Genealogy of Lesser Whitethroat Subspecies (Sylvia Curruca Halimodendri) in Qeshm Island Using a Systematic Molecular Approach

Document Type : Original Article

Authors

1 Ph. D. Student, Department of Environmental Sciences, Faculty of Natural Resources and Marine Sciences, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran

2 Assistant Professor, Department of Environmental Sciences, Faculty of Natural Resources and Marine Sciences, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran

Abstract

The genealogy of songbirds has long been considered. In the present study, the cytb mitochondrial marker was used in one of the southernmost regions of its distribution in Iran to identify the lesser whitethroat subspecies (Sylvia curruca). Comparing the sequences obtained from the Qeshm Island specimens with the Gene Bank, it was found that this array in southern Iran is considered as halimodendri, which ultimately reflects the cladistic status of the lesser whitethroats of Qeshm Island in southern Hormozgan as a study area not established in Iran. Also, with a systematic molecular approach and using genealogical analysis, it was found that this subspecies had two distinct groups and haplotypes with the highest value relative to the index taxa of this species (i.e. curruca). The Qeshm Island specimens were divided into two clades due to genetic distance and phylogenic trees. The results of the study also indicated that these two clades formed in Qeshm Island had major differences, which could be linked to the separation of migration routes and breeding areas in the northern habitats.

Keywords

Main Subjects


مقدمه
ردۀ پرندگان یکی از بزرگ‌‌ترین رده‌‌های جانوری با ‏بیش از 10 هزار گونۀ شناخته‌‌شده است. راستۀ ‏گنجشک‌سانان (‏Passeriformes‏)‏‎ ‎بزرگ‌‌ترین راسته از ‏ردۀ پرندگان با بیش از 140 خانواده و‎ ‎بیش از 6500 گونۀ ‏شناخته‌‌شده در جهان است (‏Gill and Donsker, ‎‎2018‎‏). خانوادۀ سسک‌‌ها ‏‎(Sylviidae)‎‏ از راستۀ ‏گنجشک‌سانان یکی‎ ‎از خانواده‌‌هایی است که به‌‌دلیل ‏شباهت‌‌های ریختی زیاد، ابهامات متعددی در شناسایی و ‏طبقه‌‌بندی آنها وجود دارد. طبق چک‌لیست ‏Clements، ‏از معتبرترین چک‌لیست‌‌‌‌های طبقه‌‌بندی پرندگان، 99 ‏آرایه از خانوادۀ سسک‌‌ها تاکنون شناسایی شده است ‏‏(‏Clements et al., 2019‎‏). سسک گلوسفید کوچک ‏‏(‏Sylvia curruca‏) که نخستین‌‌بار در سال 1758 توسط ‏Carl Linné‏ توصیف شد، یکی از اعضای جنس ‏Sylvia‏ است که شباهت زیاد این گونه با سایر اعضای ‏این جنس و تغییرات تدریجی به‌‌صورت کشانه (‏cline‏)، ‏بررسی وضعیت آرایه‌‌شناسی این گونه را بسیار دشوار و ‏پیچیده کرده است؛ به طوری که بسیاری از پرنده‌شناسان ‏این آرایه را گونه‌‌ای چندسنخی می‌‌دانند که دربردارندۀ ‏زیرگونه‌های مختلفی است (‏Loskot, 2005‎‏ ‏Del ‎Hoyo et al., 1992;‎‏). این گونه در فهرست پرندگان ‏حمایت‌‌شدۀ جهانی قرار ندارد؛ اما وضعیت رده‌‌بندی آن ‏تا حد زیادی مبهم و پیچیده است. زیرگونه‌‌های احتمالی ‏آن در مناطق مختلف ممکن است یکی از زیرگونه‌های ‏S.c.curruca، ‏S.c.althaea، ‏S.c.minula، ‏S.c.blythi، ‏S.c.halimodendri، ‏S.c.margelanica‏ وS.c.zagrossiensis ‎‏ یا حتی ‏زیرگونه‌‌ای جدید قلمداد شود (‏Abdlizadeh et al., ‎‎2020‎‏ ‏Olsson et al., 2013;‎‏). این پرندگان ‏کوچک‌‌جثه به واسطۀ ارتباط‌‌هایی که با یکدیگر دارند، ‏این پتانسیل را دارند که به‌‌طور دائم، تغییراتی در ژنتیک و ‏همین‌‌طور ریخت‌‌شناسی آنها رخ دهد ‏‏(‏Böhning‐Gaese et al., 2003‎‏)؛ به همین دلیل ‏مطالعۀ تبارشناسی گونۀ سسک گلوسفید کوچک ازنظر ‏گونه‌‌زایی حائز اهمیت است (‏Olsson et al., 2013‎‏).‏
پژوهش‌‌های تبارشناسی اهمیت زیادی در توسعۀ علم ‏بیوسیستماتیک دارد و پیشرفت‌‌های صورت‌گرفته در ‏تبارزایی مولکولی، زمینه‌‌ساز طبقه‌‌بندی‌‌های مختلفی از ‏موجودات زنده شده است (‏Mayr, 1968‎‏). گفتنی است ‏که ‏DNA‏ میتوکندری بارها برای مطالعه و بازبینی روابط ‏فیلوژنتیک در گروههای متفاوت جانوری استفاده شده ‏است. ژن‌های میتوکندریایی به‌‌مراتب سریع‌تر از ژن‌های ‏هسته‌ای تکامل می‌یابند؛ درنتیجه توانایی بیشتری برای ‏نشان‌‌دادن تفاوت‌های موجود بین تاکسون‌های نزدیک ‏دارند (‏Aliabadian et al., 2012‎‏). به‌‌طور معمول از ‏این ژن‌ها به‌‌منظور نشان‌‌دادن واگرایی بین جمعیت‌هایی ‏که برای دورۀ زمانی به‌‌نسبت کوتاهی از یکدیگر جدا ‏شده‌اند، استفاده می‌شود. پیشرفت در روش‌‌های مولکولی، ‏دسترسی به نشانگرهای مختلف ‏DNA‏ را افزایش داده و ‏آنها را به ابزارهای مناسبی در مطالعات حفاظت ‌‌ژنتیکی و ‏تنوع زیستی مبدل کرده است (‏Avise, 2006; Haig, ‎‎2008‎‏)؛ بنابراین استفاده از داده‌‌های ژنتیکی یک گروه از ‏گونه‌‌ها در جایگاه راهکاری مفید در علم زیست‌‌شناسی ‏حفاظت شناخته شده است که در این بین داده‌‌های ‏ژنتیکی موجود در میتوکندری، یکی از ابزارها برای ‏بررسی تبارزایی حیات وحش به شمار می‌‌رود (‏Batista ‎et al., 2011‎‏). از بین ژن‌‌های موجود در ‏DNA‏ ‏میتوکندریایی، ژن‌‌های سیتوکروم ‏b‏ از دستۀ ژن‌‌های ‏کدکنندۀ پروتئین هستند که سریع‌‌تر تکامل می‌‌یابند و ‏این امر باعث شده است در جایگاه ابزاری برای سنجش ‏تاریخ تکاملی در سطوح پایین از قبیل جنس، گونه و ‏حتی زیرگونه برای بیشتر مهره‌داران به‌‌ویژه پرندگان ‏استفاده شوند (‏Johns and Avise, 1998‎‏). به‌‌طور ‏کلی، شناسایی سسک‌‌ها به‌‌دلیل شباهت ظاهری زیاد برای ‏پرنده‌‌نگرها و پرنده‌‌شناسان دشوار است؛ بنابراین مطالعۀ ‏حاضر به‌‌دلیل نبود شناخت کافی و به‌‌تبع آن ‏طبقه‌‌بندی‌‌های متعددی که در مقیاس جهانی با تردید ‏روبه‌‌رو هستند، با هدف شناسایی و طبقه‌‌بندی گونۀ سسک ‏گلوسفید کوچک در یکی از جنوبی‌‌ترین نواحی ‏پراکنش آن در دنیا و در جنوبی‌ترین ناحیۀ پراکنش این ‏گونه در ایران انجام شد. یکی از راههای حفاظت از تنوع ‏زیستی و حیات وحش، شناخت دقیق گونه‌‌ها است؛ زیرا ‏شناخت گونه‌‌ها به برنامه‌‌ریزی‌‌های محیط زیست در قالب ‏حفاظت هرچه بهتر از گونه‌‌ها سامان می‌‌بخشد و با شناخت ‏دقیق زیرگونه‌‌ها در جای جای کشور پهناور ایران، گامی ‏مثبت برای شناساندن هرچه بیشتر غنای گونه‌‌ای ایران ‏کهن به جهان برداشته می‌‌شود.‏
Blondel‏ و همکاران (‏‎1996‎‏) یکی از نخستین ‏مطالعات دربارۀ طبقه‌‌بندی خانوادۀ سسک‌‌ها را انجام و ‏سسک‌‌ها را در سه گروه گونه‌‌ای شرق مدیترانه‌‌، مرکز ‏مدیترانه و غرب مدیترانه جای دادند. مطالعۀ دیگری ‏توسط ‏Brambilla‏ و همکاران (‏‎2008‎‏) روی گروه ‏گونه‌‌ای ‏Sylvia cantillans‏ در حوزۀ مدیترانه انجام ‏شد. ‏Olsson‏ و همکاران (‏‎2013‎‏) مطالعۀ جامعی براساس ‏داده‌‌های چهار ژن ‏cytb، ‏brm(z)‎، ‏myo(a)‎‏ و ‏odc(a)‎‏ ‏در کل محدودۀ پراکنش این گونه با استفاده از 213 فرد ‏از جنس سسک گلوسفید کوچک انجام دادند.‏
طبق آخرین مطالعات صورت‌‌گرفته، محدودۀ ‏پراکنش گونۀ سسک گلوسفید کوچک شامل ‏محدوده‌‌ای از غرب پالئارکتیک تا شرق روسیه، ‏قسمت‌‌های وسیعی از فلات تبت به همراه بخش‌‌هایی از ‏هند و چین، ایندومالایا و فلات آناتولی و یکی از ‏جنوبی‌‌ترین محدودۀ پراکنش آن در قشم و کویر لوت ‏می‌‌شود (‏Olsson et al., 2013‎‏). از مناطق پراکنش ‏گونۀ سسک گلوسفید کوچک در ایران و جهان، بخشی ‏از ابهامات مربوط به جایگاه کلادیستیک این گونه به‌‌طور ‏تقریبی رفع شده ‌‌است (‏Abdilzadeh et al., 2019, ‎‎2020‎‏)؛ اما یکی از جنوبی‌‌ترین ناحیه‌‌های پراکنش گونۀ ‏سسک گلوسفید کوچک در ایران که شامل جزیرۀ قشم ‏می‌‌شود، همچنان با ابهاماتی در جایگاه آرایه‌‌شناسی گونه ‏یا زیرگونه‌‌های این منطقه مواجه است. هدف از انجام این ‏مطالعه، پاسخ به این پرسش است که زیرگونۀ سسک ‏مطالعه‌‌شده به‌‌طور دقیق در کدام کلاد طبقاتی از آرایۀ ‏سسک‌‌ها قرار می‌‌گیرد؛ به عبارتی دیگر این زیرگونه در ‏جزیرۀ قشم ‏minula‏ است یا ‏halimodendri‏ و در ‏صورت اثبات دومی، همگی یک منشأ تولید مثلی دارند ‏یا خیر.‏

مواد و روش‌ها
معرفی محدودۀ مطالعاتی
منطقۀ مطالعه‌‌شده در این پژوهش شامل یکی از ‏جنوبی‌‌ترین مناطق پراکنش گروه گونه‌‌ای سسک ‏گلوسفید کوچک در ایران است که در جزیرۀ قشم ‏زیست می‌‌کند. جزیرۀ قشم با طول تقریبی 135 کیلومتر و ‏عرض 40 کیلومتر با وسعتی حدود 1491 کیلومتر مربع از ‏جنوبی‌‌ترین گستره‌‌های زیستگاهی سسک گلوسفید ‏کوچک در دنیا است که منطقه‌‌ای مطالعه‌‌نشده برای این ‏گونه محسوب می‌‌شود (شکل 1). اگرچه تاکنون ‏شواهدی از تولید مثل این گونه در جزیرۀ قشم مشاهده ‏نشده است، با توجه به مناطق مرتفع در نزدیک‌‌ترین نقطه ‏از فلات ایران از جزیرۀ قشم (ارتفاعات شهر بابک) ‏امکان مشاهدۀ آن منتفی نیست.‏

 

 
شکل 1- منطقۀ مطالعه‌‌شده برای بررسی سسک گلوسفید کوچک

 
عملیات میدانی
در منطقۀ مطالعه‌‌شده، جمع‌‌آوری نمونه‌‌ها به‌‌صورت ‏به‌‌طور کامل تصادفی با استفاده از تور زنده‌‌گیری پرندگان ‏انجام و تعداد 33 نمونه از سسک‌‌ گلوسفید کوچک ‏جنس نر یا ماده زنده‌‌گیری شد (شکل 2). مختصات ‏جغرافیایی محل‌‌های نمونه‌‌گیری در جدول 1 مشخص ‏شده است. ‏
 

 
شکل 2- نمونه‌‌گیری سسک گلوسفید کوچک با استفاده از تور زنده‌‌گیری

 

جدول 1- مختصات نقاط نمونه‌‌گیری سسک گلوسفید کوچک در جزیرۀ قشم
عرض جغرافیایی    طول جغرافیایی    ایستگاه نمونه‌‌گیری
‏26°‏‎ ‎‏37′‏‎ ‎‏39‏‎" N    ‏55°‏‎ ‎‏18′‏‎ ‎‏23‏‎" E    ‏1‏
‏29°‏‎ ‎‏39′‏‎ ‎‏42‏‎" N    ‏55°‏‎ ‎‏28′‏‎ ‎‏04‏‎" E    ‏2‏
‏26°‏‎ ‎‏44′‏‎ ‎‏19‏‎" N    ‏55°‏‎ ‎‏38′‏‎ ‎‏56‏‎" E    ‏3‏
‏26°‏‎ ‎‏49′‏‎ ‎‏46‏‎" N    ‏55°‏‎ ‎‏49′‏‎ ‎‏10‏‎" E    ‏4‏

 
علاوه‌‌بر خون‌‌گیری از نمونه‌‌ها (از زیر بال)، یک ‏جفت شاهپر ثانویه به‌‌طور متقارن از بال‌‌های چپ و راست ‏جدا شد؛ سپس ضمن جمع‌‌آوری پرهای به‌‌جای‌‌مانده در ‏تور زنده‌‌گیری، پرنده در همان محل زنده‌‌گیری به طبیعت ‏بازگردانده شد. با استفاده از زخم حاصل از نوک سرنگ ‏انسولین، از سیاهرگ زیر بال به اندازۀ کمتر از یک ‏میکرولیتر خون از پرنده گرفته شد (‏Seutin et al., ‎‎1996‎‏). بعد از انجام خون‌‌گیری، نمونه‌‌های خون برای ‏استخراج ‏DNA، درون بافر کوئین به آزمایشگاه منتقل ‏شد. نمونه‌‌های پر نیز پس از خشک‌‌کردن در هوای آزاد ‏به‌‌دلیل جلوگیری از قارچ‌‌زدگی در نایلون‌‌های استریل ‏قرار داده و به همراه نمونه‌‌های خون برای انجام ‏آزمایش‌های مولکولی به آزمایشگاه منتقل شد ‏‏(‏Segelbacher, 2002‎‏).‏

روش‌‌های آزمایشگاهی
به‌‌منظور استخراج ‏DNA‏ از خون و همین‌‌طور پر، از ‏روش فنل - کلروفورم استفاده شد (‏Ong and ‎Vellayan, 2008‎‏). در استخراج با این روش ابتدا، در ‏میکروتیوب مقداری خون یا پر پودرشده ریخته و دو ‏مرحله سانتریفیوژ با دور ‏rpm‏500 انجام شد؛ سپس به این ‏میکروتیوب مقدار 50 میکرولیتر محلول 10 درصد ‏SDS، 500 میکرولیتر بافر ‏STE‏ (‏Sodium Chloride, ‎Tris, EDTA‏) و پنج میکرولیتر پروتئیناز ‏k‏ افزوده شد. ‏محلول‌‌ها به مدت 30 دقیقه در حمام آب (بن‌‌ماری) با ‏دمای 56 درجۀ سانتی‌‌گراد قرار داده شد. به ‏میکروتیوب‌‌ها به نسبت 25:24:1 فنل - کلروفورم ‏ایزوآمیل (درمجموع 500 میکرولیتر) افزوده و به مدت ‏‏10 دقیقه با دور ‏rpm‏1200 سانتریفیوژ شد. پس از ‏سانتریفیوژ، محلول رویی به میکروتیوب استریل‌‌شدۀ ‏دیگری منتقل و به آن250 میکرولیتر کلروفورم ‏ایزوآمیل اضافه شد. بعد از سانتریفیوژ دوبارۀ محلول به ‏مدت 10 دقیقه با دور ‏rpm‏1200 و برداشتن محلول رویی ‏و ریختن آن در میکروتیوبی جدید، مقدار 400 ‏میکرولیتر اتانول مطلق سرد اضافه شد و پس از تکرار ‏سانتریفیوژ، ‏DNA‏ در کف میکروتیوب رسوب کرد. ‏پس از تخلیۀ محلول رویی از داخل میکروتیوب، مقدار ‏‏700 میکرولیتر اتانول 75 درصد به‌‌منظور شستشوی ‏‎ ‎DNAچسبیده به کف میکروتیوب اضافه و فرآیند ‏سانتریفیوژ با دور ‏rpm‏1200 و به مدت 10 دقیقه انجام ‏شد. پس از اتمام سانتریفیوژ، محلول رویی برداشته شد و ‏میکروتیوب به‌‌صورت برعکس زیر هود قرار گرفت تا ‏الکل آن از بین برود. درنهایت، 45 میکرولیتر آب مقطر ‏به میکروتیوب حاوی ‏‎ DNAافزوده و به‌‌منظور آزادشدن ‏DNA‏ چسبیده به کف میکروتیوب، نمونه‌‌ها به مدت پنج ‏دقیقه در بن‌‌ماری با دمای 56 درجۀ سانتی‌‌گراد قرار داده ‏شد. درنهایت، محلول حاصل در یخچال و سپس در 20- ‏درجۀ سانتی‌‌گراد نگهداری شد (‏McKiernan and ‎Anielson, 2017‎‏).‏
برای کنترل کمیت و کیفیت ‏‎ DNAاستخراجی، از ‏دستگاه نانودراپ (مدل ‏Thermo 2000c‏) استفاده شد. ‏دستگاه ابتدا با حلال استفاده‌‌شده در رقیق‌‌سازی ‏DNA، ‏یعنی آب مقطر، کالیبره (‏Blank‏) شد. به‌‌منظور خوانش، ‏مقدار دو میکرولیتر از محلول ‏‎ DNAروی پروب ‏دستگاه قرار داده و با کمک دستگاه نانودراپ، کمیت ‏‎ ‎DNAاستخراجی مشخص شد؛ سپس واکنش زنجیره‌‌ای ‏پلیمراز برای تکثیر قطعات مشخصی از ‏DNA‏ استفاده ‏شد. برای این منظور، داخل هر میکروتیوب مقدار یک ‏میکرولیتر از ‏DNA‏ استخراج‌شده، 5/12 میکرولیتر ‏مسترمیکس ‏PCR‏ (تولیدشده توسط شرکت ‏Ampliqon‏)، از آغازگرهای رفت و برگشت هرکدام به ‏اندزۀ 3/1 میکرولیتر و نه میکرولیتر آب دوبار تقطیر ‏اضافه و میکروتیوب حاصل، با پروتوکل‌‌های دمایی ویژه‌‌‏‎ ‎و دمای اتصال 56 درجۀ سانتی‌‌گراد در دستگاه ‏PCR‏ قرار ‏داده شد. ‏
در این مطالعه با اقتباس از پژوهش ‏Olsson‏ و ‏همکاران (‏‎2013‎‏) از آغازگرهای اختصاصی زیر برای ‏تکثیر قطعۀcytb ‎‏ از ‏mtDNA‏ استفاده شد:‏
 

F: L14841 ‎    ‎5´-CCATCCAACATCTCAGCATGATGAAA-3´‎
R: H15149 ‎‏          ‏‎5´-GCCCCTCAGAATGATATTTGTCCTCA-3´‎
 
 
در ادامه، علاوه‌‌بر استفاده از آغازگرهای اشاره‌‌شده، ‏برای آن دسته از نمونه‌‌هایی که مؤفقیت چندانی در تکثیر ‏از خود نشان ندادند از آغازگرهای ‏L14995‎‏ و ‏H16065‎‏ در جایگاه آغازگرهای تکمیلی استفاده شد‎:‎
 

F: L14995 ‎‏              ‏‎5´-CAACATCTCAGCATGATGAAACTTCG-3´‎
R: H16065‎    ‎5´-GGAGTCTTCAGTCTCTGGTTTACAAGAC-3´‎ 

 

 
پس از مرحلۀ آخر چرخۀ ‏PCR‏ (‏Close Loop‏)، ‏محلول به مدت پنج دقیقه در دمای 72 درجۀ سانتی‌‌گراد ‏قرار داده و محلول نهایی برای نگهداری به یخچال منتقل ‏شد.‏
به‌‌منظور آنالیز کیفی محصولات ‏PCR‏ ابتدا، مقدار ‏یک گرم آگارز در 100 میلی‌‌لیتر آب مقطر حل شد و ‏روی هیتر 100 درجۀ سانتی‌‌گراد قرار گرفت. ژل آگارز با ‏مقدار یک میکرولیتر از رنگ ‏Green Viewer‏ ‏رنگ‌آمیزی شد تا ‏DNA‏ در بستر رنگ‌‌آمیزی‌‌شده و ‏تحت نور ‏UV‏ مشاهده شود. این ماده برخلاف ‏اتیدیم‌‌بروماید فاقد عوارض شناخته‌‌شده برای سلامتی ‏انسان است (‏Voytas, 2000‎‏). ‏

آنالیزهای مولکولی
به‌‌منظور توالی‌‌یابی محصول ‏PCR‏ از دستگاه ‏DNA ‎Sequencer‏ استفاده شد. نمونه‌‌ها برای توالی‌‌یابی به ‏شرکت ‏Bioneer‏ کرۀ جنوبی ارسال شد. این دستگاه ‏قطعات ‏DNA‏ را به‌‌صورت یکجا و با روش موسوم به ‏سنگر (‏Sanger‏) جدا می‌‌کند (‏Min et al., 2011‎‏). ‏خروجی فایل‌‌ها در دو فرمت ‏txt‏ و ‏ab1‎‏ دریافت شد.‏
برای بررسی توالی‌‌ها، مرتب‌‌سازی، ویرایش و ‏محاسبۀ فاصلۀ ژنتیکی براساس مدل جایگزینی ‏K2P، از ‏نرم‌افزارهای ‏BioEdit، ‏MEGA-X‏ و وب‌‌‌سایت‎ Mafft ‎تحت الگوریتم ماسل استفاده شد (‏Hall et al., 2011; ‎Katoh and standley, 2013; Kumar et al., ‎‎2018‎‏). درنهایت، توالی‌‌های مرتب‌‌شده، برای ترسیم ‏درخت‌‌ها و شبکۀ هاپلوتایپی استفاده و نوکلئوتیدهای ‏عامل بروز تفاوت‌‌ها از بین توالی‌‌های مربوط به نمونه‌های ‏سسک گلوسفید کوچک جزیرۀ قشم جداسازی شد ‏‏(جدول 2).‏‎ ‎از آنجایی که انتخاب مدل تکاملی ویژه برای ‏بلوک‌های دربرگیرندۀ داده‌‌های ژنتیکی ممکن است ‏نتایج تحلیل‌‌های تبارشناختی را تغییر دهد،‎ ‎برای ترسیم ‏درخت‌‌های احتمال بیشینه و بیزین، ابتدا بهترین مدل در ‏نرم‌‌افزار ‏jModeltest‏ تعیین (‏TrN+I‏) و سپس در ‏نرم‌‌افزارهای ‏MEGA-X‏ و ‏MrBayes on XSEDE ‎‎3.2.7a‏ به ترتیب با پشتوانه‌‌های تکرار 1000 و 100 ‏میلیون بار تحت وب‌‌‌‌سایت ‏CIPRES‏ رسم شد ‏‏(‏Sulivan and Joyce, 2005; Miller et al., ‎‎2010‎‏). برای برون‌‌گروه از دو نمونۀ ‏Sylvia contilans‏ ‏استفاده شد (‏Brambilla et al., 2008‎‏). به‌‌منظور ‏ترسیم شبکۀ هاپلوتایپی، از نرم‌‌افزار ‏PopART 1.7‎‏ با ‏استفاده از روش اتصال میانه و روش ‏TCS‏ بهره گرفته شد ‏‏(‏Leigh and Bryant, 2015‎‏ ‏Keis et al., 2013;‎‏).‏
نتایج
در مطالعۀ حاضر از تعداد 33 نمونۀ گرفته‌‌شده، 32 ‏استخراج و تکثیر مؤفق حاصل شد. در بررسی کمی و ‏کیفی محصول استخراج نمونه‌‌ها با استفاده از نانودراپ، ‏نسبت 280/260 اغلب بیشتر از 8/1 و نسبت 230/260 ‏بیشتر از دو بود که نشان‌‌دهندۀ مزاحمت‌‌نداشتن پروتئین و ‏کربوهیدرا‌‌ت‌‌ها از نمونه‌‌های موجود است؛ بنابراین ‏توالی‌‌های 32 نمونه پس انجام فرآیند ‏PCR‏ با‎ ‎دستگاه ‏خوانش شد. از این تعداد، از نه نمونه به‌‌دلیل وجود گپ ‏زیاد، اختلال یا آمیختگی نوکلئوتیدها و تعداد پایین ‏نوکلئوتیدهای خوانش‌‌شده چشم‌‌پوشی و درنهایت، ‏توالی‌‌های 23 نمونه از قشم و 29 توالی دانلودشده از بانک ‏ژن، مرتب‌‌سازی شد. پس از مرتب‌‌سازی توالی‌‌ها، 1057 ‏جفت نوکلئوتید از ناحیۀ ‏cytb‏ در جایگاه ورودی نهایی ‏به‌‌منظور ترسیم درخت‌‌های تبارشناسی انتخاب شد. در ‏این مطالعه، الگوی شاخه‌‌زایی هر دو نوع درخت ‏تبارشناختی به‌‌طور تقریبی شبیه هم بود؛ به این معنی که ‏زیرگونه‌‌های مختلف را به‌‌شکل مشابهی در کلادهای ‏جداگانه جای دادند. تلفیق دو درخت نام‌‌برده به همراه ‏احتمال پسین‌‌های مربوط به آنها در شکل 3 نمایش داده ‏شده است.‏

 

شکل 3- درخت نهایی ژن ‏cytb‏ برای سسک گلوسفید کوچک ایران و جهان به ترتیب ‏BI:ML‏. درخت احتمال بیشینه با تکرار 1000 ‏‏(معنی‌‌داری 70‏‎>‎‏) و درخت بیزین با تکرار 100 میلیون (معنی‌‌داری 95/0‏‎>‎‏) محاسبه شده و درج ‏ns‏ نشان‌‌دهندۀ معنی‌‌دارنبودن است.‏

 
جدایی دو کلاد اول در درخت‌‌ بالا ممکن است به‌‌دلیل ‏وجود تفاوت در نوکلئوتیدها و جایگاه آنها باشد (جدول ‏‏2).‏

جدول 2- تفاوت نوکلئوتیدهای موجود در دو کلاد مربوط به نمونه‌‌های قشم
                شمارۀ نوکلئوتید            
‏1000‏    ‏795‏    ‏784‏    ‏633‏    ‏568‏    ‏549‏    ‏438‏    ‏435‏    ‏381‏    ‏349‏    کلادها
A    G    C    G    A    C    A    A    T    A    
A    G    C    G    A    C    A    A    T    A    
A    G    C    G    A    C    A    A    T    A    
A    G    C    G    A    C    A    A    T    A    
A    G    C    G    A    C    A    A    T    A    
G    G    C    A    A    C    A    A    T    A    کلاد1‏
G    G    C    A    A    C    A    A    T    A    
A    G    C    A    A    C    A    A    T    A    
A    G    T    A    A    C    A    A    T    A    
A    G    T    A    A    C    A    A    T    A    
G    G    T    A    A    C    A    A    T    A    
G    G    T    A    A    C    A    A    T    A    
G    G    T    A    A    C    A    A    C    A    
G    G    T    A    A    C    T    G    C    A    
A    G    T    A    A    C    T    G    C    A    
A    G    C    A    A    C    T    G    C    A    
A    G    C    A    G    T    T    G    C    A    
A    A    T    A    A    T    T    G    C    G    کلاد2‏
A    G    T    A    G    T    T    G    C    G    
A    G    C    A    G    T    T    G    C    G    
G    G    C    A    G    T    T    G    C    G    
G    G    C    A    G    T    T    G    C    G    
G    A    T    A    G    T    T    G    C    G    

 
به‌‌منظور مشخص‌‌شدن تفاوت‌‌های ژنتیکی در بین ‏زیرگونه‌‌های مختلف این گونه، فاصلۀ ژنتیکی‎ ‎براساس ‏مدل جایگزینی ‏K2P‏ و همین‌‌طور شبکۀ هاپلوتایپی با ‏استفاده از نرم‌‌افزارهای مربوط با کمک روش اتصال میانه ‏و روش ‏TCS‏ محاسبه و ترسیم و از هر دو روش، نتایج ‏به‌‌طور تقریبی مشابهی حاصل شد (جدول 3، شکل 4).‏
 

جدول 3- ماتریس فاصلۀ بین کلادهای درخت احتمال بیشینه براساس مدل جایگزینی انتخاب‌‌شده
برون‌‌گروه    کلاد 6‏    کلاد 5‏    کلاد 4‏    کلاد 3‏    کلاد 2‏    کلاد 1‏    
                        ‏0‏    کلاد 1‏
                    ‏0‏    ‏007/0‏    کلاد 2‏
                ‏0‏    ‏016/0‏    ‏013/0‏    کلاد3‏
            ‏0‏    ‏003/0‏    ‏017/0‏    ‏015/0‏    کلاد 4‏
        ‏0‏    ‏021/0‏    ‏019/0‏    ‏022/0‏    ‏075/0‏    کلاد 5‏
    ‏0‏    ‏018/0‏    ‏014/0‏    ‏012/0‏    ‏015/0‏    ‏013/0‏    کلاد 6‏
‏0‏    ‏069/0‏    ‏075/0‏    ‏072/0‏    ‏070/0‏    ‏071/0‏    ‏070/0‏    برون گروه


 
شکل 4- شبکۀ هاپلوتایپی ترسیم‌‌شده از توالی‌‌های نهایی‌‌شده براساس دومدل ‏MJ‏ (‏a‏) و ‏TCS‏ (‏b‏). خطوط عرضی معادل تعداد گره‌‌های ‏تکاملی و رنگ‌‌های متفاوت نشان‌‌دهندۀ زیرگونه‌‌های مختلف است. قطر دایره‌‌ها بیانگر درصد فراوانی هاپلوتایپ‌‌ها است. به‌‌طور معمول با ‏افزایش فاصله از قسمت مرکزی به حاشیه، گروههای اجدادی به سمت گروههای جدیدتر کشیده می‌‌شود.‏

 
در این پژوهش، نقاط پراکنش زیرگونۀ سسک ‏گلوسفید کوچک جزیرۀ قشم که به اسم ‏halimodendri‏ قلمداد می‌‌شود، به نقاط پراکنش سایر ‏زیرگونه‌‌های شناخته‌‌شده در ایران افزوده شد (شکل 5). ‏

شکل 5- نقاط پراکنش سسک گلوسفید کوچک جزیرۀ قشم به همراه سایر زیرگونه‌‌ها در ایران (اقتباس ازAbdilzadeh et al., 2019‎‏).‏

 
بحث
در مطالعات مختلف از درخت‌‌های تبارشناسی ‏به‌‌منظور مشخص‌‌کردن جایگاه کلادیستیک گونه‌‌ها ‏استفاده شده است. در مطالعۀ ‏Olsson‏ و همکاران ‏‏(‏‎2013‎‏) براساس درخت‌‌های تبارشناسی شش کلاد ‏مختلف از گروه گونه‌ای سسک گلوسفید کوچک ‏تحت آرایه‌‌های ‏blythi،halimodendri ‎‏ ‏althaea، ‏margelanica، ‏curruca‏ و ‏minula‏ به ثبت رسید. ‏به‌‌طور کلی هر دو درخت بیزین و حداکثر احتمال، تا ‏اندازۀ زیادی یکدیگر را تأیید کرده‌‌اند. براساس درخت ‏بیزین، گروه گونه‌‌ای سسک گلوسفید کوچک در یکی ‏از جنوبی‌‌ترین مناطق ایران به‌‌تنهایی دو کلاد جدا از هم با ‏احتمال پسین یک را به نمایش گذاشته است و همۀ آنها ‏در مجاورت نمونه‌‌هایی از بانک ژن با نام ‏halimodendri‏ قرار گرفته‌‌اند؛ درنتیجه در جزیرۀ قشم ‏در فصل زمستان تا اوایل بهار سسک‌‌های زیرگونۀ ‏halimodendri‏ مربوط به مسیرهای مهاجرتی مختلف، ‏از این زیستگاه برای اقامت بهره می‌‌برند؛ در عین حال با ‏توجه به اینکه نمونه‌‌هایKC512521 ‎‏ و ‏‎ ‎KC512532‎که در کلاد پایینی (کلاد 2) قرار گرفتند، ‏در قزاقستان تا شمال غرب منطقۀ ‏Xinjiang‏ در ‏سرحدات مرزی چین تولید مثل دارند، به‌‌طور احتمالی ‏‏10 نمونه از بین پرندگان مطالعه‌‌شده دارای منطقۀ تولید ‏مثلی اشاره‌‌شده خواهند بود. در کلاد بالایی (کلاد 1) ‏درخت مولکولی نیز 13 نمونه از سسک گلوسفید ‏کوچک قشم به‌‌خوبی توالی‌‌یابی شد که به احتمال زیاد ‏متعلق به گروه زادآور دوم در منطقۀ مغولستان تا چین ‏است. شماری از آرایه‌‌شناسان و پرنده‌‌نگران اعتقاد دارند ‏که زیرگونۀ سسک گلوسفید کوچک در جزیرۀ قشم از ‏نوع ‏minula‏ است؛ اما با تکیه بر نتایج این پژوهش ‏مشخص شد این زیرگونه در جنوبی‌‌ترین نواحی ایران از ‏نوع ‏halimodendri‏ و ازلحاظ ژنتیکی با زیرگونۀ ‏minula‏ متفاوت است؛ همچنین با وجود احتمال پسین ‏یک در بین دو کلاد تشکیل‌‌شده از جزیرۀ قشم ‏‏(کلادهای 1 و 2)، این احتمال وجود دارد که با مطالعات ‏تکمیلی در آینده، سسک‌‌های گلوسفید کوچک منطقۀ ‏قشم تا سطح یک زیرگونۀ جدید جداشده یا آرایۀ ‏درحال تکوین باشند. این یافته‌‌ها براساس یک ژن بوده ‏است؛ پس انجام مطالعات بیشتر همچنان پیشنهاد می‌‌شود.‏
در مطالعۀ ‏Abdilzadeh‏ و همکاران (‏‎2020‎‏) ‏زیستگاه زیرگونۀ ‏halimodendri‏ از سسک گلوسفید ‏کوچک، مناطق پست و جلگه‌‌ای سواحل میناب در نظر ‏گرفته شد؛ اما جای نمونه‌‌‌‌های قشم در پژوهش آنها خالی ‏بود؛ بنابراین با توجه به نتایج به‌‌دست‌‌آمده از درخت‌‌های ‏تبارشناسی، زیرگونۀ ‏halimodendri‏ در سواحل جزیرۀ ‏قشم و میناب زمستان‌‌گذرانی دارد؛ به طوری که در ایران ‏مناطق پست و کم‌‌ارتفاع را ترجیح می‌‌دهد و از مناطق ‏جنگلی مرتفع دوری می‌‌کند؛ چیزی که مطالعۀ حاضر با ‏تعداد مقبولی نمونه و درخت مولکولی با شواهد قوی آن ‏را تأیید کرده است.‏
فاصلۀ ژنتیکی زیرگونه‌‌های مختلف نشان‌‌دهندۀ میزان ‏تفاوت‌‌های ژنتیکی در بین آنها است. هرچه این اعداد به ‏یک نزدیک‌‌تر باشد، نشان‌‌دهندۀ این است که دو آرایه با ‏یکدیگر تفاوت بیشتری دارند؛ به عبارت دیگر از جدایی ‏آنها زمان بیشتری می‌‌گذرد (‏Helbig and Seibold, ‎‎1999‎‏). فاصلۀ ژنتیکی بین زیرگونه‌های گونۀ سسک ‏گلوسفید کوچک کم است (جدول 3)؛ بنابراین نتیجه ‏گرفته می‌‌شود که این زیرگونه‌‌ها در فاصلۀ زمانی به‌‌طور ‏تقریبی کوتاهی از یکدیگر جدا شده‌‌اند. در بین دو کلاد ‏تشکیل‌‌شده از جزیرۀ قشم، میزان فاصلۀ ژنتیکی به‌‌طور ‏تقریبی 007/0 است؛ یعنی اختلاف در بین این دو کلاد ‏به‌‌نسبت کمتر از سایر کلادها است؛ پس سسک‌‌های قشم ‏در مقیاس جهانی، هاپلوتایپی جدا را همراه با زیرگونۀ ‏halimodendri‏ تشکیل می‌‌دهند و اختلاف به‌‌نسبت ‏بیشتری با سایر کلادها دارند. ‏
شبکۀ هاپلوتایپی، ارتباط بین گروههای گونه‌‌ای ‏است. با استفاده از شبکه‌‌های هاپلوتایپی، آرایه‌‌ها براساس ‏شباهت‌‌ها و تفاوت‌‌های ژنتیکی در گروههای متفاوت ‏جای داده می‌‌شود؛ به‌‌علاوه آن دسته از جمعیت‌‌هایی که ‏اخیراً از جمعیت مادری تکامل یافته‌‌اند، مشخص می‌‌شود ‏‏(‏Templeton, 2002‎‏). در این مطالعه، شبکۀ هاپلوتایپی ‏نیز همانند درخت‌‌های تبارشناسی وجود دو تیپ مختلف ‏از زیرگونۀ سسک گلوسفید کوچک را در جزیرۀ قشم ‏تأیید کرد. مطالعۀ ‏Abdilzadeh‏ و همکاران (2020) ‏شبکۀ هاپلوتایپی تشکیل‌‌شده از سه آرایۀ گونۀ سسک ‏گلوسفید کوچک را به نمایش گذاشت که آرایه‌‌های ‏halimodendri‏ و ‏althaea‏ با گره‌‌های تکاملی به‌‌طور ‏تقریبی برابر، از آرایه ‏curruca‏ جدا شدند؛ اما نتایج ‏به‌‌دست‌‌آمده از پژوهش حاضر نشان داد دو کلادی که ‏نمونه‌‌های قشم را دربر می‌‌گیرند (کلاد یک و دو)، با ‏بیشترین گرۀ تکاملی از آرایۀ ‏curruca‏ جدا شدند؛ این ‏بدان معنی است که سسک‌های جزیرۀ قشم که با ‏اطلاعات کنونی از نوع ‏halimodendri‏ قلمداد می‌‌شوند، ‏نسبت به زیرگونه‌‌های دیگر در زمان متفاوتی از جد ‏مشترک خود جدا شده‌‌اند و نسبت به سایر گونه‌‌ها ‏اختلاف بیشتری با آرایۀ ‏curruca‏ دارند. هر دو مدل ‏MJ‏ ‏و ‏TCS‏ یافته‌‌های بالا را تأیید کردند.‏

جمع‌‌بندی
امروزه مطالعات تبارشناسی جایگاه ویژه‌‌ای در علم ‏بیوسیستماتیک دارد. شناخت دقیق گونه‌‌ها که از الزامات ‏حفاظت از تنوع زیستی است، ازطریق مطالعات ‏تبارشناسی میسر خواهد شد. وجود زیرگونه‌‌های مختلف ‏از یک گونه به‌‌خوبی نمایانگر تنوع و پویایی حیات روی ‏کرۀ زمین است. اینکه این زیرگونه‌‌ها تا چه مقدار ممکن ‏است از جمعیت مادری فاصله بگیرند و در زیستگاههای ‏مختلف در جایگاه عنصری در چرخۀ زیستی نقش ایفا ‏کنند، توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است. در ‏مطالعۀ حاضر وضعیت کلادیستیک زیرگونۀ سسک ‏گلوسفید کوچک در یکی از جنوبی‌‌ترین مناطق پراکنش ‏آن در ایران با رویکرد سیستماتیک مولکولی با استفاده از ‏ناحیۀ ‏cytb‏ از ‏mtDNA‏ تجزیه و تحلیل و سسک‌‌های ‏این منطقه با نام ‏halimodendri‏ مفروض شد؛ همچنین ‏شواهد نشان داد این سسک‌‌ها زیستگاه مناطق پست ‏ساحلی را انتخاب کرده‌‌اند و به‌‌طور احتمالی از دو منطقۀ ‏متفاوت برای زمستان‌‌گذرانی به جزیرۀ قشم مهاجرت ‏می‌کنند؛ بنابراین به احتمال زیاد چون مسیرهای مهاجرتی ‏متفاوتی دارند و در دو منطقۀ متفاوت تولید مثل می‌‌کنند، ‏این پتانسیل را دارند که در جایگاه دو زیرگونۀ متفاوت از ‏گونۀ سسک گلوسفید کوچک جدا شوند؛ اگرچه برای ‏اثبات قطعی مسیرهای جداگانۀ مهاجرتی نیاز به استفاده از ‏ایزوتوپ‌‌های پایدار و مقایسۀ نتایج دو منطقۀ زادآوری و ‏غیر زادآور خواهد بود. با در دست داشتن این اطلاعات ‏مفید از جزیرۀ قشم، یکی از مناطق زمستان‌‌گذرانی ‏زیرگونۀ سسک گلوسفید کوچک در ایران معرفی ‏می‌‌شود.‏

سپاسگزاری
این مطالعه با حمایت مالی دانشگاه تربیت مدرس در ‏قالب پایان‌‌نامۀ کارشناسی ارشد انجام شده است. ‏نویسندگان از کارکنان دانشگاه تربیت مدرس برای ‏مهیاکردن بستر انجام آزمایش‌‌های پژوهش تشکر و ‏قدردانی می‌‌کنند؛ همچنین از همکاری معاونت فنی ادارۀ ‏کل محیط زیست استان هرمزگان و ادارۀ محیط زیست ‏منطقۀ آزاد قشم، برای تسهیل در اخذ مجوزهای مطالعه و ‏فرآیند نمونه‌گیری تشکر می‌‌شود.‏‎ ‎
 

Abdilzadeh, R., Aliabadian, M., & Olsson, U. (2019). A Molecular Assessment of the Taxonomy of Iranian Sylvia Warblers (Aves; Sylviidae). Journal of Genetic Resources, 5(2), 149-162. ‏
Abdilzadeh, R., Aliabadian, M., & Olsson, U. (2020). Molecular Assessment of the Distribution and Taxonomy of the Lesser Whitethroat Sylvia Curruca Complex in Iran, With Particular Emphasis on the Identity of the Contentious Taxon, Zagrossiensis Sarudny, 1911. Journal of Ornithology, 161(3), 665-676.
Aliabadian, M., Alaee Kakhky, N., & Darvish, J. (2012). Phylogenetic Systematics of Barn Owl (Tyto Alba (Scopoli, 1769)) Complex Inferred from Mitochondrial rDNA (16s rRNA) Taxonomic Implication. Taxonomy and Biosystematics Journal, 4(11), 1-12 (in Persian).
Avise, J. C. (2006). The Ontogeny of Molecular Ecology. Molecular Ecology, 15(10), 2687-2690.
Batista, F. M., Lallias, D., Taris, N., Guedes-Pinto, H., & Beaumont, A. R. (2011). Relative Quantification of the M and F Mitochondrial DNA Types in the Blue Mussel Mytilus Edulis by Real-Time PCR. Journal of Molluscan Studies, 77(1), 24-29. ‏‏
Blondel, J., Catzeflis, F., & Perret, P. (1996). Molecular Phylogeny and the Historical Biogeography of the Warblers of the Genus Sylvia (Aves). Journal of Evolutionary Biology, 9(6), 871-891.
Böhning‐Gaese, K., Schuda, M. D., & Helbig, A. J. (2003). Weak Phylogenetic Effects on Ecological Niches of Sylvia Warblers. Journal of Evolutionary Biology, 16(5), 956-965.
Brambilla, M., Vitulano, S., Spina, F., Baccetti, N., Gargallo, G., Fabbri, E., Guidali, F., & Randi, E. (2008). A Molecular Phylogeny of the Sylvia Cantillans Complex: Cryptic Species within the Mediterranean Basin. Journal of Molecular Phylogenetics and Evolution, 48(2), 461-472.
Clements, J. F., Schulenberg, T. S., Iliff, M. J., Roberson, D., Fredericks, T. A., Sullivan, B. L., & Wood, C. L. (2018). The eBird/Clements checklist of birds of the world: v2016. Extraído el, 31(12), 2018.
Del Hoyo, J., Elliott, A., & Sargatal, J. (1992). Handbook of the Birds of the World. Barcelona: Lynx Edicions. ‏
Gill, F., & Donsker, D. (2018). IOC World Bird List (v8. 1). Retrieved from:  www. worldbirdnames. org.‏
Haig, S. M. (1998). Molecular Contributions to Conservation. Ecology, 79(2), 413-425. ‏
Hall, T., Biosciences, I., & Carlsbad, C. (2011). BioEdit: An Important Software for Molecular Biology. GERF Bulletin of Biosciences Journal, 2(1), 60-61. ‏
Helbig, A. J., & Seibold, I. (1999). Molecular Phylogeny of Palearctic–African Acrocephalusand Hippolais Warblers (Aves: Sylviidae). Journal of Molecular Phylogenetics and Evolution, 11(2), 246-260. ‏
Johns, G. C., & Avise, J. C. (1998). A Comparative Summary of Genetic Distances in the Vertebrates from the Mitochondrial Cytochrome b Gene. Journal of Molecular Biology and Evolution, 15(11), 1481-1490.
Katoh, K., & Standley, D. M. (2013). MAFFT Multiple Sequence Alignment Software Version 7: Improvements in Performance and Usability. Journal of Molecular Biology and Evolution, 30(4), 772-780. ‏
Keis, M., Remm, J., Ho, S. Y., Davison, J., Tammeleht, E., Tumanov, I. L., & Margus, T. (2013). Complete Mitochondrial Genomes and a Novel Spatial Genetic Method Reveal Cryptic Phylogeographical Structure and Migration Patterns among Brown Bears in North‐Western Eurasia. Journal of Biogeography, 40(5), 915-927. ‏
Kumar, S., Stecher, G., Li, M., Knyaz, C., & Tamura, K. (2018). MEGA X: Molecular Evolutionary Genetics Analysis across Computing Platforms. Journal of Molecular Biology and Evolution, 35(6), 1547-1549. ‏
Leigh, J. W., & Bryant, D. (2015). POPART: Full-Feature Software for Haplotype Network Construction. Journal of Methods in Ecology and Evolution, 6(9), 1110-1116. ‏
Loskot, V. M. (2005). Morphological Variation and Taxonomic Revision of Five South-Eastern Subspecies of Lesser Whitethroat Sylvia curruca (L.) (Aves: Sylviidae). Zoologische Mededelingen, 79, 157-165. ‏
Mayr, E. (1968). Theory of Biological Classification. Nature, 220(5167), 545-548. ‏
‏McKiernan, H. E., & Danielson, P. B. (2017). Molecular Diagnostic Applications in Forensic Science. In Molecular Diagnostics (pp. 371-394). Academic Press. ‏
Miller, M. A., Pfeiffer, W., & Schwartz, T. (2010). Creating the CIPRES Science Gateway for Inference of Large Phylogenetic Trees. In 2010 Gateway Computing Environments Workshop (GCE) (pp. 1-8).
Min, S. K., Kim, W. Y., Cho, Y., & Kim, K. S. (2011). Fast DNA Sequencing with a Graphene-Based Nanochannel Device. Nature Nanotechnology Journal, 6(3), 162-165. ‏
Olsson, U., Leader, P. J., Carey, G. J., Khan, A. A., Svensson, L., & Alström, P. (2013). New Insights into the Intricate Taxonomy and Phylogeny of the Sylvia Curruca Complex. Journal of Molecular Phylogenetics and Evolution, 67(1), 72-85. ‏
Ong, A. H., & Vellayan, S. (2008). An Evaluation of CHD‐Specific Primer Sets for Sex Typing of Birds from Feathers. Zoo Biology: Published in Affiliation with the American Zoo and Aquarium Association, 27(1), 62-69.
Segelbacher, G. (2002). Noninvasive Genetic Analysis in Birds: Testing Reliability of Feather Samples. Journal of Molecular Ecology Notes, 2(3), 367-369.
Seutin, G., White, B. N., & Boag, P. T. (1991). Preservation of Avian Blood and Tissue Samples for DNA Analyses. Canadian Journal of Zoology, 69(1), 82-90.
Shirihai, H., Gargallo, G., & Helbig, A. J. (2001). Sylvia Warblers: Identification, Taxonomy and Phylogeny of the Genus Sylvia. A&C Black. ‏
Sullivan, J., & Joyce, P. (2005). Model Selection in Phylogenetics. Annual Review of Ecology, Evolution, and Systematics, 36, 445-466. ‏
Templeton, A. (2002). Out of Africa Again and Again. Nature, 416(6876), 45-51. ‏
Voytas, D. (2000). Agarose Gel Electrophoresis. Current Protocols in Molecular Biology, 51(1), 2-5. ‏