نویسندگان
1 گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
2 هرباریوم مرکزی، بخش گیاهشناسی، دانشکده زیستشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The current study deals with leaf and petiole anatomical survey of 24 species of the genus Alchemilla from Iran. After collecting and identifying the specimens, leaf and petiole cross sections were prepared by hand and best sections were taken for staining and light microscope studies. In this survey, 43 anatomical traits were carefully examined. The result showed that glandular trichome, number and arrangement of adjacent epidermal cells and their wavy or smooth walls, presence and absence of the extraxylary fibers are the most outstanding anatomical evidences. In order to determine the species relationship, 39 quantitative characters were undertaken in principal component analysis (PCA). PCA analysis led to complete separation of some species including A. persica, A. caucasica, A. hessii,
A. pseudocartalinica, A. rechingeri, A. melancholica, A. hyrcana, A. microscopica and A. erythropoda, formation of 3 main groups and two subgroups. Our findings revealed that leaf and petiole anatomical characters are limited taxonomic value. The numerical analysis of these traits has disability in revealing the species relationship.
کلیدواژهها [English]
مقدمه.
سرده Alchemilla L.با دارا بودن حدود 1000 گونه یکی از غنیترین سردههای تیره Rosaceae، طایفه Potentilleae، زیرطایفه Alchemillinae است. این زیرطایفه، علاوه بر Alchemilla شامل سردههای Lachemilla Rydb. و Aphanes L. نیز است (Gehrke et al.,2008). گونههای Alchemillaعمدتاً در نواحی کوهستانی تا نیمهکوهستانی نیمکره شمالی انتشار دارند و مرکز تنوع آنها از غرب آسیا تا اروپا امتداد مییابد. اما برخی از این گیاهان در جنوب هندوستان، سریلانکا، جاوه، چین و ژاپن، مناطق کوهستانی آفریقا و ماداگاسکار نیز یافت میشوند (Izmailow, 1981). Fröhner (1969) 31 گونه از این سرده را در محدوده فلورا ایرانیکا و Khatamsaz (1993) 24 گونه از این گیاهان را برای فلور ایران معرفی نمودند. گونههای این سرده عمدتاً در شمال، شمالغرب، مرکز و غرب ایران یافت میشوند و بیشترین تمرکز گونهها در نواحی شمالغرب (11 گونه) و شمال (10 گونه) است.گونه A. persica Rothm.متداولترین گونه در ایران است که در مناطق شمال، شمالغرب، غرب و مرکز انتشار دارد (Khatamsaz, 1993؛ (Fröhner, 1969. Alchemilla از نظر سیستماتیک یکی از پیچیدهترین سردههای تیره گل سرخ گزارش شده است Gehrke et al., 2008)؛ Hayirlioglu-Ayaz and Inceer, 2009). این سرده برای نخستین بار توسط Linnaeus در سال 1753 معرفی شد. از آن زمان تاکنون نظرات متفاوتی در مورد محدوده سیستماتیک این سرده و گونههای آن ارایه شده است و مؤلفان مختلف آنها را در زیرطایفهها، زیرسردهها، بخشها و سریهای مختلفی قرار دادند Buser, 1894)؛ Hauman and Balle, 1936؛ Juzepczuk, 1941؛ Rothmaler, 1944؛ Pawlowski and Walter, 1972). برخی، این گیاهان را به علت داشتن گلهای کوچک بدون گلبرگ با طایفه Sanguisorbinae خویشاوند میدانند (Hutchinson, 1964). در حالی که ارتباط این سرده با طایفه Potenilleae توسط برخی از محققان مانند Schulz-menz (1964) و به ویژه نتایج آنالیز مولکولی Eriksson و همکاران (1998، 2003) تأیید شده است. پلیپلوئیدی، آپومیکسی اختیاری (آگامو اسپرمی) و دورگهگیری در بین گیاهان این سرده بسیار رایج است (Czapik, 1996) و به بروز صفات مشابه و حدواسط به ویژه صفات ریختشناسی منجر شده است (Gehrke et al., 2008. این مسأله از یک سو کار شناسایی گونهها را دشوار میسازد و از سوی دیگر موجب معرفی ترکیبات گونهای و میکروگونههای بیشمار میشود (Sepp et al., 2000). از این رو، محققان پیوسته در پی یافتن صفات پایدار و مناسب، به بررسی صفاتی با ماهیتهای مختلف پرداختند که از جمله میتوان به مطالعات ریختشناسی Buser (1894)، Hauman و Balle (1936)، Juzepczuk (1941)، Rothmaler (1944)، Pawlowski (1972)، Fröhner (1995)، چند شکلی ژنتیکی Sepp و همکاران (2000)؛ اکولوژی Ayaz و همکاران (1999)، Kaya و همکاران (2012)، Gavrilova و Vitkova (2010)؛ مطالعه مولکولی Gehrke و همکاران (2008) و نیز بررسی ریزریختشناسی Faghir و همکاران (2014) اشاره نمود. با این وجود، تا به حال مطالعات مختصری بر مبنای صفات تشریحی (Boruz, 2010; 2011) انجام شده است. در تحقیق حاضر، برای نخستین بار به بررسی مجموعه صفات تشریحی برگ و دمبرگ و کاربرد آنها در تاکسونومی عددی پرداخته شده است. شناخت کامل صفات تشریحی برگ و دمبرگ این سرده، یافتن صفات افتراقی جدید، تعیین حد و مرز و روابط بین گونههای Alchemilla در ایران از مهمترین اهداف پژوهش حاضر است.
مواد و روشها.
در مطالعه حاضر، صفات تشریحی برگ قاعدهای و دمبرگ 24 گونه از سرده Alchemilla بررسی شد. نمونهها به دو صورت تازه و هرباریومی گردآوری شد. نمونههای تازه از اوایل تا اواخر تابستان 1390 و 1391 جمعآوری و در هرباریوم دانشگاه گیلان نگهداری شد. نمونههای خشک شده از هرباریوم دانشگاههای گیلان، تهران (TUH) و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور (TARI) تهیه شدند. برای شناسایی نمونهها به منابع: فلورا ایرانیکا (Fröhner, 1969)، فلور ایران (Khatamsaz, 1993) و فلور شوروی (Juzepczuk, 1941) مراجعه شد. برای اطمینان از میزان پایداری صفات، جمعیتهای مختلفی از هر گونه بررسی شد که در پیوست 1 ارایه شده است. برای بررسی صفات تشریحی، از برگ و دمبرگ قاعدهای استفاده شد. ابتدا، برای نرم شدن بافتها، نمونهها به مدت 1 تا 2 ماه در محلول الکل 96 درصد و گلیسرین به نسبت 1:1 قرار داده شد. سپس، با استفاده از تیغ تجاری برشگیری آنها صورت گرفت. تمام نمونههای پهنک و دمبرگ به طور ثابت از ناحیه یک سوم میانی برش داده شد. برای رنگآمیزی برشها از رنگهای سبز متیل و قهوهای بیسمارک استفاده شد. برای مطالعه روزنههای برگ، برگها در لاکتیک اسید قرار داده شدند تا لایه سطحی آنها جدا شود. سپس، به مدت 10 دقیقه درون آب ژاول و پس از شستشو، در محلول آب اسید (استیک اسید 5 درصد) قرار داده شدند. در ادامه، پس از شستشوی برشها، به مدت 5 ثانیه در سافرانین قرار داده شد و در آخر، پس از شستشوی مجدد زیر میکروسکوپ نوری بررسی شدند. در مطالعه حاضر، در مجموع 43 صفت تشریحی برگ و دمبرگ (جدولهای 1 و 2) اندازهگیری شد. برای بررسی روابط بین آرایهها و تعیین حد و مرز و گروهبندی آنها، تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) با نرمافزار Minitab نسخه 0/16 انجام شد. ابتدا، مقادیر صفات اندازهگیری شده در جدول ماتریس صفات وارد شد. صفات کیفی به صورت دو حالته (صفر و یک) کدگذاری و صفات کمّی نیز استانداردسازی (میانگین=0 وانحراف معیار 1) شد. در این تحقیق، ابتدا 4 صفت کیفی و 39 صفت کمّی برای آنالیز عددی استفاده شد. اما بر اساس نتایج تحلیل تک متغیره، صفات کیفی (جدول 2) که در بین گونهها اختلاف معنیداری نشان ندادند حذف و مجدداً آنالیز عددی، با استفاده از 39 صفت کمّی (برای هر گونه 1 تا 3 تکرار جمعیتی) انجام شد. هر یک از مؤلفههای اصلی سهمی از ماتریس تشابهات متغیرها را بیان میکنند که مقدار آن بر اساس ضریب "مقدار ویژه" مشخص میشود.
جدول 1- صفات کمّی تشریحی برگ، رگبرگ اصلی و دمبرگ گونههای Alchemillaدر ایران
ردیف |
صفات کمّی برگ، رگبرگ اصلی و دمبرگ |
علایم اختصاری |
|
ردیف |
صفات کمّی برگ، رگبرگ اصلی و دمبرگ |
علایم اختصاری |
1 |
ضخامت اپیدرم فوقانی برگ |
UEB |
|
13 |
تعداد لایه کلانشیم تحتانی رگبرگ اصلی |
NLLCo |
2 |
ضخامت اپیدرم تحتانی برگ |
LEB |
|
14 |
تعداد لایه پارانشیم فوقانی رگبرگ اصلی |
NLUP |
3 |
ضخامت کوتیکول فوقانی برگ |
UC |
|
15 |
تعداد لایه پارانشیم تحتانی رگبرگ اصلی |
NLLP |
4 |
ضخامت کوتیکول تحتانی برگ |
LC |
|
16 |
ضخامت چوب رگبرگ اصلی |
ThXy |
5 |
تعداد لایه پارانشیم نردبانی برگ |
NPp |
|
17 |
ضخامت آبکش رگبرگ اصلی |
ThPh |
6 |
ضخامت لایههای پارانشیم نردبانی برگ |
ThPp |
|
18 |
ضخامت فیبر خارج از چوب در رگبرگ اصلی |
EXyF |
7 |
ضخامت نخستین لایه پارانشیم نردبانی برگ |
ThFPp |
|
19 |
طول روزنه برگ |
LS |
8 |
تعداد لایه پارانشیم اسفنجی برگ |
NPs |
|
20 |
عرض روزنه برگ |
WS |
9 |
ضخامت لایههای پارانشیم اسفنجی برگ |
ThPs |
|
21 |
میانگین تعداد روزنه در هر میلیمتر مربع از سطح برگ |
Den |
10 |
ضخامت اپیدرم فوقانی رگبرگ اصلی |
UEM |
|
22 |
تعداد سلولهای اطراف روزنه برگ |
NCS |
11 |
ضخامت اپیدرم تحتانی رگبرگ اصلی |
LEM |
|
23 |
ضخامت اپیدرم دمبرگ |
ThE1 |
12 |
تعداد لایه کلانشیم فوقانی رگبرگ اصلی |
NLUCo |
|
24 |
ضخامت کوتیکول دمبرگ |
ThC1 |
25 |
تعداد لایه کلانشیم دمبرگ |
Nco1 |
|
33 |
ضخامت آبکش دسته آوند کوچک دمبرگ |
ThPh2 |
26 |
قطر دسته آوند بزرگ دمبرگ |
DLS1 |
|
34 |
ضخامت چوب دسته آوند کوچک دمبرگ |
ThXy2 |
27 |
ضخامت آبکش در دسته آوند بزرگ دمبرگ |
ThPh1 |
|
35 |
تعداد رگههای چوب دسته آوند کوچک دمبرگ |
SXS1 |
28 |
ضخامت چوب در دسته آوند بزرگ دمبرگ |
ThXy1 |
|
36 |
ضخامت مغز آوند کوچک دمبرگ |
ThPh2 |
29 |
تعداد رگههای چوب دسته آوند بزرگ دمبرگ |
LXS1 |
|
37 |
ضخامت فیبر خارج از چوب دسته آوند کوچک دمبرگ |
EXyF2 |
30 |
ضخامت مغز دسته آوند بزرگ دمبرگ |
ThP1 |
|
38 |
طول محور پشتی-شکمیدمبرگ |
Dors-Vent |
31 |
ضخامت فیبر خارج از چوب دسته آوند بزرگ دمبرگ |
EXyF1 |
|
39 |
طول محور پشتی دمبرگ |
Vent |
32 |
قطر دسته آوند کوچک دمبرگ |
DSS2 |
|
- |
- |
- |
جدول 2- صفات کیفی تشریحی برگ، رگبرگ اصلی و دمبرگ گونههای Alchemillaدر ایران
ردیف |
صفات |
حالات صفت |
علایم اختصاری |
1 |
نوع کُرک برگ |
بدون کُرک 0، داری کُرک 1 |
CM |
2 |
نوع کُرک دمبرگ |
بدون کُرک 0، کُرک بدون پایه 1، کُرک پایهدار 2 |
CP |
3 |
شکل دیواره سلولهای اطراف روزنه برگ |
صاف 0، موجدار 1 |
ShWS |
4 |
شکل سلولهای بافت زمینه دمبرگ |
کروی 0، چندضلعی 1 |
ShC |
نتایج.
ساختار تشریحی برگ در 24 گونه مورد مطالعه این سرده، متشکل از دو بخش پهنک و رگبرگ اصلیاست. پهنک، دو بخش اپیدرم و قسمت میانی یا مزوفیل برگ را در بر میگیرد. اپیدرم در سطح فوقانی و تحتانی متشکل از سلولهای مستطیلشکل، چندضلعی تا مدور است که توسط لایه کوتیکول پوشانده میشود. در این قسمت عناصری مانند کُرک، کُرک غدهای و روزنه دیده میشود. کُرک پوششی، یک سلولی، پایهدار و متشکل از 5 تا 7 سلول قاعدهای (شکل 1-A) است. در این گیاهان، دو نوع کُرک غدهای شامل: الف) کُرک غدهای دارای پایه یک سلولی و سر کروی (شکل 1-B) و ب) کُرک غدهای دارای پایه بلند و چند سلولی با سر استوانهای (شکل 1-C) وجود دارد.
در این گونهها، روزنهها فرورفته (شکل 1-D و F)، در دو سطح برگ (آمفی استوماتیک) و پایینتر از اپیدرم سطوح فوقانی و تحتانی مشاهده میشوند. سلولهای روزنه، دایرهای، تخممرغی و بیضیشکل هستند. تعداد سلولهای اطراف روزنه از 4 تا 7 (شکل 2) متغیر است. آرایش سلولهای اطراف روزنه بر اساس Carpenter (2006) از نوع آنموسیتیک (دیوارههایی فاقد نظم)، دارای دیوارههایی شعاعی (شامل شعاعی نامنظم)، (شعاعی نامنظم تا منظم) و شعاعی منظم شناسایی شد (شکل 2).
مزوفیل برگ، از زیر اپیدرم بالایی آغاز و روی اپیدرم پایینی خاتمه مییابد و به ترتیب شامل 1 تا 2 ردیف پارانشیم نردبانی و 2 تا 4 ردیف پارانشیم اسفنجی است. در تمام گونههای مورد مطالعه این سرده، مزوفیل برگ از نوع دو سویه یا پشتی-شکمی است (شکل 3). در این قسمت، سلولهای حاوی بلورهای منفرد (شکل 1-D) مدور کوچک و چندوجهی هم مشاهده میشوند.
رگبرگ اصلی متشکل از اپیدرم فوقانی و تحتانی است که توسط لایه کوتیکول پوشانده میشود. پس از آن، 1 تا 5 لایه کلانشیم، صفر تا 2 لایه پارانشیم در قسمت فوقانی، 1 تا 5 لایه کلانشیم و صفر تا 3 لایه پارانشیم در قسمت تحتانی و در وسط، حلقهای از سلولهای اندودرمی دیده میشود که دسته آوند برگ را احاطه میکند. آرایش دسته آوند برگ به صورت آمفیکریبرال است (شکل 4). از میان گونههای مورد بررسی در رگبرگ اصلی دو گونهA. persica(شکل 4-A و B) وA. caucasica Buser، فیبر خارج از چوب (روی آوند آبکش) مشاهده شد. در بیشتر گونهها سلولهای بافت زمینه رگبرگ اصلی دارای لعاب و کریستال هستند. شکل کلی مقطع عرضی رگبرگ اصلی در تمام گونهها از سه گوش، نیمدایره تا U شکل متغیر است (شکل 4).
شکل 1- عناصر اپیدرم برگ شامل کُرک، غده، بلور و روزنههای برگ. (A Alchemilla surculosa؛ (B A. erythropoda؛ (C A. fluminea؛ (D A. rechingeri؛ (E-FA. melancholica(مقیاس تصاویر 50 میکرومتر). |
||
|
|
|
شکل 2- سلولهای روزنه. (A Alchemilla surculosa؛B و (HA. amardica؛ (C |
||
شده در تصاویر E و (F آرایش سلولهای اطراف روزنه: دیوارههایی فاقد نظم (An)؛ دیوارههایی شعاعی: شعاعی نامنظم (St)، شعاعی نامنظم-منظم (Ac-St) و شعاعی منظم (Ac) است. |
شکل 3- برش عرضی پهنک برگ. (A Alchemilla persica؛ (B A. hessii؛ (C A. pseudocartalinica؛ (D A. rechingeri؛ |
شکل 4- برش عرضی رگبرگ اصلی. A و B: Alchemilla persica؛ C: A. hessii؛ D و E؛ A. psudocartalinica؛F:A. rigida؛ |
.صفات تشریحی دمبرگ برگ قاعدهای در گونههای مطالعه شده: برش عرضی دمبرگ به شکلهای سهگوش، نیمهکروی و کروی است (شکل 5) و از سه بخش اصلی شامل: اپیدرم، بافت زمینه و بافت هادی تشکیل میشود.
سلولهای اپیدرم دمبرگ کوچک به شکلهای مستطیل، مربع و مدور هستند و توسط لایه کوتیکول با ضخامتهای متفاوت پوشانده میشود. کُرکهای سطح اپیدرم از نوع بدون پایه (شکل 6-A) یا پایهدار با 5 تا 7 سلول قاعدهای (شکل 6-B و C) است. کُرک غدهای دمبرگ مشابه پهنک است (شکل 6-D و E) و روزنهها فروفته و پایینتر از سطح اپیدرم قرار میگیرند (شکل 6-F).
بافت زمینه به صورت چند لایه، متشکل از لایههای کلانشیم ورقهای و سلولهای مدور و چندضلعی پارانشیمی است (شکل 7- A تا F). ضخامت لایه کلانشیم در گوشهها بیشتر و به سمت مرکز کاهش مییابد، به طوری که در مرکز توسط سلولهایی با دیواره نازک پارانشیمی جایگزین میشود. سلولهای بافت زمینهای ممکن است، منظم یا نامنظم باشند، در مواردی، لعاب در این سلولها مشاهده میشود (شکل 7)؛ بلورهای اگزالات کلسیم به شکلهای چندوجهی و به صورت منفرد یا دستهای یافت میشوند (شکل 7-C و D).
شکل 5- برش عرضی دمبرگ. (A Alchemilla farinosa؛ (B A. amardica؛ (C A. sericata؛ (D A. gigantodus؛ (E A. citrina؛ |
شکل 6- عناصر اپیدرم دمبرگ. (A کُرک بدون پایه Alchemilla pectiniloba؛ B و (C کُرک پایهدار A. caucasica؛ (D کُرک غدهای دارای پایه تکسلولی A. erythropoda؛ (E کُرک دارای پایه چند سلولی A. plicatissima؛ (F روزنه فرورفته A. amardica (مقیاس تصاویر 50 میکرومتر). |
||
|
|
|
شکل 7- بافت زمینه (A Alchemilla persica؛ (B A. pseudocartalinica؛ (C A. melancholica؛ (D A. amardica؛ (E A. hessii؛ |
بافت هادی شامل سه دسته آوندی است: دو دسته آوند کوچک در قسمت فوقانی و یک دسته آوند بزرگ در قسمت تحتانی دمبرگ واقع هستند (شکل 8-A تا I). هر دسته آوند توسط یک لایه اندودرمی متشکل از سلولهای مستطیلیشکل که اغلب هم اندازه و منظم هستند، احاطه میشود و در مرکز، بافت مغز را محصور میسازد. علاوه بر این، در گونههای
A. caucasica،A. hessii Rothm.، A. persica و
A. surculosa Fröhner روی حلقه آبکش، فیبر خارج از چوب مشاهده میشود (شکل 8-B و G تا I). دستهآوندها در گونههای مختلف به شکلهای بیضی، تخممرغی و مدور دیده میشود.
شکل 8- برش عرضی دمبرگ، دستههای آوندی استلهای بزرگ و کوچک دمبرگ. (A Alchemilla melancholica؛ (B A. caucasica؛ |
تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA):در تحلیل مؤلفههای اصلی، مقادیر ویژه محاسبه شده روی محور نخست (PC1) 82 درصد و روی محور دوم (PC2) 2/52 درصد از کل تغییرات صفات تشریحی را توجیه میکند (شکل 9). روی محور نخست، صفات: ضخامت اپیدرم فوقانی و کوتیکول، ضخامت فیبر خارج از چوب رگبرگ اصلی و دسته آوند بزرگ، ضخامت کوتیکول دمبرگ و روی محور دوم صفات: طول محورهای پشتی و پشتی- شکمی، قطر دسته آوند کوچک، ضخامت آبکش و چوب دسته آوند کوچک، ضخامت آبکش و چوب دسته آوند بزرگ، تعداد لایه پارانشیم و کلانشیم رگبرگ اصلی، میانگین تعداد سلولهای روزنه در واحد سطح بیشترین بارگذاری را نشان دادند. تفکیک صفات بارگذاری شده به تشکیل سه گروه A، B و C منجر شد. گروه A شامل دو گونه A. persica و A. caucasica است که در بالا سمت چپ نمودار دیده میشود. این گروه به واسطه داشتن صفات ضخامت فیبر خارج از چوب دسته آوند کوچک و بزرگ دمبرگ و رگبرگ اصلی، ضخامت کوتیکول دمبرگ به طور کامل تفکیک شدند. گروه B شامل گونههای A. hessii و
A. pseudocartalinica Juz. و A. rechingeri Rothm. in Rech. در بالا سمت راست و گونهA. melancholica Fröhner در پایین سمت راست تشکیل شد. صفات مربوط به طول محورهای پشتی و پشتی-شکمی، قطر دسته آوند کوچک و بزرگ، ضخامت آبکش و چوب دسته آوند کوچک، ضخامت آبکش و چوب دسته آوند بزرگ، ضخامت لایه پارانشیم نردبانی و ضخامت نخستین لایه آن، ضخامت مغز دسته آوند کوچک و بزرگ برگ در جدایی این گونهها نقش مؤثری دارند. گروه C متشکل از 15 گونه است. صفاتی مانند: تعداد لایه پارانشیم فوقانی ضخامت اپیدرم فوقاتی برگ، ضخامت آبکش و چوب رگبرگ اصلی، تعداد رگههای چوب دسته آوند بزرگ دمبرگ، ضخامت مغز آوند کوچک دمبرگ، تعداد لایه کلانشیم دمبرگ باعث عدم تفکیک افراد این گروه و تجمع آنها، بیشتر روی محور X است. در این میان، گونه
A. microscopica Fröhner (با داشتن بیشترین تعداد روزنه در واحد سطح)، گونه A. hyrcana (Buser) Juz. (به واسطه صفات طول و عرض روزنه، ضخامت کوتیکول فوقانی برگ، ضخامت پارانشیم اسفنجی برگ) در پایین وسط و گونهA. erythropodaدر سمت چپ نمودار از سایر گونهها فاصله گرفتند. گونههای
A. amardica Rothm.،A. citrina Fröhner،
A. condensa Fröhner،A. farinosa، A. gigantodus Buser،A. pectiniloba Fröhner، A. plicatissima Fröhner، A. retinervis Fröhner، A. rigida Buser،A. sericata Rchb.،A. surculosa Fröhner،
A. valdehirsuta Buser وA. sedelmeyeriana Juz.، سایر افراد گروه بزرگ C هستند که به صورت دو زیرگروه دستهبندی میشوند. زیر گروه نخست، گونههای سمت راست (محدوده خط چین آبی) و زیرگروه دو در سمت چپ (محدوده خط چین سبز) PCA نمودار قرار گرفتند.
شکل 9- نمودار رستهبندی دو مؤلفة اصلی PCA. (A بارگذاری صفات، (B بارگذاری 24 گونه Alchemilla(دو جمعیت از هر گونه) را نشان میدهد. اسامیگونهها در نمودار شامل: a1 و a2: A. persica، b1 و b2: A. hessii،c1 و c2: A. retinervis، d1 و d2: A. pseudocartalinica، e1 و e2: A. rechingeri، f1 و f2: A. hyrcana، g1 و g2: A. sedelmeyeriana، h1 و h2: A. melancholica، i1 و i2: A. kurdica، j1 و j2: A. fluminea، k1 و k2: A. valdehirsuta، l1 و l2: A. microscopica، m1 و m2: A. pectiniloba، n1 و n2: A. surculosa،o1 و o2: A. erythropoda، p1 و p2: A. caucasica، q1 و q2: A. gigantodus، r1 وr2: A. farinosa، s1 و s2: A. rigida، t1 و t2: A. citrina، u1 و u2: A. plicatissima، v1 و v2: A. condensa، w1 و w2: A. amardica، x1 و x2: A. sericata است.
بحث.
به طور کلی، صفات تشریحی برگ و دمبرگ در تیرههای مختلف گیاهی Ennos et al., 2000)؛ Maria and Rodriigo, 2003؛ Saquaro, 2005؛ Mehrabian et al., 2007) به ویژه در تیره گلسرخیان از نظر تاکسونومیک بسیار اهمیت دارند (Metcalfe and Chalk, 1957؛ (Singh, 2010. تاکنون، بررسی های معدودی Toma and Rugină, 1998)؛ Boruz, 2010, 2011) در مورد صفات تشریحی برگ و دمبرگ این گیاهان انجام شده است. صفات تشریحی این سرده، ابتدا توسط Metcalfe و Chalk ( 1957) در چارچوب مطالعه تشریحی تیره گلسرخیان ارایه شد. Boruz (2010، 2011) صفات تشریحی دو گونه A. flabellata Buser و A. vulgaris L. را بررسی کرد. بر اساس یافتههای تحقیق وی، در برگ این گیاهان یک نوع کُرک و در دمبرگ آنها دو نوع کُرک غدهای شناسایی شد. اهمیت تاکسونومیک صفات تشریحی کُرک پوششی و ترشحی در سایر سردههای طایفه Potentilleae گزارش شده است (Faghir et al., 2011). نقش این عناصر در مطالعات ریختشناسی سرده Alchemilla، به ویژه برای تفکیک در سطوح زیرسرده، بخش، سری (Juzepczuk, 1941) و گونه Fröhner, 1969)؛ (Khatamsaz, 1993 قابل توجه است. در گذشته، Metcalfe و Chalk (1957) یک نوع کُرک غدهای، دارای پایه تک سلولی و سر کروی را در این سرده گزارش کردند. بر اساس نتایج بررسی حاضر، برگ و دمبرگ برخی از گونههای این سرده مانند A. hyrcanaوA. erythropoda دارای کُرک غدهای با پایه تک سلولی و سر کروی و برخی دیگر مانند: A. caucasica، A. fluminea،A. gigantodusو A. plicatissima دارای کُرکهای غدهای پایهدار چند سلولی و سر استوانهای هستند. مشخص شد که کُرک پوششی برگ ودمبرگ در گونههای مورد مطالعه فاقد تنوع و کاربرد تشخیصی است. در حالی که نوع کُرکهای غدهای برای شناسایی برخی از گونهها مفید است.
بررسی برگ گونهها و جمعیتهای مختلف آنها نشان داد که میزان ضخامت اپیدرم و کوتیکول به شدت تابع شرایط محیطی (رطوبت و خشکی) است. همچنین، با توجه به این که گونههای Alchemilla در نواحی نیمهکوهستانی-کوهستانی و در ارتفاع 1200 تا 3685 متری پراکندهاند Fröhner, 1969)؛ Khatamsaz, 1993)، ضخامت اپیدرم و کوتیکول دو سوی برگ با افزایش ارتفاع بیشتر میشود. برای مثال، جمعیتهای جمعآوری شده گونه A. erythropodaاز ارتفاعات اردبیل (2900، 3380 و 3459 متر) در مقایسه با جمعیت مازندران (2000 متر) و گیلان (1900 متر) دارای اپیدرم و کوتیکول ضخیمتر هستند. به این ترتیب، ناپایداری این صفات مانع از کاربرد تاکسونومیک آنها میشود.
نتایج حاصل نشان داد که روزنه در این گیاهان دارای سه شکل اصلی است. اغلب گونههای مطالعه شده (20 گونه) دارای 4 تا 6 سلول اپیدرمی در اطراف روزنه هستند. در حالی که این تعداد در گونههای:
A. pseudocartalinica، A. sedelmeyeriana،
A. surculosa 4 تا 5 و در A. hessii 4 تا 7 است. ارزش تاکسونومیک این صفات محدود است و تنها برای تفکیک برخی از گونهها کاربرد دارد. بر اساس تحقیقات Metcalfe و Chalk (1957)، همچنین Jeelani (1999) در این سرده، روزنه از تیپ آنموستیک است و سلولهای اطراف آن به صورت نامنظم (An) قرار دارد. مطالعه حاضر، الگوهای متفاوتی از آرایش سلولهای اطراف روزنه را آشکار ساخت که بر اساس بررسی Carpenter (2006) شامل دیوارههای شعاعی نامنظم (St)، شعاعی نامنظم-منظم (Ac-St) در 14 گونه و شعاعی منظم (Ac) در 15 گونه است. همچنین، در برخی از گونهها مانند: A. kurdica Rothm. in Bornm.،
A. persica، A. rechingeri و A. retinervis صرفاً یک الگوی St، در بعضی گونهها مانند: A. fluminea،
A. kurdica، A. plicatissima، A. sedelmeyeriana، A. sericata و A. surculosa دو الگوی ST و AC، یا در A. pectiniloba الگوی St و A و در گونههای:
A. condensa، A. erythropoda، A. gigantodus،
A. hessii، A. microscopica،A. rigida و
A. valdehirsuta الگوی Ac-st و Ac، همچنین در گونههای: A. citrinaالگوی A،A. melancholicaالگوی AC-ST و A. pesudocartalanica الگوی ST و AC-STمشاهده شد. در مواردی هم سه الگوی متفاوت از طرز قرار گرفتن سلولهای اطراف روزنه یافت شد؛ برای مثال، A، AC-ST و ST در گونه
A. hyrcanaوA. caucasica، A، AC-ST و AC درگونههای A. farinosa، A. amardicaدیده میشود. همچنین، در بررسی حاضر مشخص شد که دیواره سلولهای اطراف روزنه در نیمی از گونههای مطالعه شده صاف و در نیمی دیگر موجدار است. به طور کلی، الگوی آرایش سلولهای اطراف روزنه و صاف یا موجدار بودن آنها، به صورت صفتی پایدار، در گونههای مختلف و جمعیتهای آنها مشاهده شد. این صفت از نظر تاکسونومیک اهمیت دارد و میتواند برای شناسایی گونهها استفاده شود.
در تمام گونههای مطالعه شده، پهنک دارای تقارن پشتی-شکمی، مزوفیل کاملاً دو سویه و بلورهایی مجتمع یا منفرد اگزالات کلسیم است. تعداد لایههای اسفنجی و نردبانی مزوفیل، پیوسته تحت تأثیر شرایط محیطی قرار دارند Ivanova and P’yankov, 2002)؛ P’yankov and Kondrachuk, 2003؛ Faghir et al., 2011). بنابراین، معیار مناسبی برای شناسایی گونهها به شمار نمیرود.
در تمام گونههای مطالعه شده، رگبرگ اصلی دارای دسته آوند از نوع آمفیکریبرال است. از میان گونهها و جمعیتهای بررسی شده، تنها در رگبرگ اصلی گونههای A. caucasica وA. persica فیبر خارج از چوب (Evert, 2006) دیده شد. این نوع فیبر درون دستجات آوندی بزرگ و کوچک دمبرگ برخی از گونهها مانند: A. caucasica،A. hessii،
A. persicaوA. surculosaهم مشاهده میشود. بر اساس نظر Esau (1965) این نوع فیبر در برش عرضی دمبرگ و در بالای بافت آبکش برخی از گیاهان عمومیت دارد. عناصر ساختار آوندی به صورت حلقههای متحدالمرکز قرار دارند. حلقه آبکش، حلقه چوب و پارانشیم مغز را احاطه میکند (Metcalfe and Chalk, 1957؛ (Boruz, 2011. وجود فیبر خارج از چوب درون دستجات آوندی دمبرگ و رگبرگ اصلی میتواند برای شناسایی گونههای مطالعه شده، مفید باشد.
شکل دمبرگ گونههای این سرده از سه گوش تا تقریباً دایرهای و گرد متغیر است. این صفت در جمعیتهای مشابه از یک گونه پایداری نشان نداد. بنابراین، فاقد کاربرد تشخیصی است. اما شکل سلولهای بافت زمینه در 15 گونه مدور و در 9 گونه چندضلعی است. از میان صفات تشریحی ارزیابی شده، دمبرگ، ضخامت اپیدرم و کوتیکول، ضخامت کلانشیم و تعداد لایههای آن در بافت زمینه، قطر دسته آوند و عناصر آن، به شدت تحت نفوذ شرایط محیطی و بر حسب سن گیاه قرار دارند. برعکس، صفاتی مانند: نوع کُرک غدهای، شکل سلولهای بافت زمینه دمبرگ، شکل روزنهها، تعداد، الگوی قرار گرفتن و دیواره سلولهای اطراف روزنه، حضور یا عدم حضور فیبر خارج از چوب که در بین جمعیتهای مورد بررسی نوسان نشان ندادند، دارای ارزش تشخیصی هستند و میتوانند برای جداسازی گونهها استفاده شوند.
در تحلیل مؤلفه اصلی، دو گونه A. caucasica و A. persica (گروه A) به واسطه صفات تشریحی مشابه شامل فیبر خارج از چوب در دستجات آوندی دمبرگ و رگبرگ اصلی، ضخامت کوتیکول کنار هم واقع شدند. اما این دو گیاه از نظر صفات ریختشناسی (شامل ارتفاع ساقه گلدهنده، نوع پوشش کُرک برگ و دمبرگ، نسبت بلندی کاسبرگ به هیپانتیوم، ابعاد گل و برگ، تعداد گلهای گلآذین و شکل کاسبرگ)، انتشار جغرافیایی (A. persica از عناصر خزری و ایرانی-تورانی است، در حالی که پراکنش
A. caucasica محدود به بخش کوهستانی منطقه خزری است Fröhner, 1969)؛ (Khatamsaz, 1993 و صفات گردهشناسی (A. persica دارای گردههای تقریباً استوانهایشکل، سه شیاری-منفذی و اگزین نازک است. در حالی که A. caucasica دارای گردههای استوانهای کرویشکل، 3 تا 4 شیاری منفذی، و اگزین ضخیم (Faghir et al., 2015)، دارای تفاوتهای چشمگیری هستند.
بر اساس مطالعات ریختشناسی A. persica به واسطه ارتفاع گیاه، برگهای اندک روی قسمتهای بالایی ساقه، ساقه و گلآذین بدون کُرک و نوع کُرک روی دو سطح برگ کنار A. oxysepala Juz. (Fröhner, 1969)، برای ساقه افراشته، کاسبرگهای بلندتر از هیپانتیوم، کُرکهای پراکنده-افراشته ساقه و دمبرگ در مجاورت گونههای A. hessii و
A. pseudocartalinica (Khatamsaz, 1993)، همچنین، A. caucasica به واسطه صفات ریختشناسی مشابه مانند ارتفاع گیاه، شکل برگها، برگهای ساقهای کوچک، تعداد لب برگها، دمگلهای کُرکدار، گلآذین کم گل نزدیک به گونه A. erythropodaقرار داده شد Fröhner, 1969)؛ Khatamsaz, 1993). اما مطالعه صفات گردهشناسی سرده Alchemilla (Faghir et al., 2015)، تفاوتهای صفات گرده A. persica (مانند وجودگردههای عقیم بسیار متداول، اندازه، شکل و ضخامت اگزین)با دو گونه A. hessii وA. pseudocartalinica و نیز
A. caucasica(تعداد شیار و منفذ، شکل و تزیینات اگزین) با A. erythropodaرا آشکار ساخت و ردهبندیهای رایج را مورد تردید قرار داد. بنابراین، صفات تشریحی که موجب تفرق دو گونه گروه A شدند، قادر به تبیین روابط بین این دو آرایه نیستند.
درگروه B، چهار گونه: A. hessii،
A. melancholica، A. pseudocartalinica و
A. rechingeri با داشتن صفات تشریحی مشابه، شامل طول محورهای پشتی و پشتی-شکمی دمبرگ، قطر و ضخامت چوب و آبکش و مغز دستجات آوندی، ضخامت لایه پارانشیم نردبانی از دیگر گونهها تفکیک شدند. این گونهها دارای صفات ریختشناسی مشترک، به ویژه هیپانتیوم بدون کُرک یا دارای کُرکهای اندک قاعدهای و طول پهنک 4 تا 7 سانتیمتر نیز هستند Fröhner, 1969)؛ (Khatamsaz, 1993.
خویشاوندی تشریحی بین این گونهها ناشی از صفات مشترک تشریحی است که به شدت تحت تأثیر شرایط محیطی و اکولوژیک قرار دارند. این صفات غیرقابل اطمینان و فاقد ارزش سیستماتیک هستند. برای تفکیک گونهها صفات پایدار ریختشناسی کارآیی بیشتری نشان دادند. در این میان، A. hessii با داشتن کاسبرگهای بلندتر از هیپانتیوم از سه گونه آخر متمایز میشود. همچنین، A. pseudocartalinica (ساقه دارای کُرک خوابیده) و A. rechingeri(ساقه دارای کُرک برگشته) با داشتن ساقه و دمبرگ ضخیم از
A. melancholicaبا ساقه و دمبرگ تقریباً ضخیم و هیپانتیوم با کُرکهای اندک جدا میشوند (Fröhner, 1969؛ (Khatamsaz, 1993.
در گروه بزرگ C که 15 گونه را در بر میگیرد، سه گونه A. hyrcana،A. erythropoda و
A. microscopicaتفکیک شدند، اما بقیه کنار هم تجمع یافتند و زیرگروههای کوچکی تشکیل دادند. در این زیرگروهها، گاهی گونههای دارای صفات ریختشناسی مشترک کنار هم و گاه در کنار گونههای غیر مرتبط قرار گرفتند. برای نمونه، گونههای A. kurdicaو A. fluminea که دارای هیپانتیوم بدون کُرک، ساقه تقریباً بدون کُرک یا فاقد کُرک، برگهای کوچک 7 لبه، دارای 11تا 17 دندانه مشابه هستند، کنار هم واقع شدند Fröhner, 1969)؛ Khatamsaz, 1993). همچنین، شش گونه:
A. amardica، A. condensa، A. farinosa،
A. rigida، A. surculosa و A. valdehirsuta و شش گونه: A. citrina، A. gigantodus، A. pectiniloba، A. plicatissima، A. retinervis و A. sericataکنار هم دو زیرگروه ایجاد کردند.
در زیرگروه نخست، چهار گونه: A. farinosa،
A. rigida، A. condensaوA. amardica برای هیپانتیوم کُرکدار انبوه و دو گونه آخر برای برخی از دمگلهایبدون کُرک بیشتر قرابت دارند. همچنین، دو گونه A. valdehirsutaوA. surculosaبرای کُرکهای پراکنده، 11 تا 17 دندانه در هر لب برگ، ارتفاع (10 تا 40سانتیمتر) گیاه، ساقه ضخیم، پهنک بیش از 2 تا 7 سانتیمتر نزدیک به هم تشخیص داده شد Fröhner, 1969)؛ (Khatamsaz, 1993. در زیرگروه دوم، سه گونهA. plicatissima، A. citrinaو
A. gigantodusبه لحاظ کُرک دمگلها و گلهای مجتمع و دو گونه آخر به واسطه دندانههای درشت و نوک تیز برگ (Fröhner, 1969)، کُرکهای موهای افراشته پراکنده (Khatamsaz, 1993) جزو گونههای مرتبط شناخته شدند. اما بر اساس شواهد ارایه شده در فلورهای ایرانیکا و ایران Fröhner, 1969)؛ (Khatamsaz, 1993، A. retinervisبه واسطه کاسبرگهای بلندتر از هیپانتیوم، ساقه و دمبرگ بدون کُرک یا کُرک کم و پراکنده به گونههای
A. persica، A. hessii و A. sedelmeyerianaبا کُرکهای انبوه سطح کُرک برگ و هیپانتیوم کم کُرک به A. melancholicaوA. pectinolobaو نیز با داشتن هیپانتیوم پر کُرک و دمگلهای بدون کُرک به A. microscopica قرابت دارد. Juzepczuk (1941) گونههای A. sericataو A. caucasicaرا به علت داشتن کُرک خوابیده در بخش Pubescentes Buser و سری Saricatae Juz. قرار داد. در بررسی حاضر، با مطالعه فلورهای ایرانیکا و ایران، این گونهها به گونههای: A. rigida،A. condensa،A . citrina و
A. amardica(که همگی دارای کُرک دمبرگ خوابیده هستند) نزدیکتر شمرده میشود (Fröhner, 1969؛ (Khatamsaz, 1993.
نتایج تحلیل دادههای PCA دارای ابهام زیادی در مورد ارتباط گونهها است. یافتههای حاضر ضمن تأیید نتایج تحقیقات صفات ریختشناسی Sepp و Paal (1998) و Sepp و همکاران (2000) نشان میدهد که نزدیکی و تداخل دامنه تغییر صفات در میان گونهها و جمعیتهای آنها باعث همپوشانی گونهها روی نمودار مؤلفه اصلی، تفکیک تعداد اندکی از گونهها، ایجاد زیرگروههای چندگونهای و زوج گونههای غیرمرتبط شد. تحقیقات نشان داد که پلیپلوئیدی، آپومیکسی (آگامو اسپرمی) و دورگگیری بسیار رایج (Asker and Jerling, 1992) در میان گونههای این سرده مهمترین علل بروز صفاتی با دامنه تغییر مشابه و حدواسط و تشکیل کمپلکسهای گونهای آگامیک و ریزگونههای بیشمار شده است Sepp et al., 2000)؛ (Gehrke et al., 2008.
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، صفات تشریحی برگ و دمبرگ در سرده Alchemillaدارای ارزش سیستماتیک محدود هستند و کاربرد این صفات در تحلیل مؤلفه اصلی به تفکیک کامل 9 گونه (A. persica،
A. caucasica،A. hessii، A. pseudocartalinica،
A. rechingeri، A. melancholica، A. hyrcana،
A. microscopicaوA. erythropoda) و تشکیل سه گروه اصلی و دو زیرگروه متراکم گونهای منجر شد. بر این اساس، تحلیل مؤلفه برای بیان شفاف روابط بین گونهها تاحد زیادی ناکارآمد است.
سپاسگزاری.
نگارندگان از مسؤولان محترم هرباریوم مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور (TARI) و هرباریوم مرکزی دانشگاه تهران (TUH) بابت در اختیار قرار دادن نمونههای گیاهی، کمال تشکر را دارند.