نویسندگان
1 گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
2 مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل، اردبیل، ایران
3 گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This research with the aim of study the species composition, characteristics and diversity under the effect of different grazing intensity with distance from three villages of Alvares, Lateran and Vargesaran was conducted. Plant speciments were collected, and then species identified based on the checklists and literature of Sabalan. Overall, 78 identified plant species were belonging to 22 families and 62 genera. The Asteraceae family with 13 genus and 16 species, the Poaceae family with 7 genus and 11 species and the Fabaceae family with 5 genus and 10 species have the most plant species. Moreover, according to the Rankaier's system the identified species, which are grown in the study area, are belong, 69% hemicryptophytes, 18% therophytes, 12% chamaephytes and 1% geophytes, respectively. In point of view of geographic distribution, 54% belong to Iran-Toranian, 19% are belonging to Iran-Toranian and Euro-Siberian, 3% belong to Euro-Siberian, and 24% are belonging to the other regions. Results of the numerical diversity (Simpson and Shannon-Wiener) and evenness (Camargo and Smith-Wilson) indices in each crisis center according to the increase of distance showed that in each sites (9 transects) with the increase of distance from crisis center, there is no significant relationships in species diversity and evenness. Thus, these indices are not suitable for the study of grazing intensity on vegetation in the base of village crisis center on the Sabalan rangelands.
کلیدواژهها [English]
مقدمه.
ایران کشوری است پهناور با شرایط آب و هوایی گوناگون و دارای پوشش گیاهی چشمگیر که از تنوع گونهای بالایی (حدود 8000 گونه) در اقلیمهای مختلف کشور (8 اقلیم اصلی و چهار اقلیم فرعی بر اساس روش دومارتن از 13 اقلیم دنیا) برخوردار است و این امر باعث شده تا بررسی فلور در نقاط مختلف ایران مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد Ghahreman, 1996)؛ Hossaini et al., 2009؛ Mahadavi Maymand and Mirtajodin, 2010). اکوسیستمهای مرتعی، بخش بزرگی از تنوع زیستی طبیعی را در خود جای داده است. روابط اکولوژیک موجود در میان عناصر زیستی اکوسیستمهای طبیعی، یکی از پیچیدهترین ارتباطات شناخته شده است (Ganis, 1992). تنوع زیستی و اکولوژی موجود در اکوسیستم مرتع به طور مستقیم تحت تأثیر ویژگیهای رویشی و تنوع گونههای گیاهی آن قرار دارد که همواره پایداری این اکوسیستم را تضمین مینمایند (Yeilaghi et al., 2012). حفاظت همه جانبه از اکوسیستمهای مرتعی در گرو حفظ تنوع زیستی و گونههای بومی است. بنابراین، یکی از سازوکارهای ارزیابی و مدیریت اصولی اکوسیستمهای مرتعی، شناخت تنوع گونهای گیاهی و اندازهگیری آن است Salami et al., 2007)؛ (Yeilaghi et al., 2012.
در سطح کشور تلاش قابل توجهی در ارتباط با مستند کردن گونهها، جغرافیای گیاهی و انتشار گونههای مختلف در اقصی نقاط کشور آغاز شده است که از آن جمله میتوان به مطالعات: Mobayen (1975-1996)، Ghahreman (1979-1992)، Maassoumi (1986-2005)، Jalili و Jamzad (1999)، Assadi (1988-2013)، Rechinger (1963-1998)، Parsa (1943-1950)، Ghahremaninejad و Agheli (2009)، Amiri و Jabbarzadeh (2010)، Khajeddin و Yeganeh (2010)، Naqinezhad و همکاران (2010)، Saberi و همکاران (2010) و (2013)، Sanandaji و Mozaffarian (2010)، Azimi Motem و همکاران (2011)، Dolatkhahi و همکاران (2011)، Pairanj و همکاران (2011)، Darvishnia و همکاران (2012)، Sharifi و همکاران (2012)، Ghorbani و همکاران (a2013)، Moradi و همکاران (2013)، Sokhanvar و همکاران (2013) و غیره اشاره کرد.
عوامل متعددی در کاهش تنوع گونهای اکوسیستمهای طبیعی شناخته شده است. یکی از عوامل مخرب و آسیب رساننده به مراتع و کاهش تنوع گونهای، حضور دام و چرای آن است (Salami et al., 2007). از این رو، مطالعات زیادی در رابطه با آثار چرا روی کاهش تنوع جوامع گیاهی انجام شده است. برای مثال، Matus و Tóthmérész (1990) در مطالعه علفزارهای شنی مجارستان نتیجه گرفتند که چرای دام سبب کاهش یکنواختی گونهها و موجب بینظمی و تأثیر منفی روی تنوع گونهای شده است. همچنین Torok (1991) در رابطه با اثر چرای دام در کاهش غنای گونهای به نتایج مشابهی دست یافت. در مثال دیگر، Hendricks و همکاران (2005) تنوع و غنای گونهای را در امتداد گرادیان چرایی مختلف در مراتع آفریقای جنوبی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که تنوع و غنای گونهای در مناطق نزدیک محل استقرار شبانه دام که فشار چرا بیشتر است دارای کمترین مقدار است. در تحقیق Mligo (2006) در آفریقا اثر چرای دام بر ترکیب و تنوع گونهای مراتع نیمهخشک تانزانیا مشخص شد که بین تنوع گونهای در مناطق با شدتهای چرایی مختلف، تفاوت معنیداری وجود دارد، به طوری که بیشترین تنوع گونهای در پایینترین فشار چرایی دام مشاهده شد.
در ایران نیز در این زمینه مطالعاتی صورت گرفته است. Kohestani و Mesdaghi (1998) در بررسی تأثیر توپوگرافی و فاصله از منبع آب روی پوشش گیاهی در مراتع کلهبر اسدآباد همدان به این نتیجه رسید که شیب، ارتفاع و فاصله از منبع آب بیشترین تأثیر را بر روی شاخصهای پوشش گیاهی دارد. Molaei Kandelosi (2002) ضمن بررسی غنای گونهای تحت سه شدت بهرهبرداری و توپوگرافی در مراتع کجور نوشهر به این نتیجه رسید که در واحد اراضی کوهستانی بالادست، با کاهش شدت چرای دام از سنگین به متوسط، غنای گونهای افزایش مییابد، اما کاهش شدت چرا از متوسط به سبک، تغییری در غنای گونهای ایجاد نمیکند. همچنین در واحدهای اراضی کوهستانی پاییندست و میانه، با افزایش شدت چرا، غنای گونهای کاهش مییابد. Ajorlo (2007) در بررسی تأثیر فاصله از کانونهای بحرانی روستا و آبشخوار بر ویژگیهای پوشش گیاهی و خاک با استفاده از روش گرادیان چرا نشان داد که پوشش گیاهی و خاک مراتع در اطراف روستاها در مقایسه با اطراف آبشخوارها، وضعیت فقیرتری دارد. از علتهای مهم این مسأله میتوان به چرای مفرط و تعداد زیاد دام در اطراف روستاها اشاره کرد.
هر چند که رویشگاه سبلان یکی از رویشگاههای شاخص کشور از نظر تنوع زیستی و دامداری است، اما مطالعات فلوریستیک در این منطقه بسیار محدود است. Javanshir (1989) در یک طرح مطالعاتی برای وزارت جهاد سازندگی، پوشش گیاهی مراتع سبلان را بررسی و در مجموع 470 گونه گیاهی متعلق به 255 جنس و 60 تیره شناسایی کرد که تیره باقلاییان با 70 گونه، تیره مرکبان با 64 گونه و تیره گندمیان با 58 گونه بزرگترین تیرههای گیاهی گزارش کرده است. همچنین، Sharifi و همکاران (2012) در دامنههای شمالی و شرقی سبلان از سطح رویشگاههای ماندابی 216 گونه گیاهی متعلق به 128 جنس و 36 تیره گیاهی شناسایی کردند، به طوری که تیره گندمیان با 25 جنس و 46 گونه، تیره چتریان با 11 جنس و 19 گونه و تیره باقلاییان با 9 جنس و 18 گونه به ترتیب تیره و گونههای شاخص منطقه بودهاند. در مجموع، با توجه به مرور منابع فوق ضرورت دارد که مجموعه گیاهی در اکوسیستمهای مختلف از جمله مراتع بررسی شوند. همچنین، تحلیل لازم در ارتباط با چگونگی تنوع موجود انجام شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی فلور در محدودههای روستایی نمونه (آلوارس، لاطران و ورگسران) در دامنههای جنوب شرقی سبلان و بررسی تنوع گونهای طی شدتهای مختلف چرایی در سطح تاکسونومیک گونه، تیره، شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی و همچنین آزمون کارآیی چهارچوب گرادیان چرایی بر اساس شاخصهای تنوع و یکنواختی در مراتع سبلان بوده است.
مواد و روشها.
منطقه مورد مطالعه و ویژگیهای آن: منطقه مورد مطالعه در شمال شرقی ایران و در دامنههای جنوب شرقی سبلان واقع شده است. روستای آلوارس در مختصات جغرافیایی ´´25´09°38 شمالی و ´´38´56°47 شرقی با ارتفاع 2191 متر، روستای لاطران در مختصات جغرافیایی ´´40´10°38 شمالی و ´´41´00°48 شرقی با ارتفاع 1976 متر و روستای ورگسران در مختصات جغرافیایی ´´29´10°38 شمالی و ´´27´59°47 شرقی با ارتفاع 2067 متر واقع شده است. بر اساس میانگین آمار 25 ساله (1360 تا 1385) ایستگاههای هواشناسی منطقه، متوسط بارندگی در این رویشگاهها 299 تا 766 میلیمتر و متوسط دمای حداقل 9/1- تا 2، دمای متوسط 9/3 تا 9/7 و دمای حداکثر 8/11 تا 9/14درجه سانتیگراد متغیر است. شکل 1 منحنی آمبروترمیک، فصل خشک و مرطوب نزدیکترین ایستگاه هواشناسی، ایستگاه اردبیل را نشان میدهد. ارتفاع مناطق نمونهبرداری شده شامل روستاهای آلواس، ورگسران و لاطران به ترتیب: 2200 تا 2800، 2200 تا 2800 و 2000 تا 2600 متر از سطح دریا (محدوده سامان عرفی روستا) است. میانگین بارش سالانه در این سه روستا به ترتیب: 494، 481 و 450 میلیمتر و متوسط دمای ماهیانه در آنها به ترتیب برابر با: 5/6، 8/6 و 6/7 درجه سانتیگراد است. در مجموع، این منطقه دارای تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد است و 3 تا 4 ماه در سال پوشیده از برف و یخبندان است. بر اساس اقلیمنمای دومارتن، ارتفاعات پایین رویشگاه نیمهخشک و ارتفاعات بالا نیمهخشک و سرد است و در تقسیمبندی مناطق زیست اقلیمی ایران میتوان حوزه را در قالب نیمه استپی سرد تا فرا سرد (ارتفاعات فوقانی) طبقهبندی کرد (Ahmadauli, 2013). شکل 2 محدوده روستاهای آلوارس، لاطران، ورگسران و نقاط نمونهگیری را نشان میدهد.
شکل 1- منحنی آمبروترمیک بر اساس دادههای هواشناسی نزدیکترین ایستگاه سینوپتیک اردبیل (میانگین 25 ساله) به روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران
شکل 2- موقعیت روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران و ترانسکتهای نمونهبرداری در سطح استان اردبیل و ایران
روش تحقیق: ابتدا محدوده روستاهای آلوارس، لاطران و ورگسران با استفاده از نقشه توپوگرافی منطقه با مقیاس 1:50000 بررسی و تعیین شد و نقشه مدل رقومی ارتفاع آن با نرمافزار ArcGIS10 تهیه شد. از مدل رقومی ارتفاع، ابتدا نقشه طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی تهیه شد، سپس روستاها و جایگاههای نمونهبرداری از طریق بازدید صحرایی نهایی گردید. در انتخاب جایگاهها به گونهای عمل شد که این جایگاهها تقریباً در شیب (20 تا 60 درصد، با توجه به شرایط موجود و فواصل تعریف شده از روستاها که در هر سه روستا عرصههای همگن انتخاب شوند)، جهت دامنه (جنوب و جنوب شرقی) و در طبقه ارتفاعی (2000 تا 3000 متر از سطح دریا) انتخاب شوند (تا حد امکان در سطح واحدهای همگن اکولوژیک).
در هر یک از کانونهای بحران، در سه جایگاه نمونهگیری انجام شد، به طوری که جایگاه اول در حدود 200 متری از روستا به عنوان نماینده مناطق بحرانی که معمولاً شعاع 500 متری اطراف کانونهای بحران، به عنوان مناطق بحرانی نتیجهگیری شده است Andrew and Lange, 1986a,b)؛ (Ajorlo, 2007. جایگاه دوم در یک کیلومتری از جایگاه اول با توجه به بررسی میدانی و تفاوت در آثار شدت چرای دام و جایگاه سوم در دو کیلومتری از جایگاه اول با بازدید میدانی با تأثیر کمتر آثار شدت چرای دام انتخاب شد. سپس در هر جایگاه به صورت سیستماتیک اقدام به استقرار ترانسکتهایی به طول 100 متر و عمود بر کانون بحران (روستا) مستقر شید. در طول هر ترانسکت به صورت سیستماتیک از 10 پلات یک متر مربعی با فاصله 10 متر از یکدیگر، برای نمونهبرداری در خرداد ماه 1391 استفاده شد. موقعیت هر ترانسکت توسط سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS) ثبت گردید. با توجه به حضور گونههای غالب گراسها، علفیها و بوتهایها در سطح فواصل مورد مطالعه و مطالعات گذشته (Ghorbani et al., 2013b) که اندازه پلات یک متر مربعی و کمتر از آن را برای اندازهگیری پوشش گیاهی سبلان شرقی مناسب عنوان کردهاند، اندازه یک متر مربعی پلات برای ثبت اطلاعات پوشش گیاهی و ترکیب و تنوع گیاهی استفاده شد. بنابراین، نمونهها از 90 نمونه (پلات) در 9 ترانسکت برداشت شد. 125 گونه جمعآوری شده در هرباریوم دانشگاه محقق اردبیلی نگهداری میشوند و با استفاده از منابع فلوری نظیر: فلور شرق (Boissier, 1867-1888)؛ فلور روسیه (Komarov, 1934-1954)، فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-1998)، فلور ترکیه (Davis, 1965-1988)، فلور عراق (Townsend and Guest, 1966-1985)، فلور فلسطین (Zohary, 1966-1972)، رُستنیهای ایران (Mobayen, 1975-1996)، فلور رنگی ایران (Ghahreman, 1979-1992)، گونهای ایران (Maassoumi, 1986-2005)، فلور ایران (Assadi et al., 1988-2013)، کروموفیتهای ایران (Ghahreman, 1996)، فرهنگ نامهای گیاهان ایران (Mozaffarian, 2003) و ردهبندی گیاهی (Mozaffarian, 2005) شناسایی شدند. اختصار اسامی مؤلفان گونهها با نمایه بینالمللی نامهای گیاهی (IPNI, 2013) یکسانسازی شد. در تعیین شکل زیستی گیاهان، از طبقهبندی Raunkiaer (1934) بر اساس شکلهای زیستی تروفیت، ژئوفیت، کریپتوفیت، همیکریپتوفیت، کامهفیت و فانروفیت استفاده شد. برای تعیین کورولوژی، از منابع و مقالات مختلف منتشر شده در این زمینه استفاده شد (Takhtajan, 1986؛ Ghahremaninejad and Agheli, 2009؛ Amiri and Jabbarzadeh, 2010؛ Khajeddin and Yeganeh, 2010؛ Naqinezhad et al., 2010؛ Saberi et al., 2010, 2013؛ Sanandaji and Mozaffarian, 2010؛ Azimi Motem et al., 2011؛ Dolatkhahi et al., 2011؛ Pairanj et al., 2011؛ Darvishnia et al., 2012؛ Sharifi et al., 2012؛ Ghorbani et al., 2013a؛ Moradi et al., 2013؛ Sokhanvar et al., 2013). برای بررسی تنوع و یکنواختی گونهای از شاخصهای سیمپسون، شانون-وینر، کومارگو و اسمیت-ویلسون استفاده شد (Ejtehadi et al., 2009). امکان قضاوت درباره این که کدام شاخص کارآیی بیشتری دارد تقریباً غیرممکن است. انتخاب هر کدام از روشهای اندازهگیری تنوع یا یکنواختی باید بر اساس اهداف مدیریت باشد. شاخص سیمپسون یکی از معروفترین شاخصهای ناهمگنی است. این شاخص به شدت متوجه گونههای غالب در واحد نمونهبرداری است و دامنه تغییرات آن بین 0 تا 1 است. شاخص تنوع سیمپسون با استفاده از رابطه 1 محاسبه گردید (Ejtehadi et al., 2009).
رابطه 1: 1-D = 1 - Ʃ(pi)2
1-D = شاخص تنوع سیمپسون
Pi = نسبت افرادگونه i ام در جامعه
شاخص شانون-وینر توسط Shannon و Weaver (1949) ارایه شد. در این شاخص فرض بر این است که افراد از یک جامعه بزرگ نمونهگیری شدهاند و تمام گونههای موجود در آن در نمونهگیری آمده است. دامنه تغییرات آن بین 0 تا 5/4 است. این شاخص تنوع با استفاده از رابطه 2 محاسبه شده است (Ejtehadi et al., 2009).
رابطه 2:
H́ = شاخص تنوع شانون-واینر
Pi= نسبت افراد در گونه i ام نسبت به کل نمونه
S= تعداد گونه
شاخص یکنواختی کامارگو با استفاده از رابطه 3 محاسبه گردید (Ejtehadi et al., 2009).
رابطه 3:
É= شاخص کامارگو
Pi= سهم گونه i در کل نمونه
Pj= سهم گونهj در کل نمونه
S= تعداد گونهها در کل نمونه
شاخص یکنواختی اسمیت-ویلسون با استفاده از رابطه 4 محاسبه شد (Ejtehadi et al., 2009).
Evar= شاخص اسمیت و ویلسون
ni= تعداد افراد گونهi در نمونه (i=1,2,3,...,s)
nj= تعداد افراد گونهj در نمونه (i=1,2,3,...,s)
S= تعداد گونهها در تمام نمونهها
رابطه 4:
برای محاسبه و تحلیل تنوع و یکنواختی، تراکم گونهها به عنوان متغیر در شاخصها (سیمپسون، شانون-واینر، کامارگو و اسمیت-ویلسون) از نرمافزار Ecological Methodology.(Kenny and Krebs, 2001) استفاده گردید.
نتایج.
بر اساس بررسیها و مشاهدات میدانی مشخص شد که روستاهای آلوارس، لاطران و ورگسران دارای پوشش گیاهی متنوع شامل: بوتهای، فوربها، گراسهای دایمی و یکساله است. نتایج بررسی فلور دامنههای جنوب شرقی سبلان، تحت تأثیر کانونهای بحرانی (در سامان سه روستای لاطران، ورگسران و آلوارس) به شناسایی 78 گونه گیاهی، متعلق به 62 جنس و 22 تیره منجر گردید (پیوست 1). بیشتر گونههای گیاهی، متعلق به تیرههای Asteraceae (13 جنس و 16 گونه)، Poaceae (7 جنس و 11 گونه) و Fabaceae (5 جنس و 10 گونه) بود. مطابق شکل 3 بیشترین شکلهای زیستی عبارتند از: همیکریپتوفیت (69 درصد)، تروفیت (18 درصد)، کامهفیت (12 درصد) و ژئوفیت (1 درصد). شکل 4 پراکنش جغرافیایی یا کوروتیپ گونههای شناسایی شده را نشان میدهد. در مجموع، از 78 گونه، 54 درصد گونهها به ناحیه رویشی ایرانی-تورانی، 3 درصد به ناحیه رویشی اروپا-سیبری، 19 درصد به نواحی ایرانی-تورانی/ اروپا-سیبری و 24 درصد به سایر نواحی تعلق دارند.
شکل 3- درصد شکل زیستی گونههای گیاهی شناسایی شده در سه ترانسکت روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران بر اساس روش Raunkiaer (1934) |
شکل 4- درصد توزیع جغرافیایی گیاهان سه ترانسکت روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران |
بر اساس نتایج حاصل از تحلیل شاخصهای عددی تنوع (سیمپسون و شانون-واینر) و یکنواختی (کامارگو و اسمیت-ویلسون) در هر کانون بحران با توجه به افزایش فاصله از آن مشخص شد که در هر سه جایگاه، با افزایش فاصله از کانون بحران، هیچ روند معنیداری در تنوع و یکنواختی گونههای گیاهی وجود ندارد (جدول 1). با وجود این، در کانون بحران آلوارس، بیشترین مقادیر تنوع و یکنواختی گونهای مطابق با شاخصهای تنوع شانون-واینر و سیمپسون و کوماگو و اسمیت-ویلسون در ترانسکت اول (فاصله اول از کانون بحران) و به ترتیب برابر با: 36/3، 86/0، 413/0 و 383/0 در کلاس شیب 20-40 درصد و در جهت جغرافیایی جنوب شرقی محاسبه شد. همچنین در کانون بحرانی لاطران، بیشترین مقدار شاخص شانون-واینر و سیمپسون در ترانسکت اول (مجاور کانون بحران) و برابر با: 38/3 و 89/0 در کلاس شیب 40-60 درصد و جهت جغرافیایی جنوب شرقی محاسبه گردید. در صورتی که شاخصهای یکنواختی کومارگو و اسمیت-ویلسون در ترانسکت دوم (فاصله دوم از کانون بحران) به ترتیب برابر با: 431/0 و 370/0 در کلاسه شیب 20-40 درصد و جهت جنوب شرقی به دست آمد. در کانون بحران ورگسران، بیشترین مقدار شاخص تنوع شانون-واینر و سیمپسون، مربوط به ترانسکت اول (مجاور کانون بحران) که به ترتیب برابر با: 3/4 و 93/0 و در کلاس شیب 20-40 درصد و در جهت جغرافیایی جنوب است. در صورتی که شاخص یکنواختی کومارگو در ترانسکت اول (فاصله اول از کانون بحران) برابر با 423/0 در کلاسه شیب 20-40 درصد و جهت جنوبی به دست آمد. شاخص یکنواختی اسمیت-ویلسون در ترانسکت سوم (فاصله سوم از کانون بحران) برابر با 383/0 در کلاسه شیب 20-40 درصد و جهت شرقی به دست آمد.
جدول 1- مقادیر شاخصهای تنوع و یکنواختی در فواصل مختلف چرایی از کانونهای بحرانی (روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران)
کانون بحران |
فاصله |
درصد شیب |
جهت |
شاخصهای تنوع |
|
شاخصهای یکنواختی |
||
سیمپسون |
شانون-واینر |
|
کامارگو |
اسمیت-ویلسون |
||||
آلوارس |
1 |
40-20 |
جنوب شرق |
861/0 |
36/3 |
|
41/0 |
38/0 |
2 |
80-60 |
جنوب |
810/0 |
16/3 |
|
32/0 |
31/0 |
|
3 |
80-60 |
جنوب |
855/0 |
217/3 |
|
41/0 |
37/0 |
|
لاطران |
1 |
60-40 |
جنوب شرق |
895/0 |
382/3 |
|
37/0 |
21/0 |
2 |
40-20 |
جنوب شرق |
873/0 |
365/3 |
|
43/0 |
37/0 |
|
3 |
40-20 |
جنوب |
725/0 |
719/2 |
|
25/0 |
20/0 |
|
ورگسران |
1 |
40-20 |
جنوب |
936/0 |
301/4 |
|
42/0 |
27/0 |
2 |
60-40 |
جنوب غرب |
780/0 |
835/2 |
|
31/0 |
29/0 |
|
3 |
40-20 |
شرق |
866/0 |
598/3 |
|
42/0 |
38/0 |
بحث و نتیجهگیری.
شرایط توپوگرافی باید در تجزیه و تحلیل گرادیان چرایی مد نظر قرار گیرد (Ajorlo, 2007). اما با توجه به محدودیتهای موجود منطقهای نظیر پستی و بلندی، تغییرات شیب و جهات جغرافیایی مختلف تلاش شد طرح نمونهگیری طوری انتخاب شود تا اثر تغییرات ارتفاع، شیب، جهات جغرافیایی و عواملی نظیر: بارندگی، دما، تبخیر و تعرق، تشکیلات زمینشناسی یکسان، تیپ گیاهی مشابه و شیوه بهرهبرداری (روستایی) به حداقل برسد. با توجه به این که در مراتع سبلان تقریباً همه دامنههای کم شیب به اراضی زراعی تبدیل شده است (Ghorbani et al., 2013b)، بنابراین، جایگاه نمونهبرداری در دامنه کوه سبلان انتخاب شد. انتخاب جایگاه و ترانسکت اصلی گرادیان به سمت کوهستان که شیب مانع از تبدیل اراضی به کاربری زراعی شده است، میسر است. با در نظر گرفتن محدودیتهای نامبرده تنها گزینه ممکن انتخاب جایگاهها در شیبهای متفاوت (با توجه به شرایط موجود عرصههای مرتعی باقی مانده از تغییر و تبدیل به کاربری کشاورزی)، جهات دامنه جنوب و جنوب شرقی (شرایط موجود) و در طبقه ارتفاعی 2000 تا 2600 متر از سطح دریا (با توجه به شرایط موجود) بود. ترانسکت اصلی در جهت کوه سبلان مستقر شد و سه ترانسکت 100 متری عمود بر ترانسکت اصلی (200، 1200 و 2200 متری) در سطح ارتفاع، شیب و جهات فرعی و با شاخصهای خاک متفاوت (هر چند جزیی) انتخاب شد. این تمهیدات برای به حداقل رساندن تأثیر عوامل اکولوژیک بر تغییر شاخصهای پوشش گیاهی در جایگاههای مورد بررسی است به طوری که صرفاً اثر شدت چرا، تغییر پوشش گیاهی را ایجاد کرده باشد.
نتایج نشان داد که 78 گونه گیاهی متعلق به 22 تیره و 62 جنس از سه کانون بحرانی در دامنههای جنوب شرقی سبلان در سامان عرفی سه روستای ورگسران، لاطران و آلوارس در سه فاصله و در سطح محدود 9 ترانسکت 100 متری (90 پلات یک متر مربعی) و با تغییرات ارتفاعی کم (1000 متر)گسترش دارد. حضور این تعداد گونه با طیفهای زیستی متفاوت و شرایط خاکی تقریباً یکسان نشان دهنده تنوع مطلوب در رابطه با فلور غنی دامنههای جنوب شرقی سبلان است. بیشترین تراکم گونههای گیاهی موجود به ترتیب مربوط به تیرههای: Asteraceae (5/20 درصد)، Poaceae (1/14 درصد) و Fabaceae (8/12 درصد) است. این تیرهها در در دامنههای شمالی و شرقی سبلان (Sharifi et al., 2012)، در ذخیرهگاه زیستکره ارسباران (Hamzeh’ee et al., 2010) و در منطقه کیان نهاوند استان همدان (Safikhani et al., 2006) نیز به عنوان مهمترین تیرههای گیاهی از نظر سهم گونهها معرفی شدهاند. هر چند که گونههای تیره Asteraceae سازش خوبی با شرایط آب و هوایی ناحیه ایرانی-تورانی دارد (Sokhanvar et al., 2013) اما با توجه به ارزش غذایی پایین این گیاهان در تغذیه دام، حضور فراوان آنها در فواصل مطالعه شده، نشان از تخریب ترکیب گیاهی دارد، اما در مقابل حضور نسبتاً فراوان تیره گندمیان و باقلاییان در جایگاههای مطالعه شده نشان از شدت تخریب اندک و در کل نشانگر آن است که هر چند تخریب وجود داشته است، اما شدت تخریب به گونهای نبوده که کل گونههای ارزشمند غذایی مطلوب از نظر تغذیه دام را از این رویشگاهها حذف نماید. هر چند که بنا بر منابعی نظیر: Takhtajan (1986) و Javanshir (1989) روستاهای آلوارس، لاطران و ورگسران جزو منطقه ایرانی-تورانی است و عناصر رویشی این ناحیه فراوانتر از سایر نواحی رویشی است، اما حضور گونههای اروپا-سیبری در این منطقه شایان توجه است که نشانگر شرایط مطلوب رویشی برای گسترش این گیاهان است. همچنین، حضور عناصر رویشی ناحیه ایرانی-تورانی، اروپا-سیبری و مدیترانهای در سبلان جنوب شرقی بر ارتباط اقلیم با گسترش گیاهان و ترکیب گونهای تأکید نموده است (Javanshir, 1989).
شکل زیستی گیاهان نشانگر سازشهای ریختی آنها نسبت به شرایط اقلیمی، خاکی، زیستی و در نهایت اکولوژیکی یک رویشگاه است (Archibold, 1995). به دلیل کوهستانی بودن و آب و هوای سرد و معتدل منطقه، گیاهان همیکریپتوفیت (چند ساله) بیشتر از سایر شکلهای زیستی در منطقه مطالعه شده (روستاهای آلوارس، لاطران و ورگسران) گسترش دارد که با مطالعات Sharifi و همکاران (2012) مطابقت دارد. Mirzadeh Vaghefi و Rajamand (2008) حضور فراوان همیکریپتوفیتها را ناشی از وجود خاک حاصلخیز گزارش کردهاند. حاصلخیز بودن خاک منطقه مطالعه شده در بررسی حاضر نیز از دلایل حضور فراوان همیکریپتوفیتها است. با توجه به شرایط آب و هوایی، دومین شکل زیستی فراوان منطقه از نظر تراکم حضور تروفیتها هستند که نشانگر تخریب رویشگاه است. Akbarzadeh (2007) نیز در بررسی شکل زیستی گیاهان مراتع ییلاقی واز مازندران دریافت که همیکریپتوفیتها با توجه به اقلیم کوهستانی و سرد منطقه غلبه دارد. گروه دوم شکل زیستی در مطالعات او نیز تروفیتها بودند که شرایط مشابه اکولوژیک دو منطقه را از نظر عوامل اکولوژیک پایه و بهرهبرداری بیان میکند. بنا بر نتایج Sokhanvar و همکاران (2013) که در منطقه مورد مطالعه آنها نیز تروفیتها غالب بوده است، حضور این گروه را ناشی از شرایط خشک منطقه مورد مطالعه عنوان کردهاند که در مقایسه سبلان دارای اقلیم خشک نیست. بنابراین، همان طور که اشاره شد حضور فراوان این گروه در مراتع سبلان بیشتر ناشی از تخریب است.
حداکثر شاخصهای تنوع شانون-واینر و سیمپسون در هر سه کانون بحرانی در اطراف روستاها است. میزان عددی شاخص شانون-واینر بین صفر تا 5/4 است. اگر فقط یک گونه در واحد نمونه حضور داشته باشد یا جامعه در حال تنش یا تخریب باشد، این شاخص برابر با صفر خواهد بود. زمانی که جامعه دور از تخریب و تنش باشد میزان این شاخص حداکثر است. در واقع، هر چه شاخص شانون-واینر کمتر باشد گویای شرایط سخت جامعه است. همچنین، میزان شاخص سیمپسون بین صفر (تنوع پایین) و یک (تنوع بالا) متغیر است. با توجه به نتایج به دست آمده، کل منطقه دارای شرایط مناسب با تنوع متوسط و رو به بالا است، که نشان دهنده پتانسیل بالای منطقه و شدت کم تخریب در کل عرصههای مورد بررسی است. همچنین، در تفسیر تنوع حداکثری در نزدیک روستا با شدت بهرهبرداری بیشتر ناشی از تخریب صورت گرفته است. بدین گونه که چون شدت تخریب به حدی نبوده که بتواند کلیه گونههای خوشخوراک را از عرصه حذف نماید اما تحت تأثیر شدت چرا، این گونهها شادابی لازم برای غلبه به گیاهان زیاد شونده (increaser) و مهاجم (invaders) را پیدا نکردهاند، بنابراین در اطراف روستا هر سه گروه توان حضور پیدا کرده که عملاً باعث تنوع بیشتر در این فواصل شده است. در صورتی که در شرایط غیر تخریبی با توجه به قدرت و شادابی گیاهان کم شونده (decreaser) رشد و نمو گونههای زیادشونده و مهاجم را محدود نمودهاند. همچنین تأکید میشود که فواصل انتخاب شده از روستا با توجه به مشاهدات میدانی و همچنین با در نظر گرفتن منابع (برای نمونه: Ajorlo (2007)) نمیتواند عامل تعیین کننده در عدم تغییر ترکیب و تنوع گونهای باشد، چرا که در اغلب مناطق دنیا و کشور در چنین فواصلی گرادیان چرا آثار خود را نمایان کرده است. شاخصهای یکنواختی کومارگو و اسمیت-ویلسون نیز روند معنیداری را در افزایش فاصله از روستا نشان نداد. به طوری که در هر یک از روستاها مقدار حداکثری در یک فاصله (اول، دوم و سوم) مشاهده نشد، بنابراین نتایج قابل تفسیری هم در این ارتباط حاصل نشد. Behmanesh و همکاران (2008) نیز به نتایج مشابهی دست یافتند. شایان ذکر است که بررسی تنوع گونهای، کاهش یا افزایش معنیدار را با افزایش فاصله از کانونهای بحران و کاهش شدتهای چرایی و بهرهبرداری نشان ندادبه طور مشابه، Pueyo و همکاران (2006) طی مطالعهای در مناطق خشک مدیترانهای به این نتیجه دست یافتند که تنوع در طول گرادیان چرایی اختلاف معنیداری ندارد. بنابراین، میتوان گفت که در مراتع سبلان، ارزیابی شاخصهای تنوع و یکنواخی بر مبنای فاصله از روستا یا کانونهای بحران معیار مناسبی جهت بررسی اثر شدت چرا بر پوشش گیاهی نیست.
سپاسگزاری.
نگارندگان از معاونت پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی به خاطر تأمین بخشی از هزینه عملیات صحرایی این تحقیق تقدیر و تشکر مینمایند.
پیوست 1- فهرست گونههای گیاهی در کانونهای بحرانی (روستاهای آلوارس، ورگسران و لاطران) در دامنههای جنوب شرقی سبلان. شکل زیستی: He: همیکریپتوفیت، Th: تروفیت، Ch: کامهفیت، Ge: ژئوفیت. علایم اختصاری پراکنش جغرافیایی: IT: ایرانی-تورانی، ES: اروپا-سیبری، M: مدیترانهای، Pl: چندناحیهای، Cosm: جهان وطن.
شکل زیستی |
شکل زیستی |
نام فارسی |
نام تاکسون |
|
|
|
Apiaceae |
IT |
He |
هویج کوهی ایرانی |
Astrodaucus persicus Drude. |
IT |
He |
- |
Eryngium noeanum Boiss. |
IT,M,ES |
He |
غازیاقی |
Falcaria vulgaris Bernh. |
|
|
|
Asteraceae |
IT, ES |
He |
بومادران هزاربرگ |
Achillea millefolium L. |
IT |
He |
بومادران کوهستانی |
Achillea vermicularis Trin. |
IT |
He |
درمنه نقرهای |
Artemisia austriaca Jacq. |
IT,ES |
He |
کنگر صحرایی |
Cirsium vulgare (Savi) Ten. |
IT,ES |
Th |
کنگر سبلانی |
Cirsium obvallatum M.Bieb. |
IT |
He |
شیردندان زبر |
Leontodon asperrimus (Willd.) Boiss.ex Ball. |
IT |
He |
مینای آذربایجانی |
Tanacetum chiliophyllum Sch.Bip. |
- |
He |
شکر تیغال |
Echinops sp. |
IT |
He |
گل گندم بوتهای |
Centaurea virgata Lam. |
IT |
He |
قندرون |
Chondrilla juncea L. |
ES |
He |
مصفای چشم مسیح |
Inula oculus-christi L. |
IT |
He |
گل خورشیدی نیمروز |
Lapsana intermedia M.Bieb. |
- |
He |
گل قاصد |
Taraxacum sp. |
- |
He |
شنگ |
Tragopogon sp. |
IT |
He |
شنگ ایرانی |
Tragopogon buphthalmoides Boiss. |
IT |
Th |
عروس صحرایی بیمرگ |
Xeranthemum inapertum M.Bieb. |
|
|
|
Brassicaceae |
IT,ES |
Th |
قدومه بیابانی |
Alyssum desertorum Stapf. |
|
|
|
Boraginaceae |
IT, ES |
Th |
- |
Buglossoides arvensis (L.) I. M. Johnst. |
IT |
He |
خاکشیر تلخ تالشی |
Erysimum crassipes Fisch & C. A. Mey. |
IT |
Th |
چشم گربهای ایرانی |
Nonnea persica Boiss. |
IT |
He |
- |
Paracaryum leptophyllum Boiss. |
|
|
|
Caryophyllaceae |
IT,ES,M |
He |
مرجانی |
Arenaria serpyllifolia L. |
IT |
Ch |
میخک خویی |
Dianthus szowitsianus Boiss. |
ES,IT |
He |
گچدوست کم رنگ |
Gypsophila paniculata L. |
ES,IT |
He |
علف فتق کشمیری |
Herniaria cachemiriana J. Gay. |
IT, ES |
He |
کلهسر دوا |
Scleranthus annus L. |
IT |
Ch |
سیلن اشتران کوهی |
Silene eremicana Stapf. |
|
|
|
Chenopodiaceae |
IT |
Ch |
کافوری |
Camphorosma monspeliaca L. |
|
|
|
Convolvulaceae |
IT,ES |
He |
پیچک صحرایی |
Convolvulus arvensis L. |
|
|
|
Cyperaceae |
IT |
Th |
- |
Carex oreophila C. A. Mey. |
|
|
|
Euphorbiaceae |
IT |
He |
فرفیون فریبنده |
Euphorbia decipiens Boiss. & Buhse. |
|
|
|
Fabaceae |
- |
Th |
نوعی گون |
Astragalus sp. |
IT |
He |
- |
Astragalus lilacinus Boiss. |
M,IT |
Th |
- |
Astragalus tribuloides Delile. |
IT,ES,M |
He |
شبدرک |
Coronilla varia L. |
Cosm |
He |
یونجه سیاه |
Medicago lupulina L. |
IT |
He |
- |
Medicago polychroa Grossh. |
Pl |
Ch |
اسپرس کوهی |
Onobrychis cornuta (L.) Desv. |
IT,ES |
He |
شبدر مشکوک |
Trifolium ambiguum M. Bieb. |
IT,ES |
He |
شبدر لرستانی |
Trifolium cherleri L. |
Pl |
He |
شبدر قرمز |
Trifolium pratense L. |
|
|
|
Geraniaceae |
IT |
Th |
سوزن چوپان ایرانی |
Geranium persicum Schönb.-Tem. |
|
|
|
Lamiaceae |
IT |
He |
فراسیون ناجور دندان |
Marrubium anisodon K. Koch. |
IT |
He |
فراسیون کوهستانی |
Marrubium astracanicum Jacq. |
ES |
He |
مریم گلی بنفش |
Salvia verticillata L. |
IT,ES,M |
He |
چای کوهی |
Stachys lavandulifolia Vahl. |
IT |
Ch |
آویشن |
Thymus kotschyanus Boiss. & Hohen. |
IT |
Ch |
آویشن کُرکآلود |
Thymus pubescens Boiss. & Kotschy ex Čelak. |
IT |
Th |
کاکوتی ایرانی |
Ziziphora persica Bunge. |
IT |
Ch |
کاکوتی کوهی |
Ziziphora clinopodioides Lam. |
|
|
|
Liliaceae |
IT |
Ge |
کلاغک پا بلند |
Muscari longipes Boiss. |
IT |
Th |
کتان مسهل |
Linum catharicum L. |
|
|
|
Plantaginaceae |
IT |
He |
بارهنگ کوهسری |
Plantago atrata Hoppe. |
M, IT |
Th |
بارهنگ کپهای |
Plantago lagopus L. |
|
|
|
Plumbaginaceae |
- |
Ch |
کلاه میر حسن |
Acanthophyllum sp |
|
|
|
Poaceae |
IT |
He |
چمن گندمی لبنانی |
Agropyron libanoticum Hack. ex Kneuck. |
IT |
He |
چمن گندمی سیسیلی |
Agropyron tauri Boiss. & Balansa. |
IT |
He |
جاروعلف کوهستانی |
Bromus biebersteinii Roem. & Schult. |
ES, IT |
Th |
جاروعلفی بامی |
Bromus tectorum L. |
IT |
He |
جارو علفی رنگارنگ |
Bromus variegatus M.Bieb. |
IT |
He |
مرغ |
Cynodon dactylon (L.) Pers. |
Pl |
He |
علف بره |
Festuca ovina L. |
IT, M |
Th |
جو هرز |
Hordeum glaucum Steud. |
IT,ES,M |
He |
چمن پیازکدار |
Poa bulbosa L. |
ES, IT |
He |
چمن جنگلی |
Poa nemoralis L. |
IT |
He |
شبه یولاف گرگانی |
Trisetum bungei Boiss. |
|
|
|
Rubiaceae |
IT,ES,M |
He |
شیر پنیر |
Galium humifusum M.Bieb. |
IT, ES |
He |
- |
Crucianella macrostachya Boiss. |
|
|
|
Rosaceae |
IT |
He |
پنجه برگ دوشاخه |
Potentilla bifurca L. |
IT,ES,M |
He |
پنجه برگ راست |
Potentilla recta L. |
ES, IT |
He |
توت روباهی بهبهانی |
Sanguisorba minor Scop. |
|
|
|
Santalaceae |
IT |
He |
کتانک پا کوتاه |
Thesium humile Vahl. |
|
|
|
Scrophulariaceae |
IT |
He |
گل ماهور سبلانی |
Verbascum gossypinum M.Bieb. |
IT |
Ch |
سیزاب شرقی |
Veronica orientalis Mill. |
|
|
|
Violaceae |
IT |
He |
بنفشه عطرآگین |
Viola suavis M.Bieb. |