نویسندگان
1 مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
2 گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، بروجرد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This research is based on a floristic study in Bahar-ab Kuh area (Zagros mountains) in the border of Kermanshah and Ilam provinces, 128 plant species from 106 genera belonging to 38 families were identified. The richest families were Asteraceae with 17 species (13.28%), Fabaceae with 16 species (12.5%) and Poaceae with 15 species (11.70%), respectively. Euphorbia and Trifolium constituted the largest genera with 4 species. According to the life form spectrum, the highest proportion of life forms belonged to therophytes (46.93%), hemicryptophytes (25.76%), geophytes (11.71%), chamaephytes (8.59%) and phanerophytes (7.03%), respectively. Likewise, the highest proportion of chorotypes belonged to Irano-Turanian elements (53.90%), followed by Irano-Turanian/ Mediterranean (17.18%), Irano-Turanian/ Euro-Siberian (9.37%), Irano-Turanian/ Mediterranean/ Euro-Siberian (6.25%), Irano-Turanian/ Sahara-Sindian (5.46%), Irano-Turanian/ Euro- Siberian/ Sahara-Sindian (4.68%) and cosmopolitan elements (3.12%). Moreover, 5.46% of these plants were endemic for Iran.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
غنای فلور ایران به علت وسعت و تنوع شرایط اقلیمی و توپوگرافیک آن بسیار قابل توجه است. تنوع اقلیمی موجب شده است تا در کشور، اکوسیستمهای منحصر به فردی به وجود آید که هر کدام سرشار از گونههای گیاهی متنوع و همچنین اجتماعات گیاهی خاص خود هستند. از اکوسیستمهای جالب کشور میتوان به منطقه رویشی زاگرس اشاره کرد. رویشهای منطقه زاگرس به دلیل همجواری با مرز شرقی ناحیه مدیترانهای، بسیاری از ویژگیهای اقلیمی این ناحیه را داراست، با این تفاوت که میزان نزولات جوی آن اندکی کمتر از حد لازم برای استقرار پوشش مدیترانهای است و این موضوع باعث شده تا منطقه زاگرس پوشش خشکتری نسبت به منطقه کاملاً مدیترانهای داشته باشد (Ghahreman and Attar, 1999). بنابراین، مطالعه و شناخت پوشش گیاهی یک ناحیه مشخص نه تنها اساس بررسیها و پژوهشهای بومشناختی است، بلکه با شناسایی و معرفی رُستنیهای یک منطقه امکان دسترسی آسان و سریع به گونههای گیاهی خاص در محل و زمان معین و شناسایی گیاهان دارویی، گونههای مقاوم و در حال انقراض امکان پذیر میشود (Kazemian et al., 2004). همچنین، این مطالعات عامل مؤثری در سنجش و ارزیابی وضعیت کنونی و پیشبینی وضعیت آینده منطقه به شمار میرود و برای اعمال مدیریت در منطقه نقش به سزایی خواهد داشت. طی دهه اخیر پژوهشهایی در زمینه مطالعات فلوریستیکی مناطق مشابه در استانهای کرمانشاه و ایلام انجام شده است که از جمله میتوان به Moridi (2006)، Rashid-Nahal (2006)، Nemati Peykani و همکاران (2009)، Nooraee (2009)، Tahmasebi (2011) و Darvishnia و همکاران (2012) اشاره کرد. در پژوهش حاضر، شناسایی فلور منطقه در راستای تکمیل شناسایی فلور استان کرمانشاه مطالعه گردید.
مواد و روشها
ویژگیهای منطقه مورد مطالعه
منطقه کوه بهارآب (بخشی از ارتفاعات زاگرس) با مساحت 171 هکتار در منطقه مرزی بین استانهای کرمانشاه و ایلام واقع در 24 کیلومتری جاده حمیل (توابع شهرستان اسلام آباد غرب) به ایلام، بین طولهای جغرافیایی 46 درجه و 39 دقیقه و 27 ثانیه تا 46 درجه و 56 دقیقه و 41 ثانیه و عرض های جغرافیایی 33 درجه و 2 دقیقه و 48 ثانیه تا 33 درجه و 49 دقیقه و 7 ثانیه واقع شده است (شکل 1). دامنه ارتفاعی منطقه از 1200 تا 1700 متر از سطح دریا متغیر است. شیب غالب این کوه در دو جهت شمالی و جنوبی است که دامنه شمالی آن به دلیل دارا بودن پرتگاههای متعدد و شیب تند و صعبالعبور قابل دسترسی نیست.
شکل 1- نقشه جغرافیایی استان کرمانشاه
میانگین بارندگی سالانه 442 میلیمتر است و میانگین درجه حرارت سالانه 13/9 درجه سانتیگراد است. وضعیت اقلیمی منطقه بر اساس روشهای آمبرژه و دومارتن بصورت اقلیمی خشک تا نیمه خشک است. بر اساس منحنی آمبروترمیک، ماههای خشک سال از خرداد ماه آغاز تا اواخر مهر ماه ادامه دارد و بیشترین بارش در ماههای آبان و بهمن است (شکل 2). این منطقه با قلل نسبتاً گرد و مرتفع بر روی سنگهای مادری آهکی دارای خاکهای کمعمق تا نیمه عمق قرار گرفته است که اکثراً جنگلهای بلوط آنها را پوشانده است. شیب عمومی منطقه بیش از 25 درصد است که در جهتهای مختلف و نامشخص تشکیل شده است.
شکل 2- منحنی آمبروترمیک ایستگاه هواشناسی اسلامآباد غرب
روش تحقیق
نمونهبرداری در منطقه مورد مطالعه از اوایل فروردین ماه 1391 تا مرداد ماه 1392 صورت گرفت. نمونههای جمعآوری شده در هرباریوم مرکز تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی استان کرمانشاه نگهداری و شناسایی شدند. شناسایی نمونهها بر اساس روشهای رایج تاکسونومی و با استفاده از منابع موجود از جمله فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2010)، فلور ترکیه (Davis, 1965-1985)، فلور عراق (Townsend et al., 1966-1985)، فلور ایران (Assadi, 1988-2012)، رُستنیهای ایران (Mobayen, 1980-1996) و گونهای ایران (Maassoumi, 1986-2005) انجام شد. شکل زیستی گیاهان بر اساس سیستم Raunkiaer (1934) تعیین گردید. در این سیستم گیاهان بر اساس موقعیت جوانههای تجدید کننده حیات که شاخهها و برگهای جدید پس از فصل نامساعد در آنها منشأ میگیرند به گروه فانروفیتها (Phanerophytes)، همیکریپتوفیتها (Hemicryptophytes)، کریپتوفیتها (Cryptophytes)، تروفیتها (Therophytes) و کامفیتها (Chamephytes) تقسیم میشوند. مناطق انتشار جغرافیایی گونهها بر اساس تقسیمبندی نواحی رویشی Zohary, 1973)؛ (Takhtajan, 1986 و با توجه به پراکنش گونهها در فلور ایران (Assadi, 1988-2012) و فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2010) مشخص شد.
نتایج
در پژوهش حاضر، تعداد 22 گونه متعلق به 19 جنس و 5 تیره از تک لپهایها و 106 گونه متعلق به 87 جنس و 33 تیره از دولپهایها شناسایی گردید. از لحاظ تعداد گونهها به ترتیب: تیره Asteraceae با 17 گونه (28/13 درصد) و 16 جنس، تیره Fabaceae با 16 گونه (5/12 درصد) و 8 جنس و تیره Poaceae با 15 گونه (70/11 درصد) و 13 جنس غنیترین تیرهها محسوب میشوند (جدول 1، پیوست 1 و شکلهای 3 و 4). جنسهای Euphorbia و Trifolium هر کدام با 4 گونه بزرگترین جنسها را تشکیل میدهند. از میان جنسهای موجود در منطقه 22 جنس تک گونهای هستند و گونههای: Acantholimon olivieri، Astragalus kirrindicus، Cephalaria dichaetophora، Fritillaria strausii،Nonea persica، Sameraria stylophora،Stachys benthamina،Tanacetum polycephalum،Trichodesma aucheriوZoegea crinitaاز گونههای انحصاری ایران هستند.بررسی شکل زیستی گیاهان منطقه نشان داد که تروفیتها (یکسالهها) با 93/46 درصد بیشترین فراوانی و سپس همیکریپتوفیتها با 76/25 درصد، کریپتوفیت با 71/11 درصد، کامفیتها با 59/8 درصد، فانروفیتها با 03/7 درصد و گیاهان انگل با 78/0 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. جزییات شکلهای زیستی در شکل 5 ارایه شده است. همچنین، از لحاظ پراکنش جغرافیایی90/53 درصد متعلق به منطقه ایرانی-تورانی (IT)، 18/17 درصد متعلق به ایرانی-تورانی و مدیترانهای (IT-M)، 37/9 درصد متعلق به ایرانی-تورانی و اروپا-سیبری (IT-ES)، 25/6 درصد متعلق به ایرانی-تورانی/مدیترانهای/اروپا-سیبری (IT-M-ES)، 46/5 درصد متعلق به ایرانی-تورانی/صحرا-سندی
(IT-SS)، 68/4 درصد متعلق به ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری/صحرا-سندی (ES-IT-SS) و 12/3 درصد جهان وطن (Cos) هستند (شکل 6).
شکل3 - غنیترین تیرههای گیاهی بر اساس تعداد جنسها در منطقه کوه بهارآب
شکل 4- غنیترین تیرههای گیاهی بر اساس تعداد گونهها در منطقه کوه بهارآب
شکل 5- درصد فراوانی گونههای گیاهی بر اساس شکل زیستی |
شکل 6 - درصد فراوانی گونههای گیاهی بر اساس پراکندگی جغرافیایی |
جدول 1- تعداد کل جنسها و گونههای مطالعه شده در هر تیره
تعداد گونه |
تعداد جنس |
نام تیره |
تعداد گونه |
تعداد جنس |
نام تیره |
2 |
1 |
Hypericaceae |
6 |
5 |
Apiaceae |
9 |
7 |
Lamiaceae |
17 |
16 |
Asteraceae |
4 |
3 |
Liliaceae |
6 |
4 |
Boraginaceae |
15 |
13 |
Poaceae |
5 |
5 |
Brassicaceae |
4 |
4 |
Ranunculaceae |
6 |
6 |
Caryophyllaceae |
3 |
3 |
Rosaceae |
2 |
2 |
Crassulaceae |
2 |
2 |
Rubiaceae |
4 |
3 |
Dipsacaceae |
22 |
22 |
سایر تیرهها |
5 |
2 |
Euphorbiaceae |
|
|
|
16 |
8 |
Fabaceae |
بحث
گیاهان موجود در منطقه کوه بهارآب 128 گونه تخمین زده شده است که در این میان تیرههای Asteraceae، Fabaceae، Poaceae، Lamiaceae و Caryophyllaceae نسبت به سایر تیرهها سهم بیشتری از فلور منطقه را به خود اختصاص دادهاند (جدول 1). فراوانی گونههای گیاهی مربوط به تیره Asteraceae را شاید بتوان به مقاوم بودن گونههای مختلف این تیره به شرایط مختلف محیطی و تخریب در برخی از نقاط منطقه (به دلیل چرای دام و جادهسازی) دانست. به عقیده Ghahremaninejad و Agheli (2009) هنگامی که درصد تخریب پوشش گیاهی در ناحیهای بالا رود، برخی تیرههای گیاهی نظیر تیره Asteraceae حضور بیشتری در فلور منطقه پیدا میکنند گسترش گونههای مختلف تیرهFabaceae را نیز میتوان به دلیل عدم خوشخوراکی توسط دام در برخی از گونهها دانست. طیف رویشی عناصر گیاهی و درصد حضور هر یک از اشکال رویشی، وضعیت آب و هوایی منطقه را مشخص میکند. حضور 093/46 درصد (59 گونه)گونههای گیاهی منطقه در شکل رویشی تروفیت به عنوان نخستین شکل رویشی منطقه بیانگر تخریبهایی است که در منطقه صورت گرفته، علاوه بر این کمی بارندگی، خشکسالیهای اخیر و در نتیجه کوتاه بودن فصل رویش باعث شده است که این گیاهان در منطقه چیره باشند و با توجه به پایین بودن آستانه تحملشان نسبت به گرما چرخ زیستی خود را به سرعت تکمیل نموده، همزمان با اوج گرما خزان کنند. از سوی دیگر، نسبت تروفیتها در دامنههای کم ارتفاع به مراتب بیشتر از ارتفاعات است چرا که ارتفاعات کمتر در معرض چرای دام قرار میگیرند. حضور 56/26 درصد (33 گونه) از گونههای گیاهی منطقه به شکل همیکریپتوفیت به عنوان دومین شکل رویشی منطقه به علت سردسیری، مرتفع و کوهستانی بودن منطقه است. به عقیده Batouli (2004) اشکال فانروفیت و همیکریپتوفیت نقش بسیار تعیین کنندهای در تثبیت خاک، به ویژه در نواحی شیبدار و کوهستانی دارند و در واقع پناهگاهی برای استقرار سایر عناصر زیستی همچون تروفیتها را فراهم میآورند. حضور 71/11 درصد (15 گونه) از گونههای گیاهی به شکل ژئوفیت و سومین شکل رویشی در منطقه نیز به علت عدم تحمل شرایط آب و هوایی خشک است. کامفیتها به همراه فانروفیتها از خشکی گریزان هستند و با افزایش شرایط نامساعد زیستی محکوم به مرگ هستند.
درصد پایین شکل زیستی فانروفیت (3/7 درصد= 9 گونه) نشان میدهد که این منطقه شرایط لازم برای استقرار پوششهای درختی و درختچهای را دارد ولی با فراهم بودن شرایط زیست محیطی و جلوگیری از تخریب منطقه این شکل زیستی احتمالاً بر روی برخی از شیبهای منطقه گسترش مییابد.
مجموعه گونههای گیاهی یک منطقه، بازتاب آن منطقه از ناحیه یا نواحی رویشی مختلف است از لحاظ پراکنش جغرافیایی بیشترین درصد حضور مربوط به عناصر رویشی ایرانی-تورانی (90/53 درصد= 69 گونه) است که به عقیده Asri و Mehrnia (2002) حضور جنسهایی نظیر: Acantholimon، Anthemis، Astragalus، Centaurea، Echinops، Phlomis و Silene را که عناصر آنها بیشتر در ناحیه ایرانی-تورانی تجمع یافتهاند نشان از حاکمیت رویشهای ایرانی- تورانی در منطقه است.
از میان گونههای شاخص درختی و درختچهای که تاکنون در جامعه بلوط ایرانی (Quercus brantii)گزارش شده است، گونههای Acer monspessulanum، Amygdalus orientalis، Celtis caucasica، Cerasus microcarpa، Crataegus pontica، Ficus carica و Sagertia theaدر این منطقه حضور نسبتاً زیادی دارند.
با توجه به این که مقدار بومزادی در مناطق کوهستانی بالا است (Zohary, 1973)، دلیل کاهش درصد گونههای انحصاری منطقه به 46/5 درصد را میتوان این طور بیان کرد که چرای بیش از حد دام (به دلیل وجود تعداد زیادی روستا و ساخت جاده در اطراف این منطقه) استمرار گونهزایی را متوقف نموده، امکان گسترش گونههای مقاوم و دارای پراکنش وسیع را افزایش میدهد.
منطقه کوه بهارآب با توجه به مساحت 171 هکتاری از تنوع گونهای نسبتاً خوبی در مقایسه با مطالعات مشابه در مناطق همجوار برخوردار است. در مطالعه Nooraee (2009) در منطقه اسلامآباد غرب، تعداد 335 گونه از 255 جنس و 79 تیره شناسایی شد که تیرههای Asteraceae با 29 گونه و Brassicaceae با 28 گونه، غنای گونهای قابل توجهی داشتند. بررسی شکل زیستی گیاهان در منطقه گویای درصد بالای تروفیتها (47 درصد) است که از نظر غنای گونهای و ناحیه رویشی با منطقه کوه بهارآب مطابقت کامل مینماید.
Darvishnia و همکاران (2012) در بررسی فلوریستیک منطقه حفاظت شده مانشت و قلارنگ از استان ایلام به مساحت 33 هزار هکتار، 231 گونه شناسایی نمودند، غنای گونهای در این منطقه نسبت به مناطق حفاظت شده کبیرکوه، با مساحت 45 هزار هکتار و 218 گونه (Moridi, 2006) و دینارکوه، با مساحت 30 هزار هکتار و 192 گونه (Rashid Nahal, 2006) نسبتاً بیشتر است که نشاندهنده پتانسیل بالاتر تنوع زیستی در این منطقه است. بررسی شکل زیستی گیاهان در منطقه حفاظت شده مانشت و قلارنگ نشان میدهد که همیکریپتوفیتها 42 درصد و تروفیتها 32 درصد به ترتیب با 97 و 74 گونه فراوان ترین گونههای منطقه را تشکیل میدهند. پژوهش حاضر نشان داد که در منطقه کوه بهارآب بزرگترین تیره، Asteraceae با 18 جنس و 29 گونه است و درصد بالای عناصر ایرانی-تورانی نشان میدهد که منطقه حفاظت شده مانشت و قلارنگ از نظر غنای گونهای و ناحیه رویشی با منطقه کوه بهارآب مطابقت دارد.