نویسندگان
گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This paper reports the floristic survey on the Salaheddinkola forests (Nowshahr). These forests posses high variations in elevation ranges and special physiographic properties, which form the growth platform for most of the typical Hyrcanian forest species. The floristic-physiognomic investigation of the region was performed using field-walk procedure and revealed 237 plant species belonging to 196 genera and 85 families. The important families were Asteraceae, Poaceae, Rosaceae, Lamiaceae and Fabaceae with 23, 20, 14, 13 and 10 species, respectively which represented 33.17 percent of the total species. According to Raunkaiaer method, Cryptophytes (28.7%), Hemicryptophytes (27.5%) and Phanerophytes (22.5%) were the most important structure groups of the local biological spectrum followed by Therophytes (17.7%) and Chamaephytes (3.4%) Chorotypes. According to Zohary, most of the identified species belonged to Euro-Siberian and Pluriregional regions with 79 (33.6%) and 62 (26%) taxa, respectively.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
مطالعات فلوریستیکی از رویکردهای مهم سیستماتیک گیاهی است که با شناسایی ویژگیهای کمّی و کیفی پوشش گیاهی، زوایای ناشناخته پوشش گیاهی مناطق را آشکار میسازند و همانند شناسنامهای برای آن منطقه محسوب میشود. یکی از راههای شناخت تواناییهای بالقوه و بالفعل پوشش گیاهی جمعآوری اطلاعات پایه از گیاهان هر منطقه است که امکان برنامهریزی و انتخاب راهکارهای مناسب برای حفاظت از اکوسیستمها را فراهم میآورد. این مطالعات از مؤثرترین روشها برای شناخت ظرفیتها و نیز مدیریت و حفاظت از ذخایر توارثی اکوسیستمها است (Akbarinia et al., 2004) که میتواند اطلاعات و نتایج بنیادی ارزشمندی برای درک ظرفیتهای بومشناختی هر منطقه ارایه دهند (Akhani et al., 2010).
منابع فلوری برای شناسایی گیاهان متنوع بوده و انواع کتابهای مرجع، تک نگارهها، هرباریومها، فلورهای موضوعی و ناحیهای، باغهای گیاهشناسی در زمره این منابع قرار میگیرند (Yousefi, 2009). فلور هر ناحیه نتیجه واکنشهای اجتماعات زیستی در برابر شرایط محیط کنونی و تکامل گیاهان از دوران گذشته است. بررسی و ارزیابی فلور هر منطقه از جمله تعیین فهرست گونهها، طیف زیستی و انتشار جغرافیایی گونهها از نظر شناخت تنوع زیستی و مدیریت منابع طبیعی حایز اهمیت است (Esmailzadeh et al., 2004) که مطالعه آنها ضمن فراهم ساختن دسترسی آسان و سریع به فهرست فلوریستیک آن منطقه به عنوان گام نخست در مسیر پژوهشهای اکولوژیک و جغرافیایی گیاهی، دستیابی به پتانسیل و قابلیتهای رویشی، برنامهریزی برای استفادههای اقتصادی و اجتماعی و فعالیتهای حفاظتی به منظور حقظ ذخایر ژنتیکی هر منطقه قلمداد میشود (Saberi Moeen et al., 2010). همچنین بررسی فلور یک منطقه به لحاظ فراهم ساختن اطلاعات زیربنایی در مورد ظرفیت بومشناختی آن منطقه به منظور بررسی کارآیی مدیریت حاکم بر منطقه، امکان حفظ گونههای در خطر انقراض و آسیبپذیر حایز اهمیت فراوان است (Nadjafi-Tireh-Shabankareh et al., 2008).
شکل زیستی گیاهان یک صفت ژنتیکی است که نحوه سازش مورفولوژیک گیاهان تحت تأثیر عوامل اقلیمی را ارایه میدهد. اطلاعات در زمینه شکل زیستی گیاهان ضمن این که برآوردی از وضعیت اقلیم یک رویشگاه را ارایه مینماید برای شخصی که نمیتواند از نام یک گونه گیاهی شکل آن را مجسم کند مفید خواهد بود (Asri and Bakhshi khaniki, 2011). دامنه سازش در گیاهان از چندساله به یکساله توسط Raunkiaer (1934) در پنج شکل زیستی اصلی به خوبی تمیز داده میشود. این دامنه سازش بر اساس محل ظهور جوانههای رشد (که معمولاً در فصل مساعد، رشد گیاهان از همین محل شروع میشود) ارتباط پیدا میکند. گونههای گیاهی درجات متفاوتی از سازش را نشان میدهند و عکسالعمل آنها با تحلیل بخش هوایی و در نتیجه در جابهجایی محل قرار گرفتن جوانه انتهایی بروز مینماید. به طوری که بدون هیچ نوع تحلیلی در گیاهان چندساله مانند درختان و درختچهها و بوتهایها در نواحی گرمسیری مرطوب (فانروفیت) تا تحلیل شاخ و برگ در بوتهها و گیاهان علفی تقلیلدهنده ساقهها (کامهفیتها و همیکریپتوفیتها) و تحلیل کامل ساقهها در ژئوفیتها و کریپتوفیتها گستردگی دارد. کاملترین شکل تحلیل ساقه در تروفیتها صورت میگیرد که فقط به شکل بذر زنده میمانند. همچنین ترکیب گیاهی منطقه بر مبنای شکل رویشی آنها به تفکیک گیاهان چوبی، سرخسها، گندمیان، ثعلبیان، دم اسبیان و سایر گونههای علفی به همراه فهرست گیاهان شاخص رطوبت خاک (آبگیر بودن خاک) ارایه گردید (Yousefi, 2009).
بررسی انتشار جغرافیایی گیاهان هر منطقه در تعیین عرصه انتشار گونهها و تغییرات آن در پی تأثیر عوامل مختلف و نیز تشخیص گونههای بومزاد اهمیت زیادی دارد. هر گونه گیاهی گستره اکولوژیک منحصر به فرد دارد و میزان معینی از تغییرات اکولوژیک را تحمل میکند بنابراین عرصه انتشار هر گونه بسته به شرایط زیستی و میزان سازش آنها با محیط ممکن است محدود یا وسیع باشد. طی دهه اخیر، پژوهشهایی در زمینه مطالعات فلوریستیک جنگلهای شمال به صورت ناحیهای صورت گرفته است که از جمله میتوان مطالعه Akbarinia و همکاران (2004)، Ejtehadi و همکاران (2004)، Esmailzadeh و همکاران (2004)، Ghahreman و همکاران (2006)، Atashgahi و همکاران (2009)، Razavi و Abbasi (2009)، Ghahremaninejad و Agheli (2009)، Seighali و Zaker (2010)، Naqinezhad و Zarezadeh (2012)، Naqinezhad و همکاران (2010)، Asadi و همکاران (2011) و Ghahremaninejad و همکاران (2011) اشاره کرد. در تهیه فلورهای ناحیهای و مطالعه جغرافیای گیاهی، مناطق ویژه اکولوژیک از الویت برخوردارند. جنگلهای صلاحالدین کلا به دلیل تنوع دامنه ارتفاعی (حداقل ارتفاع 100 متر و حداکثر بیش از 1700 متر از سطح دریا) و به دلیل تنوع ویژگیهای فیزیوگرافیک، بستر رویش اغلب تیپهای جنگلی ناحیه رویشی هیرکانی است؛ بنابراین میتوان آن را به عنوان یک قطعه کوچک که بازتابی از تیپهای جنگلی بخش مرکزی جنگلهای هیرکانی را ارایه میدهد قلمداد کرد که این امر اهمیت مطالعات پایه فلوریستیکی آن را بیش از پیش رهنمون میسازد.
مواد و روشها
منطقه مورد مطالعه: جنگلهای صلاحالدین کلا با مساحت 1876 هکتار در حوزه آبخیز گلندرود (حوزه شماره 48 تقسیمبندی طرح جامع جنگلهای شمال کشور) در جنوبشرقی شهرستان نوشهر در محدوده ارتفاعی 100 تا 1700 متر از سطح دریا و در مختصات جغرافیایی 28 ° 36 تا 31 ° 36 عرض شمالی و 47 °51 تا 51 °51 طول شرقی قرار دارد (شکل 1). در بررسی مشخصات هواشناسی منطقه بر اساس اطلاعات خطوط همباران و هم دمای تهیه شده از دو ایستگاه هواشناسی سینوپتیک نوشهر (دوره 20 ساله) و کجور (دوره 7 ساله) که نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به جنگلهای صلاحالدین کلا هستند، متوسط بارندگی سالیانه منطقه حدود 1300 میلیمتر و متوسط دمای سالیانه آن 4/15 درجه سانتیگراد برآورد گردید. اقلیم منطقه با روش دومارتن در اقلیم بسیار مرطوب سرد قرار دارد. سنگ مادر منطقه آهکی با لایه نازک مارن است که سن آنها به دوره کرتاسه میرسد. در سطح منطقه سه تیپ خاک: قهوهای جنگلی، قهوهای شسته نشده یا پسدوگلی و راندزین شسته شده وجود دارد (Forest and Range Organization of Iran, 2008).
شکل 1- موقعیت جنگلهای صلاحالدین کلا
روش تحقیق: به منظور شناسایی و معرفی فلور منطقه، برداشت کامل هر نمونه گیاهی همراه با تهیه تصویرآنها به صورت دیجیتال از آذرماه 1390 تا پایان شهریور 1391 به تناوب زمانی (در چهار فصل سال) با روش پیمایش زمینی در سطح کل منطقه انجام گرفت. نمونه ها سپس به هرباریوم باغ گیاهشناسی نوشهر منتقل شده و با استفاده از منابع فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2010)، فلور ایران (Assadi et al., 1992-2002)، فلور رنگی ایران (Ghahraman, 1975-2000)، فرهنگ نامهای گیاهان ایران (Mozaffarian, 2007)، به طور دقیق شناسایی شد؛ بررسی پراکنش جغرافیایی گونهها با مراجعه به فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2010)، مجموعه نگرشی بر فلور شرق (Conspectus Florae Orientalis).(Zohary, 1980-1993) و فلور ایران (Assadi et al., 1992-2002) تعیین شد. در بررسی پراکنش جغرافیایی، گونههایی که در بیش از سه ناحیه رویشی پراکنش داشته باشند گروه عناصر چند ناحیهای (pluriregional elements) و گیاهانی که پراکنش نسبتاً وسیع دارند و در اغلب اقلیمهای حیاتی مختلف (نه همه آنها) حضور یابند در گروه عناصر تقریباً جهانوطنی (sub cosmopolitan elements) و گونههای که در تمام اقلیمهای حیاتی دنیا حضور مییابند در گروه جهانوطنی (cosmopolitan elements) طبقهبندی شدند. برای طبقهبندی شکل زیستی گیاهان از طبقهبندی Raunkiaer (1934) به دلیل کاربردی بودن آن استفاده شد (Moghaddam, 2001).
نتایج
در بررسی فلوریستیکی جنگلهای صلاحالدین کلا، تعداد 236 گونه گیاهی متعلق به 195 جنس و 85 تیره گیاهی شناسایی شد که از این تعداد 17 گونه متعلق به 11 جنس و 8 تیره از پتریدوفیتها و 219 گونه متعلق به اسپرماتوفیتها (گیاهان دانهدار) است. از تعداد کل گیاهان دانهدار منطقه یک گونه متعلق به بازدانگان و 218 گونه متعلق به نهاندانگان است که مشتمل بر 183 جنس و 76 تیره است. نهاندانگان شامل 45 گونه، 37 جنس و 14 تیره از تکلپهایها و 173 گونه، 146 جنس و 60 تیره از دو لپهایها هستند (پیوست 1). تیرههای کاسنیان (Asteraceae)، گندمیان (Poaceae)، گل سرخیان (Rosaceae)، نعناییان (Lamiaceae) و باقلاییان (Fabaceae) به ترتیب با 23، 20، 14، 13 و 10 گونه به همراه تیرههای: چتریان (Apiaceae) با 7 گونه، گل میمون (Scrophulariaceae) با 6 گونه، تیره سیبزمینی (Solanaceae)، تیره علف هفتبند (Polygonaceae)، تیره سرخس نر (Dryopteridaceae)، جگن (Cyperarcea) و تیره شببو (Brassicaceae) هر یک با 5 گونه بیشترین سهم ترکیب گونهای منطقه را به خود اختصاص دادهاند که در مجموع، 50 درصد از کل گونهها را شامل میشوند (شکل 2). جنسهای Polygonum، Veronica و Carex هر کدام با 4 گونه به همراه Dryoptereris، Trifolium، Hypericum و Acer هر یک با 3 گونه به عنوان مهمترین جنسهای گیاهی منطقه از نظر ترتیب غنای گونهای محسوب میشوند.
بررسی طیف زیستی منطقه نشان میدهد که کریپتوفیتها با 7/28 درصد (68 گونه)، همیکریپتوفیتها با 5/27 درصد (65 گونه) و فانروفیتها با 5/22 درصد (54 گونه) شکلهای زیستی چیره ترکیب رُستنی منطقه است که پس از آنها تروفیتها با 41 گونه (7/17 درصد) و کامهفیتها با 8 گونه (4/3 درصد) در رتبههای بعدی قرار داشتند (شکل 3).
نتایج پراکنش جغرافیایی گیاهان نیز نشان میدهد که از نظر تعلق گونههای گیاهی به مناطق جغرافیایی، بیشترین سهم مربوط به عناصر اروپا-سیبری (79 گونه، 6/33 درصد) بود؛ پس از آن عناصر چند ناحیهای (61 گونه، 26 درصد)، اروپا-سیبری/مدیترانهای/ ایرانی-تورانی (29 گونه، 3/12 درصد)، اروپا-سیبری/ مدیترانهای (22 گونه، 3/9 درصد) و عناصر جهانوطنی یا تقریباً جهانوطنی (18 گونه، 6/7 درصد) قرار داشتند (شکل 4).
شکل 2- تعداد گونهها در تیرههای گیاهی موجود در جنگلهای صلاحالدین کلا
شکل 3- طیف زیستی عناصر گیاهی جنگلهای صلاحالدین کلا (Ph: فانروفیت، Ch: کامهفیت، He: همیکریپتوفیت، Cry: کریپتوفیت و Th: تروفیت) |
شکل 4- درصد فراوانی پراکنش جغرافیایی گیاهان جنگلهای صلاحالدین کلا (Euro-Sib: اروپا-سیبری، Ir-Tur: ایرانی-تورانی، Medit: مدیترانهای، Plureg.: چند ناحیهای، Cosm & Scosm: جهانوطنی و تقریباً جهانوطنی) |
جدول 1 طبقهبندی ترکیب گیاهی منطقه را به صورت جداگانه بر مبنای شکل زیستی گونهها به تفکیک گیاهان چوبی، سرخسها، گندمیان، ارکیده، دماسبیان و سایر گونههای علفی را نشان میدهد. در این طبقهبندی، گیاهان علفی 1/55 درصد (131 گونه)، گیاهان چوبی 7/18 درصد (61 گونه)، گندمیان 1/17 درصد (25 گونه)، سرخسها 9/4 درصد (16 گونه)، ثعلبیان 7/1 درصد (4 گونه) و دماسبیان 42/0 درصد (1 گونه) از کل گونههای گیاهی را شامل میشوند.
شایان ذکر است که در جنگلهای صلاحالدین کلا تعداد 4 گونه اپیفیت شامل: Adiantum capillus-veneris، Asplenium adiantum- nigrum، Polypodium vulgare و Viscum album؛ 6 گونه بالارونده شامل: Calystegia sepium و Tamus communis(به عنوان بالا روندههای غیر چوبی)، Jasminum officinale، Periploca graeca، Smilax excelsa و Solanum dulcamara (به عنوان بالا روندههای چوبی) وجود دارد. همچنین، بررسیها نشان داد که از تعداد کل گونههای معرفی شده در سطح منطقه، تعداد 22 گونه که شاخص و معرف رویشگاههای ماندابی و آبگیر هستند، در گروه گونههای هیدروفیت (hydrophyte) طبقهبندی گردید. گونههای هیدروفیت به صورت زیرخطدار در پیوست 1 مشخص شدهاند. همچنین یک گونه مهاجم به نام Sida rhombifolia در سطح منطقه شناسایی گردید.
جدول 1- طبقهبندی گونههای گیاهی جنگلهای صلاحالدین کلا بر اساس شکل رویشی
شکل رویشی |
شمار گونه |
درصد |
علفها |
130 |
1/55 |
گیاهان چوبی |
61 |
8/25 |
گندمیان |
25 |
6/10 |
سرخسها |
16 |
8/6 |
ثعلبیان |
4 |
7/1 |
دم اسبیان |
1 |
42/0 |
کل گونهها |
236 |
100 |
بحث
در پژوهش حاضر تعداد 237 گونه گیاهی متعلق به 196 جنس و 85 تیره گیاهی در جنگلهای صلاحالدین کلا که در شیب ارتفاعی 100 تا 1600 متر از سطح دریا در بخش مرکزی رویش های جنگلی شمال قرار دارد شناسایی گردید. تیرههای Asteraceae، Poaceae، Rosaceae، Lamiaceae و Fabaceae نسبت به سایر تیرهها سهم بیشتری در فلور منطقه دارند. این تیرهها در مطالعات Akbarinia و همکاران (2004) در رویشگاه توس سنگده، Esmailzadeh و همکاران (2004) در ذخیرهگاه سرخدار افراتخته، Atashgahi و همکاران (2009) در جنگلهای شرق دودانگه ساری، Ghahremaninejad و Agheli (2009) در پارک ملی کیاسر، Naqinezhad و همکاران (2010) در جنگلهای حفاظت شده مازیبن و سیبن رامسر در طول شیب ارتفاعی 300 تا 2300 متر نیز به عنوان مهمترین تیرههای گیاهی از نظر سهم گونهها معرفی شدند. شایان ذکر است Akhani و همکاران (2010) نیز تیرههای مذکور را به عنوان غنیترین تیرههای گیاهی در معرفی آرایههای گیاهی ناحیه هیرکانی معرفی کردند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که جنگلهای صلاحالدین کلا متجاوز بر 3/7 درصد از کل تاکسونهای گیاهی منطقه هیرکانی که مشتمل بر 3234 گونه گیاهی، 856 جنس و 148 تیره گیاهی است (Akhani et al., 2010) را در خود جای داده است و بستر رویش 2/37 درصد (16 گونه) از سرخسهای بومی منطقه رویشی هیرکانی (43 گونه) (Akhani et al., 2010) است. بنابراین، منطقه مورد مطالعه با وجود وسعت کم آن به عنوان یک پناهگاه و ذخیرهگاه ژنتیکی برای حضور بسیاری از گونههای گیاهی منطقه رویش هیرکانی محسوب میشود. تنوع مطلوب پوشش گیاهی در این منطقه به دلیل مناسب بودن شرایط بومشناختی آن به علت وضعیت توپوگرافیک غیر یکنواخت و متنوع و نیز بالا بودن نزولات جوی و رطوبت هوا است. حضور 22 گونه هیدروفیت که همگی معرف رویشگاههایی با خاک هیدرومورف هستند، بیانگر بالا بودن سطح آب سفره زیرزمینی منطقه و آبگیر شدن بخشی از جنگل منطقه در مدتی از طول سال را دلالت میکند.
حضور درختان شمشاد (Buxus hyrcana) در زیر اشکوب بخشهایی از جنگل صلاحالدین کلا و توسعه گروهای درختی راش در درههای مهخیز طبقات ارتفاعی پاییندست منطقه (ارتفاع200 متر) و حضور چشمگیر گونه چلرک (Epimedium pinnatum) در زیر اشکوب جنگلهای منطقه از طبقات ارتفاعات پایین (در محل دامنههای شمالی) تا بالا همگی دلالت بر بالا بودن میزان رطوبت منطقه است. البته حضور نسبتاً قابل توجه درختان توسکای ییلاقی (Alnus subcordata) به عنوان گونه درختی همراه در تودههای جنگلی بلوط-ممرز نواحی پاییندست و تودههای راش نواحی بالادست و حضور 16 گونه سرخس به همراه انتشار تودههای جل (Laurocerasus officinalis) و همیشک (Danae racemosa) که به عنوان گونههای زیر اشکوب همیشه سبز جنگلهای مرطوب شمال قلمداد شده و در سطح جنگلهای صلاحالدین کلا به ویژه در دامنههای شمالی مشرف به درههای نسبتاً عمیق منطقه رویش قابل توجهی داشتند نیز رطوبت بالا و ظرفیت بالای اکولوژیک جنگلهای مزبور را رهنمون میسازد.
بررسی طیف زیستی گونهها بر اساس روش Raunkiaer (1934) نشان داد که کریپتوفیتها (68 گونه) و همیکریپتوفیتها (65 گونه) در مجموع 1/56 درصد از ترکیب گیاهی منطقه را شامل میشوند و این به دلیل سپری کردن جوانههای تجدید حیات کننده بیش از نیمی ازعناصر گیاهی منطقه در داخل خاک (کریپتوفیتها) و در سطح خاک در میان لاشبرگها و زیر برفهای زمستانی (همیکریپتوفیتها) است که با توجه به شروع زود هنگام بارش برف از اواسط پاییز قابل توجه است. حضور درصد قابل توجهی از گیاهان کریپتوفیت و همیکریپتوفیت در منطقه به ترتیب بیانگر زیاد بودن عمق خاک به همراه فرسایش نسبتاً اندک خاک (Ghahremaninejad et al., 2011) و کوهستانی بودن منطقه (اقلیم سرد کوهستانی) است. شایان ذکر است که بالا بودن غنای گیاهان چوبی در منطقه (68 گونه) باعث شده است که فانروفیتها با احتساب 4/22 درصد سهم قابل توجهی از طیف زیستی منطقه را به خود اختصاص دادهاند و از این نظر در رتبه سوم قرار گیرند. حضور نسبتاً قابل توجه فانروفیتها، برخورداری منطقه از اقلیم معتدله با رطوبت کافی و مناسب برای رویش های جنگلی که در آن گونههای درختی پهن برگ خزان کننده حضور چشمگیری دارند را دلالت میکند. Esmailzadeh و همکاران (2004)، Akbarinia و همکاران (2004)، Atashgahi و همکاران (2009) و Asadi و همکاران (2011) نیز به ترتیب همیکریپتوفیتها، کریپتوفیتها به همراه فانروفیتها را به عنوان فراوانترین شکل رویشی گزارش کردند البته در مطالعات مذکور همیکریپتوفیتها به عنوان فراوانترین شکل رویشی مناطق مذکور معرفی شدهاند و از این نظر کریپتوفیتها و فانروفیتها در درجههای دوم و سوم اهمیت قرار داشتند در حالی که در پژوهش حاضر کریپتوفیتها به عنوان شکل رویشی غالب بوده، همیکریپتوفیتها به همراه فانروفیتها در درجه بعدی اهمیت قرار داشتند. Naqinezhad و همکاران (2010) نیز در جنگلهای حفاظت شده مازیبن و سیبن رامسر در طول شیب ارتفاعی 300 تا 2300 متری، همیکریپتوفیتها، کریپتوفیتها و فانروفیتها را به ترتیب اشکال زیستی غالب منطقه معرفی کردند.
لحاظ کردن ترکیب پوشش گیاهی عرصههای باز داخل تودههای جنگلی (حفرههای تاجپوشش) و عرصههای باز حاشیه جادههای جنگلی به منظور ارایه هر چه دقیقتر ظرفیت تنوع زیستی گیاهی منطقه سبب گردید تا بخش نسبتاً قابل توجهی از ظرفیت طیف زیستی منطقه (43 گونه) به تروفیتها اختصاص یابد. عناصر گیاهی تروفیت گزارش شده اغلب جزو گونههای گیاهی خرابهروی (ruderal) هستند و به دلیل نیاز نوری بالایی که دارند به ندرت در تودههای جنگلی حضور مییابند و اغلب شاخص عرصههای باز و تخریب شده هستند هر چند که بذور آنها ممکن است به دلیل سهولت انتشار و ماندگاری بالایی که در داخل خاک دارند در بانک بذر خاک عرصههای جنگلی با شرایط مناسب (تاجپوشش بسته) حضور مییابند و به این ترتیب زمینه حضور و توسعه گونههای مزبور در تودههای جنگلی بلافاصله پس از بروز اختلال در تاجپوشش جنگل (باز شدن تاجپوشش) فراهم گردد. در مقابل، کامهفیتها که تحمل کننده شرایط بسیار سخت (اقلیم سرد و خشک) هستند سهم اندکی (4/3درصد) از طیف زیستی منطقه را دارند.
بررسی پراکنش جغرافیایی گونههای گیاهی منطقه نشان داد که سهم عمدهای از ترکیب گیاهی منطقه مربوط به ناحیه اروپا-سیبری است و با توجه به این که جنگلهای شمال از نظر جغرافیای گیاهی متعلق به حوزه اکسین-هیرکانی از زیر حوضههای پونتیک از ناحیه بزرگ اروپا-سیبری است درصد بالای عناصر اروپا-سیبری در فلور منطقه دور از ذهن نیست. این مسأله در سایر مطالعات فلوریستیک انجام شده در سطح جنگلهای شمال نظیر: Akbarinia و همکاران (2004)، Esmailzadeh و همکاران (2004)، Naqinezhad و همکاران (2010) و Asadi و همکاران (2011) نیز گزارش شده است.
سپاسگزاری
نگارندگان از آقای دکتر حبیب زارع و خانم طیبه امینی اشکوری به پاس زحماتی که در امر شناسایی گونههای گیاهی مبذول داشتند صمیمانه سپاسگزاری میکنند