The Vegetation in Hyrcanian Submountain Forests: The Case of Tuli-Nesa Forest in Gilan, Iran

Document Type : Original Article

Authors

1 Assistant Professor, Forests and Rangelands Research Department, Guilan Agricultural and Natural Resources Research and education Center, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Rasht, Iran

2 Professor, Research Institute of Forests and Rangeland, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Tehran, Iran

Abstract

Although Hyrcanian forests have a predominant vegetation pattern, floristic changes can be clearly observed due to habitat fragmentation. Therefore, it is necessary to study all parts of this genetic reserve and provide complete information to optimize forest management. Tuli-Nesa submountain forest, selected as the re-introduction and protection area of Maral, is located in the Talesh Mountain highlands. This floristic study identified 151 species of vascular plants belonging to 120 genera and 54 families and considered 15 species as rare and endemic. The largest families were Rosaceae and Poaceae and the most diverse genera included Trifolium and Carex. The chorological analysis showed that the most extended chorotype involved the Euro-Siberian elements (33%). In assessing the life form spectrum, the dominant life forms were Hemicryptophytes (48%). In this study, the vegetation types were determined by physiognomic-ecological and floristic methods. In this forest form, two types of tree layers and four types of herb layers were identified. Finally, the present study identifies the dominant species with the associate species and presents the plant types on the distribution map.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

یکی از راههای شناخت ظرفیت‌‌های بالقوه و بالفعل پوشش گیاهی و همچنین تهدیدهای موجود برای ادامۀ حیات گونه‌‌های گیاهی و جانوری، جمع‌‌آوری اطلاعات پایه از گیاهان موجود در هر منطقه است که امکان برنامه‌‌ریزی و انتخاب راهکارهای مناسب برای حفاظت از آنها را فراهم می‌‌آورد Esmailzadehe et al., 2014))؛ به عبارت بهتر چنین بررسی‌هایی در حفاظت از منابع و بوم‌‌سازگان‌های طبیعی و در توسعۀ پایدار نقش مؤثری دارد (Zohary, 1973). وجود تنوع گونه‌ای زیاد در منطقه نشان‌‌دهندۀ پایداری بوم‌‌شناختی بیشتر است و عاملی برای تکمیل و طولانی‌ترشدن زنجیره‌های غذایی و افزایش خودتنظیمی محیط به حساب می‌آید ( 2001,Krebs).

جنگل‌‌های هیرکانی در کرانه‌‌های دریای کاسپین مانند کمربندی سبز، با عرض 110 کیلومتر و به طول 800 کیلومتر، از درختان معتدل خزان‌‌کننده تشکیل شده است. این بوم‌‌سار (Ecoregion) هرساله 600 تا 2000 میلی‌‌متر بارندگی دریافت می‌‌کند (Sagheb Talebi et al., 2014). جنگل‌‌های هیرکانی یکی از منحصربه‌‌فردترین جنگل‌‌های جهان و باقی‌‌ماندۀ جنگل‌‌های دوران سوم زمین (آرکتوترشیاری) و پناهگاه گیاهانی مانند Pterocarya Kunth، Albizia Durazz.، Parrotia C.A.Mey، Gleditsia J.Clayton، L. Quercus، Fagus L. وCarpinus L. است. این جنگل‌‌ها در طی آخرین عصر یخبندان در این ناحیه بقای خود را حفظ کرده‌‌اند (Zohary, 1973; Frey and Probst, 1986). جنگل‌‌های هیرکانی کوهستانی به‌‌طور تقریبی الگوی پوشش گیاهی جامع و غالبی دارند و به‌‌دلیل وجود خرد زیستگاهها تنها تغییرات فلورستیک را متحمل می‌‌شوند (Bobek, 1951). لازم است که تمام بخش‌‌های این ذخیره‌‌گاه ژنتیک مطالعه و در این زمینه اطلاعات کاملی فراهم شود. تاکنون مطالعات خوبی دربارۀ جنگل‌‌های هیرکانی صورت گرفته است (Bobek, 1951; Djazirei, 1964, 1965; Mobayen and Tregubov 1970; Zohary, 1973; Dorostkar and Noirfalise 1976; Assadollahi, 1980; Mossadegh, 1981; Hamzeh’ee, 1994; Akhani, 1998; Esmailzadehe et al., 2014; Adel et al., 2015; Gholizadeh et al., 2020)؛ اما هیچ مطالعۀ متمرکزی دربارۀ این منطقۀ مطالعه‌‌شده گزارش نشده است.

نقشه‌‌برداری گیاهی یکی از مهم‌‌ترین مراحل حفاظت گیاهان است. نقشۀ دقیق پوشش گیاهی، پراکنش انواع تیپ‌‌های گیاهی موجود در منطقه را نشان می‌‌دهد (Dengler et al., 2008). اطلاعات موجود در این نقشه‌‌ها در بسیاری از زمینه‌‌ها مانند برنامه‌‌ریزی مدیریت چشم‌‌انداز، کشاورزی، اقلیم‌‌شناسی، حفاظت از طبیعت، جنگلداری، جغرافیا و اکولوژی گیاهان و جانوران کاربرد دارد (Dias et al., 2004). در ایران مطالعاتی درزمینۀ تهیۀ نقشۀ پوشش گیاهی صورت گرفته است. برخی از این بررسی‌‌ها (Tregubov and Mobayen , 1970; Mobayen,1976; Freitag, 1977; Kunkel, 1977; Ghahreman et al, 2000; Naqinezhad, 2012) به‌‌طور عمده براساس تقسیم‌‌بندی اکولوژیک – فیزیونومیک و همچنین براساس دیدگاه جامعه‌‌شناسی گیاهی در ریختارهای گیاهی بزرگ تهیه شده است.

محیط زیست گیلان منطقۀ مطالعه‌‌شده را برای رهاسازی و حفاظت مرال (گوزن قرمز) انتخاب کرده است. گفتنی است مرال با نام علمی Cervus elaphus subsp. maral Gray بزرگ‌‌ترین گوزن ایران است (Vaughan et al., 2015; Soofi et al., 2017). این گونه در ایران در جنگل‌‌های هیرکانی پراکنش دارد و شکار غیر قانونی و تخریب زیستگاه از عوامل اصلی تهدیدکنندۀ بقای آن به شمار می‌‌رود (Karami et al., 2016). این گونه در لیست سرخ اتحادیۀ جهانی حفاظت در ردۀ کمترین نگرانی (LC) قرار دارد (IUCN, 2021). معرفی دوبارۀ گونه (Re-introduction) و تکثیر در اسارت از رایج‌‌ترین روش‌‌ها برای افزایش جمعیت این گونه به شمار می‌‌رود و در این راستا براساس مصوبۀ هیئت محترم وزیران در تاریخ 3/12/1385 مقرر شد 60 هکتار از عرصۀ جنگلی تولی نساء به این امر اختصاص یابد و بخش بزرگی از منطقه، فنس‌‌کشی شد. لازمۀ رهاسازی گونه، داشتن اطلاع کامل از زیستگاه جدید آن شامل ارجحیت زیستگاهی، نیاز غذایی و پناه، تغذیه و رفتار غذایی و بیماری‌‌ها است (IUCN., 1998). در این راستا مطالعۀ پوشش گیاهی منطقۀ تولی نساء در جایگاه فاکتور کلیدی ارزیابی زیستگاه ضروری است؛ بنابراین پوشش گیاهی این منطقه بررسی شد تا در آینده سندی برای سنجش تغییرات پوشش گیاهی باشد و زمینۀ مناسبی برای پژوهش‌‌ها و برنامه‌‌ریزی‌‌های حفاظتی فراهم کند.

در این مطالعه، فهرست گیاهان موجود در منطقه ارائه می‌‌شود؛ همچنین تیپ‌‌های درختی و علفی (زیر اشکوب درختی) موجود در خرد زیستگاهها معرفی می‌‌شود و گونه‌‌های شاخص، هریک به همراه گونه‌‌های همراه در کنار نقشۀ تیپ پوشش گیاهی تهیه و برخی از تغییرات پوشش در منطقۀ تولی نساء بحث خواهد شد.

 

مواد و روش‌ها

معرفی منطقۀ مطالعه‌شده

جنگل تولی نساء در ارتفاعات شهرستان ماسال و در محدودۀ " N38 '17 °37 تا " N33 '17 °37 طول شرقی و E '17 °48 تا E '58 °48 عرض شمالی واقع شده است. به‌‌طور تقریبی بیش از 120 هکتار از مساحت آن به‌‌طور متمرکز مطالعه شد. این منطقه ازنظر توپوگرافی، منطقه‌‌ای کوهستانی است و در محدودۀ ارتفاعی 700 تا 1300 متر قرار دارد (شکل 1).

 

 

 

شکل 1- موقعیت جغرافیایی منطقۀ جنگل تولی نساء

 

در منطقۀ مطالعه‌‌شده ایستگاه آب‌‌وهوا‌‌شناسی وجود ندارد. داده‌‌های اقلیمی به‌‌دست‌‌آمده از نزدیک‌‌ترین ایستگاه همدیدی ایستگاه ماسوله (وابسته به ادارۀ کل هواشناسی گیلان) از زمان تأسیس نشان می‌‌دهد سردترین ماه سال، بهمن و گرم‌‌ترین ماه، مرداد است که به ترتیب متوسط دمای 8/3 و 8/20 درجۀ سلسیوس دارند. کمینۀ بارش در مردادماه (متوسط 42 میلی‌‌متر) و بیشینۀ بارش در آبان‌‌ماه (متوسط 125 میلی‌‌متر) است. میانگین سالانۀ روزهای همراه با بارش برف عدد 35 است. منحنی آمبروترمیک به‌‌دست‌‌آمده از داده‌های ایستگاه ماسوله نشان می‌دهد هیچ‌‌گونه خشکی در طول سال در منطقه ایجاد نمی‌‌شود (شکل 2).

 

روش پژوهش

به‌‌منظور شناسایی و معرفی فلور جنگل تولی نساء نمونه‌برداری با استفاده از روش پیمایش زمینی، یکی از روش‌های مرسوم مطالعات فلوریستیک، انجام شد. نمونه‌‌های جمع‌‌آوری‌‌شده به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان منتقل و با استفاده از منابع معتبر تاکسونومی گیاهی ازجمله فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2015)، فلور ترکیه (Davis, 1965-1988)، فلورایران (Assadi, 1987–2018)، فلور شوروی (Komarov, 1933-1964)، درختان و درختچه‌‌های ایران (Mozaffarian, 2005) و گیاهان نهان‌‌زاد (Smith et al., 2006; Khoshravesh et al., 2009) شناسایی شد. درستی نام‌‌ها نیز به کمکPOWO (2021)  بررسی شد. تیپ‌‌های گیاهی به روش نمود ظاهری (فیزیونومیک) - تغییرات اکولوژیک و ترکیب فلورستیک به‌‌واسطۀ گیاهان غالب و همراه موجود در منطقه شناسایی و معرفی و نقشۀ پراکنش آنها ارائه شد. به‌‌منظور تعیین گیاهان، برای بررسی تیپ گیاهی جوامع علفی، همراه هر تیپ از پلات‌‌های 5 در 5 و برای بررسی تیپ درختی از پلات‌‌های 20 در 20 استفاده شد (Chytrý and Otýpková, 2003). برای درک بهتر چگونگی استقرار در تراکم پوشش درختی در منطقه، تراکم رستنی‌‌های درختی در پنج کلاس 5-0، 25-5، 50-25، 75-50 و 100-75 تعریف و نقشه‌‌ها نیز با کمک نرم‌‌افزاز Arc GIS 10ترسیم شد.

با توجه به تقسیم‌‌بندی‌‌های فلورستیک (Zohary, 1973; Sabeti, 1976; Sabeti, 1976; Thatkhtajan, 1986; Assadi, 1987–2018; GBIF, 2018)، پراکنش جغرافیایی گونه‌‌ها معین شد. شکل رویشی گیاهان نیز با روش طبقه‌‌بندی رانکیر (Raunkiaer, 1934) تعیین شد.

 

 

شکل 2- نمودار اقلیمی (آمبروترمیک) ماسوله

 

نتایج

فهرست همۀ آرایه‌‌های شناسایی‌‌شده از گیاهان آوندی در منطقۀ مطالعه‌‌شده در جدول 1 آمده است. در منطقۀ مطالعه‌‌شده، 152 گونۀ متعلق به 120 جنس و 54 تیره از گیاهان آوندی شناسایی شد. شرایط اکولوژیک موجود در منطقه موجب شده است 12 گونۀ متعلق به هشت تیرۀ نهان‌‌زاد (بی‌‌گل) در منطقۀ مطالعه‌‌شده رویش داشته باشد که به‌‌طور تقریبی هشت درصد از تنوع گونه‌‌ای منطقه را به خود اختصاص می‌‌دهد. تیرۀ گندمیان (Poaceae) و تیرۀ گل‌‌سرخیان (Rosaceae) هریک با 12 گونه بزرگ‌‌ترین تیره‌‌های گیاهی موجود در منطقه هستند و جنس‌‌های Geranium، Trifolium و Carex هریک با چهار گونه در جایگاه متنوع‌‌ترین جنس‌‌های گیاهان آوندی، در منطقه حضور دارند. از بین 15 گونۀ نادر موجود در منطقه، دو گونه انحصاری ایران و هشت گونه انحصاری منطقۀ هیرکانی است. گفتنی است که هرچند تمرکز مطالعۀ حاضر روی گیاهان آوندی موجود در منطقه بود، گیاهان بدون آوند مانند Bryum sp. و Marchantia polymorpha L. غالب و Pseudoleskeella laxiramea (Schiffner) Broth. در جایگاه گیاه نادر در منطقه تشخیص داده شد.

در بررسی کوروتیپ گونه‌‌ها به ترتیب عناصر اروپا - سیبری 30 درصد، چندناحیه‌‌ای 29 درصد، اروپا - سیبری، ایران تورانی 17 درصد، جهان‌‌وطن 12 درصد و اروپا - سیبری، مدیترانه‌‌ای نه درصد و اروپا - سیبری، مدیترانه‌‌ای، ایرانو تورانی سه درصد از پوشش منطقه را به خود اختصاص می‌‌دهند ( شکل 3).

شکل رویشی به واسطۀ معیارهای معرفی‌‌شده توسط رانکیر معین شد (Raunkiaer, 1934). طیف شکل رویشی به‌‌دست‌‌آمده از این مناطق جنگلی کوهستانی نشان می‌‌دهد 48 درصد به همی‌‌کریپتوفیت‌‌ها (He)، 20 درصد به تروفیت‌‌ها (Te)، 16 درصد به فانروفیت‌‌ها (Ph)، 13 درصد به ژئوفیت‌‌ها و دو درصد و در حدود سه درصد به کامئوفیت‌‌ها (Ch) تعلق دارد ( شکل 4).

 

 

 

 

شکل 3- تعداد کوروتیپ‌‌های گیاهی در منطقۀ جنگل تولی نساء.  Euro - sib.= اروپا - سیبری،  Ir - Tur= ایران - تورانی، Cosm. = جهان‌‌وطن، Pl. = چندمنطقه‌‌ای و  Medit.= مدیترانه‌‌ای.

 

شکل 4- تعداد شکل رویشی گیاهان در منطقۀ جنگل تولی نساء. = Ge (Rh) ژئوفیت، He = همی‌‌کریپتوفیت،  Ch= کامئوفیت،  Th= تروفیت و Ph = فانروفیت.

 

 

تیپ‌‌های پوشش گیاهی در منطقۀ مطالعه‌‌شده

منطقۀ مطالعه‌‌شده بخشی از جنگل‌‌های مرتفع هیرکانی محسوب می‌‌شود. گروههای گیاهی براساس لایه‌‌بندی پوشش به دو تیپ درختی و زیردرختی (علفی) تقسیم‌‌بندی می‌‌شود:

1- تیپ‌‌های درختی در این جنگل، در دو تیپ راش - ممرز – توسکا (Alnus subcordata - Fagus orientalis - Carpinus betulus) و راش - ممرز (Fagus orientalis - Carpinus betulus) دسته‌‌بندی می‌‌شود که غالب‌‌بودن خود را در سرتاسر منطقه حفظ کرده‌‌اند (شکل 5). در شیب شمال شرقی، تیپ راش - ممرز – توسکا به همراه گونه‌‌های درختی زالزالک (Crataegus spp)، آلوچه (Prunus divaricata)، ازگیل (Mespilus germanica) و پلت (Acer velutinum) استقرار دارد و در شیب جنوب شرقی، تیپ راش – ممرز دیده می‌‌شود که در برخی از بخش‌‌ها به‌‌صورت لکه‌‌های خالص راش نمایان می‌‌شود. گونه‌‌های همراه تیپ راش - ممرز - توسکا با تکراری کمتر در این تیپ نیز حضور پیدا می‌‌کنند. استقرار و تراکم رستنی‌‌های درختی در منطقه یکنواخت نبود. برای درک بهتر الگوی پراکنش، تراکم گیاهان چوبی در پنج کلاس 5-0، 25-5، 50-25، 75-50 و 100-75 تعریف و در شکل 6 الگوی پراکنش آنها نشان داده شده است. تراکم پوشش درختی به سمت شرق و جنوب شرقی منطقه بیشتر شده است و ادامه پیدا می‌‌کند؛ اما تراکم به سمت غرب و شمال غربی منطقه کاهش می‌‌یابد (شکل 5 و 6).

2- در پوشش اشکوب زیردرختی (علفی) سه تیپ پوشش گیاهی غالب مشاهده می‌‌شود (شکل 7):

2-1- تیپ پوششی Sambucus ebulus  Pteridium aquilinum -( آقطی - سرخس عقابی): این پوشش در مکان‌‌هایی که پوشش درختی از بین رفته است، غالب می‌‌شود. در برخی نقاط گونۀ آقطی و در برخی دیگر سرخس عقابی نمایان می‌‌شود و در بخش‌‌های تخریب‌‌شده‌‌تر گیاه گزنه (Urtica dioica) نیز خود را به‌‌طور لکه‌‌ای نشان می‌‌دهد. میزان پوشش این تیپ از 90 تا 100 درصد است و به نسبت سایر زیستگاهها رطوبت بیشتری دارد. گیاهان همراه این پوشش عبارتند از: Arthraxon hispidus، Calystegia sepium، Cruciata laevipes، Festuca drymeja، Fragaria vesca، Melica uniflora، Oxalis orniculata، Phuopsis stylosa، Veronica persica، Urtica dioica و Viola odorata (شکل6، 7 و 8).

2-2- تیپ پوششیTrifolium repens : این تیپ پوشش گیاهی در مکان‌‌هایی که به نسبت خشک‌‌تر از تیپ قبلی هستند، ظاهر می‌‌شود. بیشترگونه‌‌های همراه این تیپ پوششی، خوش‌‌خوراک هستند؛ درنتیجه این تیپ هرساله بر اثر چرای دام‌‌ها سریع به پهنۀ جنگلی فاقد پوشش تبدیل می‌‌شود؛ همچنین حضور گونه‌‌های یک‌‌سالۀ پرتعداد در این پوشش دلیل دیگری بر فشار یا چرای بیش از حد در این تیپ رویشی است. به‌‌طور متوسط میزان پوشش این تیپ در حالت طبیعی خود، به 100 درصد هم می‌‌رسد؛ اما در منطقۀ مطالعه‌‌شده بین 70 تا 95 درصد در نوسان است. گونه‌‌های دیگری که در این تیپ پوششی حضور دارند عبارتند از: Arenaria serpyllifolia، Cerastium glomeratum، Fragaria vesca،Ophioglossum lusitanicum، Geranium molle، Vulpia myuros و Veronica arvensis (شکل 7).

 

 

شکل 5- نقشۀپراکنش تیپ‌‌های درختی موجود در منطقۀ جنگل تولی نساء

 

شکل 6- نقشۀ تراکم تاج پوشش درختی در جنگل تولی نساء

 

 

2-3- تیپ پوششی Saxifraga cymbalaria: این پوشش در حاشیۀ آب‌‌های جاری ته دره‌‌ها دیده می‌‌شود. این پوشش پیوسته نیست؛ بلکه به‌‌صورت لکه‌‌ای در برخی از بخش‌‌های منطقه ظاهر می‌‌شود و به‌‌دلیل وجود آب‌‌راهه، میزان پوشش این منطقه اغلب بین 40 تا 60 درصد در نوسان است. گونه‌‌های دیگری که در این تیپ پوششی حضور دارند عبارتند از: Brachypodium sylvaticum، Marchantia polymorpha، Carex spp.، Hypericum androsaemum، Nasturtium officinale و Sanicula europaea (شکل 7 و 8).

 

 

شکل 7- نقشۀ پراکنش تیپ‌‌های پوششی علفی در جنگل تولی نساء

 

 

3-4– تیپ پوششیTanacetum parthenium : این تیپ پوشش گیاهی در شیب شرقی منطقه در کنار تودۀ خالص راش شکل می‌‌گیرد و خشک‌‌ترین نوع پوشش در این منطقه را نمایان می‌‌کند. شیب تند و کم‌‌عمق‌‌بودن خاک در کنار دخالت‌‌های انسانی از عوامل دیگر شکل‌‌گیری و توسعۀ این پوشش است. تراکم در این تیپ بین 60 تا 70 درصد در نوسان است. از گیاهان همراه این تیپ گیاهی عبارتند از: Euphorbia helioscopia، Lindelofia kandavanensis،Pimpinella affinis،Polygonum aviculare ، Rostraria cristata، Thlaspi perfoliatum، Trifolium arvense و Trifolium campestre. Trifolium repens (شکل 7).

 

شکل 8- نمایی از تیپ پوششی A- Sambucus ebulus Pteridium aquilinum -، B- Saxifraga cymbalaria، C- Ophioglossum lusitanicum L.، D- Alchemilla arvensis (L.) Scop.، E- Hypericum androsaemum L.، F- Cynoglossum kandavanensis Bornm.&Gauba، G- Ilex spinigera Loes. و H- Hedera pastuchovii Woronow.

 

 

بحث

با توجه به محدودبودن سطح منطقۀ مطالعه‌‌شده، رویش 151 گونۀ متعلق به 120 جنس و 54 تیره گیاه آوندی نشان‌‌دهندۀ تنوع گونه‌‌ای زیاد این جنگل کوهستانی است. یکی از دلایل این غنای گونه ممکن است دسترسی به رطوبت بسیار (Adel et al., 2015) و همچنین وجود خرد زیستگاهها در منطقه باشد.

فلور هر منطقه نتیجۀ واکنش جوامع زیستی دربرابر شرایط محیطی کنونی و همچنین متأثر از سیر تکاملی گیاهان در دوران گذشته و شرایط جغرافیایی در آن دوره‌‌ها است (Rabiei et al., 2010). منطقۀ مطالعه‌‌شده از زیستگاههای خاص منطقۀ اروپا - سیبری است (Sabeti, 1976) و حضور درصد زیادی از عناصر اروپا - سیبری در منطقه دور از انتظار نیست؛ بنابراین این عناصر بیشترین سهم را در جنگل تولی نساء (30 درصد) دارند. وجود عناصر مدیترانه‌‌ای و ایران - تورانی در منطقه به ترتیب به سابقۀ تاریخی منطقه در بهره‌‌گیری از عناصر مدیترانه‌‌ای و همچنین مجاورت با منطقۀ ایران - تورانی بر‌‌می‌‌گردد (Zohary, 1973)؛ اما پراکنش گونه‌‌های چندمنطقه‌‌ای ممکن است بیانگر ارتباط فلورستیک منطقه با مناطق مجاور و مسیری برای مهاجرت گیاهان باشد (Bidarlord et al., 2018). میزان بومزادی کم این منطقه هم ممکن است شاهدی بر این مطلب باشد. درصد بومزادی در ایران در حدود 22 تا 25 درصد است. در ناحیۀ هیرکانی در مناطق کم‌‌ارتفاع میزان بومزادی کم و در ارتفاعات میزان بومزادی زیاد‌‌تر است (Zohary, 1973). اقلیم منطقه موجب شده است شکل رویشی همی‌‌کریپتوفیت و ژئوفیت سهم زیادی از منطقه را به خود اختصاص دهند (Archibold, 1995).

با توجه به اینکه منطقه، راشستان است، غالب‌‌بودن گونۀ راش و گاهی تشکیل تودۀ خالص از آن تنوع گونه‌‌های درختی را به نسبت کاهش داده است. نتایج به‌‌دست‌‌آمده یافته‌‌های قبلی را (Gholizadeh et al., 2017) تأیید می‌‌کند؛ به عبارت بهتر از بین 80 گونۀ چوبی گزارش‌‌شده از جنگل‌‌های هیرکانی، 25 گونه در جنگل تولی نساء رویش دارد. انتظار می‌‌رفت گونه‌‌های انجیلی (Parrotia persica)، سیاه‌‌گیله (Vaccinium arctostaphylos)، پلاخور (Lonicera spp)، گیلاس وحشی (Prunus avium (L.) L.) و داغداغان (Celtis australis) در منطقه حضور داشته باشند (Bobek, 1951; Gholizadeh et al., 2020)؛ اما با بررسی‌‌هایی که انجام شد، این گیاهان تنها در نواحی مجاور منطقه مشاهده شد. درخت بلند مازو (Quercus castaneifolia) که 5/6 درصد از جنگل‌‌های هیرکانی را به خود اختصاص می‌‌دهد (Panahi et al., 2011) و یکی از گونه‌‌های تغذیۀ دام در فصل خشک، با کاهش علوفه در زیستگاه، محسوب می‌‌شود (Sagheb Talebi et al., 2014)، در منطقۀ مطالعه‌‌شده تنها در ارتفاعات پایین به‌‌صورت پراکنده در چند پایه مشاهده شد. این مسئله ممکن است برای ادامۀ کار پرورش مرال در منطقه مشکل‌‌آفرین باشد. انجیلی (Parrotia persica) که از گونه‌‌های انحصاری جنگل هیرکانی است و در ارتفاع 150 تا 700 متر از سطح دریا پراکنش دارد (Sefidi et al., 2015)، در یال‌‌های مطالعه‌‌شده حضور نداشت.

جامعۀ راش به‌‌صورت تودۀ راش خالص یا همراه با گونه‌‌های دیگر اغلب در گسترۀ ارتفاعی 700 تا 1500 متر از سطح دریا در جنگل‌‌های هیرکانی حضور پیدا می‌‌کند. در این جامعه، درخت راش گونۀ اصلی محسوب می‌‌شود (Sagheb Talebi et al., 2014). در منطقۀ مطالعه‌‌شده نیز راش در دو شیب موجود حضور پررنگ و در دو تیپ راش – توسکا - ممرز در شیب شمالی و راش - ممرز در شیب جنوبی رویش دارد. شیب‌‌های شمالی به نسبت متراکم و مرتفع‌‌تر هستند و تنوع گونه‌‌ای بیشتری دارند؛ در حالی که در شیب جنوبی لکه‌‌های خالص راش دیده می‌‌شود. درمجموع، منطقۀ مطالعه‌‌شده با غالب‌‌بودن راش و ممرز با واحد طبقه‌‌بندی جامعۀ راش - ممرز (Fagetum and Fageti - carpinetum) (Zohary, 1973) برخی از واحدهای اتحادیۀ Solano kieseritzkii - Fagion orientalis هم‌‌خوانی دارد (Gholizadeh et al., 2020).

تیپ پوششی Sambucus ebulus - Pteridium aquilinum (آقطی - سرخس عقابی) در مکان‌‌هایی که تراکم درختان کم شده و کف جنگل نورگیرتر شده است، دیده می‌‌شود (Sagheb Talebi et al., 2014). تنک‌‌شدن تراکم جنگل در این منطقه به دلایل گوناگون از قبیل نزدیکی به روستا، توریستی‌‌بودن منطقه، جاده‌‌سازی و قطع درختان برای مصارف روزانه و مصرف دام است. با توجه به پایش در توالی اکولوژیک جنگل هیرکانی، این نوع پوشش ابتدا مستقر می‌‌شود و سپس محیط را برای استقرار گونه‌‌های درختی مانند توسکا (Alnus subcordata C. A. May.)، آلوچه (Prunus divaricata Ledeb.)، پلت (Acer velutinum) و گیلاس وحشی (Prunus avium)، درختان و درختچه‌‌های میانه توالی، فراهم می‌‌کند. گفتنی است که برحسب میزان نور و رطوبت دردسترس هر بخش، گیاهان علفی و درختی متفاوتی استقرار می‌‌یابند.

تیپ کناررودخانه‌‌ای که در منابع دیگر (Adel et al., 2015) جنگل کنار رودخانه‌‌ای هم نامیده شده است، در آبراهه‌‌های دائمی و ته درۀ بزرگ منطقۀ مطالعه‌‌شده مشاهده می‌‌شود و گونه‌‌های غالب در آن گیاهانی هستند که میزان رطوبت زیادی برای رویش خود نیاز دارند؛ ازجمله گونه‌‌های درختی و درختچه‌‌ای افرا (Acer velutinumجل (Laurocerasus officinalis )، همیشک (Danae racemosa) و چند گونۀ سرخس (Athyrium filix-femina، Cystopteris fragilis و Polypodium vulgare) و همچنین گونه‌‌های علفی با تکرار زیاد مانند Marchantia polymorpha و .Lemna minor

در این رویشگاه وجود مناظر زیبای توریستی، آب آشامیدنی و محیط مناسب برای دام‌‌داری و سکونت موجب تمرکز فعالیت‌‌های انسانی و تخریب پوشش گیاهی شده است. با توجه به تراکم زیاد دام در منطقه (چرای بی‌‌رویه)، نورست‌‌های درختی به‌‌ندرت دیده می‌‌شود و گیاهان خرابه‌‌رست و گونه‌‌های یک‌‌ساله در منطقه زیاد به چشم می‌‌خورد‌‌. پیشنهاد می‌‌شود علاوه‌‌بر مدیریت فشار موجود بر زیستگاه، در هر نوع بهره‌‌برداری یا انجام طرح‌‌های حفاظتی ادامۀ حیات و پایداری درازمدت همۀ اجزای این بوم‌‌سازگان لحاظ شود.

 

سپاسگزاری

این پژوهش بخشی از نتایج پروژۀ تحقیقاتی با کد مصوب 55-951-035-09-09-0 مؤسسۀ تحقیقات جنگل‌‌ها و مراتع کشور است. نویسندگان از حمایت‌‌های مادی و معنوی مؤسسۀ تحقیقات جنگل‌‌ها و مراتع کشور، ادارۀ کل محیط زیست گیلان و همچنین دانشگاه آزاد لاهیجان سپاسگزاری می‌‌کنند.

 

Adel, M. N., Pourbabaei, H., Salehi, A., & Alavi, S. J. (2015). Flora, Life Form and Chorological Studies of Riparian Forest along Safa-Rud Riverside in Ramsar Forest Between Altitudinal Ranges 350 to 2400 m asl. Iranian journal of Forest, 6(4), 499-520 (in Persian).
Akhani, H. (1998). Plant Biodiversity of Golestan National Park, Iran. Stapfia, 53, 1-411.
Archibold, O. W. (1995). Ecology of World Vegetation. London: Chapman & Hall Press.
Asri, Y., & Moradi, A. (2004). Plant Associations and Phytosociological Map of Amirkelayeh Protected Area. Pajouhesh and Sazandegi, 70, 54-64 (in Persian).
Assadi, M. (Ed.) (1987–2018). Flora of Iran. Vols 1-149. Tehran: Research Institute of Forests and Rangelands of Iran (in Persian).
Assadollahi, F. (1980). Etude Phytosociologique et Biogéographique des Forêts Hyrcanienne. Essai Synthétique et Application à la Region ďAssalem (Iran). PhD Thesis, University of Marseille.
Bidarlord, M., Ghahremaninejad, F., & Maassoumi, A. A. (2018). Taxonomic Diversity of Astragalus L. in Alpine and Sub-Alpine Zones in Talesh Mountains, Northwest Iran. Modern Phytomorphology, 12, 117-123.
Bobek, H. (1951). Die Naturlichen Walder und Geholzfluren Irans. Tehran: Research Institute of Forests and Rangelands of Iran (in Persian).
Chytrý, M., & Otýpková, Z. (2003). Plot Sizes Used for Phytosociological Sampling of European Vegetation. JournalofVegetation Science, 14(4), 563-570.
Davis, P. H. (1965–1988). Flora of Turkey and East Aegean Islands. Vols. 1–10. Edinburgh: Edinburgh University Press.
Dengler, J., Chytry´, M., & Ewald, J. (2008). Phytosociology. In: Jrgensen, S. E. and Fath, B. D. (Eds.) (2008). General Ecology. 4, 2767–2779. Oxford: Encyclopedia of Ecology.
Department of Envoronment Islamic Repablic of Iran (2019). Cervus Elaphus. Retrived from: https://www.doe.ir/portal/home/default.aspx?categoryid=ba926d5e-e376-435a-91ed-07a2192b1b55&rnd=92924.50731154531. Accessed September 19, 2019.
Dias, E., Elias, R. B., & Nunes, V. (2004). Vegetation Mapping and Nature Conservation: A Case Study in Terceira Island (Azores). JournalofBiodiversity Conservation, 13(8), 1519-1539.
Djazirei, M. H. (1964). Contribution à Ľétude de la Forêt Hyrcanienne. Belgique: Faculté Universitaire des Sciences Agronomiques de Gembloux, Gembloux.
Djazirei, M. H. (1965). Contribution à Ľétude des Forêts Primaires de la Caspienne. Bulletin des Institut Agronomiques de Gembloux, 33, 35-75.
Dorostkar, H., & Noirfalise, A. (1976). Contribution a Ľetude des Forets Caspienne Orientales (Chaine de Gorgan). Bulletin des Institut Agronomiques de Gembloux, 11, 41-58.
Esmailzadeh, O., Nourmohammadi, K., Asadi, H., & Yousefzadeh, H. (2014). A Floristic Study of Salaheddinkola Forests, Nowshahr, Iran. Taxonomy and Biosystematics Journal, 6(19), 37-54.
Freitag, H. (1977). Turan Biosphere Reserve, Preliminary Vegetation Map. (ed. Spooner, B.) Case Study onDesertification of Turan. Tehran: Department of Environment.
Frey, W., & Probst, W. (1986). A Synopsis of the Vegetation of Iran. In: Kürschner, H. (Ed.) (1987). Contributionto the Vegetation of Southwest Asia. Wiesbaden: Ludwig Reichert Verlag.
GBIF. (2018). The Global Biodiversity Information Facility. Retrived from: https://doi.org/10.15468/dl.example-donotcite.
Ghahreman, A., Hamzeh´ee, B., & Attar, F. (2000). Natural Vegetation Map of the Qeshm Island. Qeshm: Publication of Qeshm Free Area.
Gholizadeh, H., Mehrvarz, S. S., & Naqinezhad, A. (2017). Floristic Study of the Pure Beech (Fagus Orientalis Lipsky) Stands in Eastern Guilan, Iran. Nova Biologica Reperta, 4(3), 271-280.
Gholizadeh, H., Naqinezhad, A., & Chytrý, M. (2020). Classification of the Hyrcanian Forest Vegetation, Northern Iran. Journal of Applied Vegetation Science, 23(1), 107-126.
Hamzeh’ee, B. (1994). A Survey of the Plant Communities of the Lesakuti Forests. Tehran: Research Institute of Forests and Rangeland.
IUCN (1998). IUCN Guidelines for Re-Introductions. IUCN Press.
IUCN (2021). Redlist. Retrived from: https://www.iucnredlist.org/search.
Karami, M., Ghadirian, T., & Faizolahi, K. (2016). The Atlas of Mammals of Iran. Tehran: Iran Department of the Environment (in Persian).
Khoshravesh, R., Akhani, H., Eskandari, M., & Greuter W.  (2009). Ferns and Fern Allies of Iran. Rostaniha, 10, 1-132.
Komarov, V. L. (1934–1954). Flora of USSR. Vols, 1–30. Izdate: Stvo Akademi, Nauk.
Krebs, C. J. (2001). Ecology: The Experimental Analysis of Distribution and Abundance. Sanfransisco: Benjamin Cummings.
Kunkel, G. (1977). The Vegetation of Hormoz, Qeshm and Neighboring Islands (Persian Gulf area). Flora et Vegetation Mundi, 6, 1-186.
Mobayen, S. (1976). Structure Geobotanique du Lut. Acta Ecology Iran, 1, 73-86.
Mossadegh, A. (1981). Contribution à Ľetude des Associations Forestières des Massifs Bordant la Mere Caspienne en Iran. Proceeding of 17th Global Network for Forest Science Cooperation World Congress, Japan.
Mozaffarian, V. (2005). Trees and Shrubs of Iran. Tehran: Farhang Moaser Publication.
Naqinezhad, A. (2012). A Physiognomic-Ecological Vegetation Mapping of Boujagh National Park, The First Marine-Land National Park in Iran. Advances in Bioresearch, 3(1), 37-42.
Panahi, P., Jamzad, Z., Pourmajidian, M. R., Fallah, A., & Pourhashemi, M. (2011). A Revision of Chestnut-Leaved Oak (Quercus Castaneifolia CA Mey; Fagaceae) in Hyrcanian Forests of Iran. Caspian Journal of Environmental Sciences, 9(2), 145-158.
POWO (2021). Plants of the World Online. Retrived from: http://www.plantsoftheworldonline.org/.
Rabiei, M., Asri, Y., Hamzehee, B., & Jalili A. (2010). Flora of Artemisia Sieberi Habitats in Iran. Iranian Journal of Biology, 22(4), 645-660.
Raunkiaer, C. (1934). The Life Forms of Plants and Statistical Plant Geography. Oxford: Clarendon Press.
Rechinger, K. H. (1963–2015). Flora Iranica. Vols. 1-181. Graz: Akademische Druck-U. Verlagsanstalt.
Sabeti, H. (1976). Trees and Shrubs of Iran. Qom: Agriculture and Nature Resources Research Institute Press.
Sagheb Talebi, K., Sajedi, K. T., & Pourhashemi, M. (2014). Forests of Iran, A Treasure from the Past, A Hope for the Future. Springer.
Sefidi, K., Copenheaver, C. A., Kakavand, M., & Behjou, F. K. (2015). Structural Diversity within Mature Forests in Northern Iran: A Case Study from a Relic Population of Persian Ironwood (Parrotia persica CA Meyer). JournalofForest Science, 61(2), 258-265.
Smith, A. R., Pryer, K. M., Schuettpelz, E., Korall, P., Schneider, H., & Wolf, P. G. (2006). A Classification for Extant Ferns. Taxon, 55(3), 705-731.
Soofi, M., Ghoddousi, A., Hamidi, A. K., Ghasemi, B., Egli, L., Voinopol-Sassu, A. J., … & Waltert, M. (2017). Precision and Reliability of Indirect Population Assessments for the Caspian Red Deer Cervus Elaphus Maral. JournalofWildlife Biology, 17, 1-8.
Takhtajan, A. (1986). Floristic Regions of the World. California: University of California Press.
Tregubov, V., & Mobayen, S. (1970). Guide Pour la Carte de la Végétation Naturelle de ľ Iran. Project UNDP/FAO IRA 7.
Vaughan, T. A., Ryan, J. M., & Czaplewski, N. (2015). Mamalogy. Sixth Edition. Jones and Bartlett Publishers.
Zohary, M. (1973). Geobotanical Foundations of the Middle East. Amsterdam: Fischer Verlag.