Authors
Department of Environmental Sciences, Faculty of Natural Resources, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
پایکای افغانی با نام علمی Ochotona rufescens یکی از گونههای پایکا است که (Čermak et al., 2006) پراکندگی آن در خاورمیانه گزارش شده است. پراکندگی آن در کوههای افغانستان، شمال غربی پاکستان، تقریباً در تمام نقاط ایران (شرق و شمال شرق، مرکز و غرب ایران) و جنوب غربی ترکمنستان است (Ellerman and Morrison-Scott, 1951؛ (Gromov and Erbaeva, 1995. پایکای افغانی از لحاظ زیستگاه گونهای حد واسط است که هم در نقاط صخرهای و هم نقاط غیر صخرهای مشاهده میگردد (Smith et al., 1990). اینگونه در بعضی از مناطق به علت صدمه زدن به محصولات کشاورزی، آفت محسوب شده و موضوعی برای کنترل به شمار میرود و بنابراین، به مقابله با آنها و کاهش جمعیت آنها منجر میگردد (Smith et al., 1990). گسترش مزارع کشاورزی نیز خطری برای زیستگاه اینگونه محسوب میشود و باعث از بین رفتن و جدایی زیستگاههای آنها ویژه در مناطق کوهپایهای میشود (Smith et al., 1990). همچنین، بر اساس مشاهدات میدانی پایکاها معمولاً دارای نوسانات جمعیتی بالا هستند به صورتی که در مناطق مورد مطالعه به مدت چندین سال دارای ترکم بالا بوده، سپس بهصورت ناگهانی جمعیت آنها به شدت کم میشود و این نوسانات در تراکم جمعیت مرتب تکرار میشود. معمولاً در پستانداران ریز جثه وقتی تراکم جمعیتی پایین است، رانش ژنتیکی به کاهش تفاوت درون جمعیتی و افزایش تفاوت بین جمعیتی منجر میگردد Wright, 1969)؛ (Zgurski and Hik, 2012. از بین رفتن زیستگاه و به تناسب آن کاهش جمعیت، همچنین نوسانات جمعیتی ممکن است باعث از بین رفتن تنوع ژنتیکی موجود در اینگونه شود. همچنین در جمعیتهای بزرگ مربوط به یک گونه با افزایش فاصله میزان جریان ژن کم میشود که به افزایش تفاوتهای ژنتیکی بین افراد منجر میگردد. فرآیند جدایی از طریق فاصله (isolation by distance) یا IBD نامیده میشود (Wright, 1943). این فرآیند را میتوان از طریق تحلیل تخمین توزیع جفتی فاصله ژنتیکی بین افراد تعیین نمود (Rousset, 2000). مدل به وجود آمده از این رابطه که بر اساس ایجاد ماتریس فاصله ژنتیکی و ماتریس فاصله جغرافیایی به دست میآید به نام فرض صفر شناخته میشود و نیاز به تحلیلهای ژنتیکی دارد. بنابراین، برای پی بردن به وضعیت یک گونه از لحاظ ژنتیکی و تحلیل IBD روشهای مولکولی زیادی توسعهیافته است (Lin et al., 2010). از میان این روشها، استفاده از ژنهای میتوکندری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و تعیین چندشکلی DNA میتوکندری با موفقیت در تعیین روابط ژنتیکی جمعیتهای یک گونه و گونههای مختلف به کار گرفتهشده است (Verardi et al., 2006). نشانگر ژن میتوکندری فرآیندهای جمعیتشناختی را که بر جمعیت مؤثر است مانند گسترش جمعیت یا تاریخچه جمعیتها را بیان میکند و به دلیل عدم وجود نوترکیبی در این نشانگر به طور متداول برای تهیه درخت تبارشناختی در سطوح مختلف ردهبندی پستانداران استفاده میشود (Randi et al., 1993). ناحیه کنترلی از ژن میتوکندری که D-Loop بخشی از آن است، ناحیه غیرکد شده از ژن میتوکندری است که معمولاً به منظور مطالعه تنوع و تفاوتهای ژنتیکی بین جمعیتهای مختلف جانوران به ویژه پستانداران استفاده میشود. از آنجا که هیچ مطالعه ژنتیکی در مورد این گونه در ایران و منطقه مورد مطالعه انجام نشده است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تنوع ژنتیکی پایکا در استان خراسان شمالی با تأکید بر تفاوتهای ژنتیکی موجود بین جمعیتهای مختلف پایکا و بررسی تأثیر جدایی فاصلهای بر میزان تفاوتهای ژنتیکی به وجود آمده است. فرضیات تحقیق عبارت است از: الف) تفاوت ژنتیکی بین مناطق مورد مطالعه وجود ندارد؛ ب) فاصله بین جمعیتها باعث جدایی جمعیتها شده و به کاهش جریان ژن منجر شده است.
مواد و روشها
منطقه مورد بررسی: استان خراسان شمالی به مساحت 28434 کیلومترمربع در شمال شرق کشور واقع شده است. این استان از نظر ناهمواری به دو بخش کوهستانی و مناطق پست تقسیم میشود. عمدتاً دارای آب و هوای معتدل کوهستانی در قسمت مرکزی است اما آب و هوای سرد کوهستانی در قسمت کوههای کپهداغ و آلاداغ و آب و هوای نیمه بیابانی در جنوب غربی استان مشاهده میگردد (Behzadfar et al., 2009). در بین مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست استان چهار منطقه حفاظتشده و دو پارک ملی دیده میشود که از بین این مناطق، منطقه حفاظتشده قورخود و منطقه حفاظتشده گلول-سرانی در نیمه شمالی استان و پارکهای ملی سالوک و ساریگل در نیمه جنوبی استان بهعنوان مناطقی که احتمال حضور پایکای افغانی در آن است، انتخاب گردید (شکل 1).
شکل 1- موقعیت جغرافیایی مناطق سالوک، ساریگل، قورخود و گلول-سرانی
شیوه اجرای پژوهش: در مجموع، 16 عدد پایکا از دو منطقه حفاظتشده (قورخود و گلول-سرانی) و دو پارک ملی (سالوک و ساریگل) از هر منطقه 4 نمونه در استان خراسان شمالی جمعآوری شد. نمونهها در اتانول 96 درصد در ظروف مخصوص نمونهگیری تا زمان استفاده نگهداری شدند. نمونهها بین مرداد تا آبان ماه سالهای 1391 و 1392 با استفاده از تلههای زندهگیر شرمن صید گردیدند. استخراج DNA از نمونهها با استفاده از کیت مخصوص استخراج DNA (شرکت Bioneer، کره جنوبی) از بافت مربوط به طبق دستورالعمل شرکت سازنده با اندکی تغییر صورت گرفت. کیفیت DNA استخراجی با روش باندگیری در ژل آگاروز 1 درصد با الکتروفورز افقی مشخص شد. پس از تأیید کیفیت DNA استخراجی، ناحیه D-Loop با طول 483 جفت باز با استفاده از یک جفت آغازگر عمومی (جدول 1) تکثیر گردید (Lee et al., 1995).
جدول 1- مشخصات آغازگر استفاده شده
جایگاه ژنی |
نام آغازگر |
توالی آغازگر |
طول قطعه تکثیر شده |
دمای ذوب آغازگر |
D-Loop |
L15995 |
CTCCACTATCAGCACCCAAAG |
483 |
C̊6/53 |
H16498 |
CCTGAAGTAAGAACCAGATG |
C̊9/45 |
واکنش زنجیرهای پلیمراز توسط دستگاه ترموسایکلر (مدل Applied Biosystems 2720، ساخت آمریکا) در 35 سیکل و با حجم نهایی 25 میکرولیتر انجام شد. اجزای واکنش PCR به شرح جدول 2 انجام گردید. برنامه حرارتی برای چرخه PCR با استفاده از آغازگر عمومی D-Loop به شرح زیر است:
واسرشتسازی اولیه در دمای 95 درجه سانتیگراد به مدت 5 دقیقه، واسرشتسازی در دمای 95 درجه سانتیگراد به مدت 30 ثانیه، اتصال آغازگرها در دمای 54 درجه سانتیگراد و به مدت 30 ثانیه، مرحله بسط در دمای 72 درجه سانتیگراد به مدت 60 ثانیه و در پایان، مرحله بسط نهایی در دمای 72 درجه سانتیگراد به مدت 7 دقیقه. غلظت مواد مصرفی با حجم نهایی 25 میکرولیتر عبارت است از: 100 نانوگرم DNA ژنومی، یک واحد آنزیم تک پلیمراز (شرکت Bioneer، کره جنوبی)، 5/0 میکرولیتر dNTP 10 میلی مولار، 1 میکرولیتر MgCl2 50 میلیمولار، 1 میکرولیتر مخلوط آغازگر 5 پیکومولار، 5/2 میکرولیتر بافر X10 و 18 میکرولیتر آب دو بار تقطیر. به منظور تأیید تکثیر ناحیه مور دنظر، طی واکنشهای PCR، مقدار 5 میکرولیتر از نمونه تکثیرشده با 2 میکرولیتر Dye مخلوط و روی ژل آگاروز 1 درصد قرار گرفت. پس از اطمینان از تکثیر و عدم وجود آلودگی، برای تعیین توالی به شرکت Bioneer کره جنوبی ارسال شد. این نمونهها با استفاده از دستگاه ABI 3730 به طور خودکار توالییابی شد. برای اصلاح نوکلئوتیدی توالیها و مرتبسازی آنها از نرمافزار Seqscape نسخه 6/2 استفاده شد. تعیین تنوع ژنتیکی (هاپلوتیپی و نوکلئوتیدی) و همچنین مشخص نمودن جایگاههای چندشکلی توسط نرمافزار DnaSP نسخه 5 مشخص گردید. رسم نمودار تبارشناختی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی (Maximum likelihood) و مدل HKY، بهترین مدل منطبق با توالیهای این تحقیق بر اساس معیار Akaike به دست آمده در نرمافزار Mega نسخه 2/5 انجام گردید. محاسبه میزان تفاوت ژنتیکی (Fst) و میزان جریان ژن (Nm) بین جمعیتهای مختلف با استفاده از نرمافزار DnaSP نسخه 5 صورت گرفت. شاخص توزیع شکل گاما به منظور برآورد نرخ یا ضریب ناهمگونی بین مکانهای مورد بررسی با استفاده از نرمافزار Mega نسخه 2/5 انجام گردید. برای بررسی تاریخچه جمعیتی (demographic history) بین افراد از شاخصهای راجرز-هارپندینگ و شاخص بیطرفی (neutrality tests) تاجیما با استفاده از نرم افزار Arliquin نسخه 1/3 استفاده گردید. بررسی جدایی جمعیتها بر اثر فاصله جغرافیایی (IBD) و وجود ارتباط بین فاصله جغرافیایی با تفاوت ژنتیکی یا فاصله ژنتیکی با استفاده از آماره منتل و نرمافزارهای ArcGIS نسخه 3/9 و GenAlex نسخه 5/6 بررسی شد. برای این منظور، ابتدا با استفاده از ابزار point distance جعبهابزار Analysis tools در نرمافزار ARCGIS فاصله مستقیم جغرافیایی بین تمام جفت نقاط (جدول 4) و همچنین فاصله بین جمعیتها محاسبه و به شکل ماتریس فاصله جغرافیایی مرتب گردید؛ سپس فاصله ژنتیکی محاسبه شده بین تمام جفت افراد با مدل Kimura two parameter و همچنین مقادیر Fst محاسبهشده بین جمعیتها به شکل ماتریس ژنتیکی مرتب گردید. رابطه بین ماتریسها توسط نرمافزار GenAlex نسخه 5/6 بررسی شد (جدولهای 4 و 5). در پایان، ثبت توالی نهایی بهدستآمده با نرمافزار Sequin نسخه 10 موجود در بانک ژن انجام شد.
نتایج
در این مطالعه 483 جفت باز از ژن D-Loop DNA میتوکندری از 16 نمونه پایکا در چهار منطقه مطالعه شده پس از توالییابی تحلیل شد و در بانک ژن با شمارههای دسترسی KF835429 تا KF835444 به ثبت رسیدند. به طور کلی، با بررسی قطعه 483 جفت بازی 25 جایگاه متغیر، 457 جایگاه حفاظتشده و 10 هاپلوتیپ مختلف شناسایی گردید. در بین نمونههای بررسی شده 10 هاپلوتیپ مشاهدهشده، بیشترین فراوانی مربوط به هاپلوتیپ 3 (25 درصد) و هاپلوتیپهای 1، 2، 5، 7، 9 و 10 بهصورت منفرد (6 درصد) کمترین فراوانی را داشتند. به نظر میرسد هاپلوتیپ 3 بهعنوان اصلیترین هاپلوتیپ در منطقه است که پراکندگی آن در منطقه حفاظتشده قورخود و پارک ملی سالوک است. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، بیشترین پراکندگی هاپلوتیپی مربوط به منطقه حفاظتشده قورخود (4 هاپلوتیپ) و کمترین پراکندگی در پارک ملی سالوک (2 هاپلوتیپ) بود. البته برای تأیید نتایج بهدستآمده بهتر است تعداد نمونههای بیشتری بررسی شود. پراکندگی هاپلوتیپی نشان داد که هاپلوتیپها پراکندگی یکنواختی بین تمام جمعیتها ندارند. به طوری که هاپلوتیپهای 1 و 2 فقط در قورخود، هاپلوتیپهای 5، 6 و 7 فقط در ساریگل، هاپلوتیپهای 8 و 9 فقط در گلول-سرانی و هاپلوتیپ 10 فقط در سالوک وجود دارند و تنها دو هاپلوتیپ وجود دارد که در بیش از یک منطقه مشاهده گردید، یعنی هاپلوتیپ 3 که در منطقه قورخود و سالوک و هاپلوتیپ 4 که در مناطق قورخود و گلول-سرانی وجود دارد (جدول 2).
جدول 2- هاپلوتیپهای یافت شده گونه پایکای افغانی (Ochotona rufescens) بر اساس نمونههای توالی شده
هاپلوتیپها |
جایگاههای متغیر |
قورخود |
ساریگل |
گلول-سرانی |
سالوک |
فراوانی نسبی هر هاپلوتیپ (درصد) |
Hap1 |
TCTTTTTCCTGTCTTGTCTGCCTAACC |
1 |
0 |
0 |
0 |
6 |
Hap2 |
CCTCT¯TTCT |
1 |
0 |
0 |
0 |
6 |
Hap3 |
TCCTCAC¯ATGT |
1 |
0 |
0 |
3 |
25 |
Hap4 |
CCTCT¯TCT |
1 |
0 |
1 |
0 |
5/12 |
Hap5 |
TCCTCAC¯ATGGT |
0 |
1 |
0 |
0 |
6 |
Hap6 |
ACCTCAC¯TTT |
0 |
2 |
0 |
0 |
5/12 |
Hap7 |
CCTTCA¯ATGT |
0 |
1 |
0 |
0 |
6 |
Hap8 |
CCACA¯¯T |
0 |
0 |
2 |
0 |
5/12 |
Hap9 |
CCTTCA¯ATGT |
0 |
0 |
1 |
0 |
6 |
Hap10 |
CTTCA¯ATGT |
0 |
0 |
0 |
1 |
6 |
مجموع هاپلوتیپ |
|
4 |
3 |
3 |
2 |
100 |
بر اساس فرمول He و همکاران (2006) مقدار کلی Fst بر اساس تفاوتهای جفتی بین جمعیتها عدد متوسط (21/0) ولی معنیداری (p<0.05) و همچنین میزان Nm عدد بالای 91/0 محاسبه گردید که مشخصکننده تفاوت ژنتیکی متوسط بین جمعیتها و به بیان دیگر، جریان ژنی نسبتاً بالا بین جمعیتهای مورد مطالعه است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تقریباً جریان ژن بین تمامی جمعیتها بالا است، به غیر از پارک ملی سالوک که جریان نسبتاً پایینی با سایر مناطق دارد. میزان جریان ژن بین مناطق حفاظتشده گلول-سرانی و قورخود منفی محاسبه گردید (جدول 3).
جدول 3- مقدار تفاوت ژنتیکی بر اساس Fst در قسمت پایین و میزان جریان ژن Nm در قسمت بالا بین چهار جمعیت پایکای افغانی
Nm/Fst |
قورخود |
گلول-سرانی |
ساریگل |
سالوک |
قورخود |
|
06/3- |
47/1 |
4/0 |
گلول-سرانی |
088/0- |
|
60/1 |
31/0 |
ساریگل |
145/0 |
135/0 |
|
82/0 |
سالوک |
385/0 |
447/0 |
234/0 |
|
شاخص توزیع شکل گاما به منظور برآورد نرخ یا ضریب ناهمگونی بین چهار جمعیت مورد بررسی 200 محاسبه گردید که نشاندهنده ناهمگونی و نرخ جهش پایین بین چهار منطقه است. همچنین میزان شاخص راجرز-هارپندینگ 08/0 (p>0.5) و نمودار آن چندنمایی به دست آمد و شاخص تاجیما برابر با 37/0 (p>0.1) محاسبه گردید (شکل 2). نتایج مربوط به وجود رابطه بین ماتریس فاصله جغرافیایی و ماتریس ژنتیکی (جدولهای 5 و 6) بر اساس آزمون منتل (10000 تکرار) با در نظر گرفتن کل نمونهها در یک مقیاس جغرافیایی کوچک (057/0=P، 172/0=r) نشان داد که جدایی بر اثر فواصل جغرافیایی بین نمونهها معنیدار نبوده (شکل 4) یا جدایی بر اثر فاصله رخ نداده است. همچنین این جدایی بر اساس آزمون منتل (10000 تکرار) بین جمعیتهای مختلف به وجود نیامده است (159/0=P، 64/0-=r) و تفاوت ژنتیکی بین چهار جمعیت مربوط به جدایی جغرافیایی نیست (شکل 5).
شکل 2- نمودار مربوط به شاخص راجرز-هارپندینگ (شاخص عدم تطابق) بر اساس تحلیل ناحیه D-Loop ژن میتوکندری بین تمام افراد صید شده در منطقه
شکل 3- ترسیم درخت تبارشناختی بر اساس روش حداکثر درست نمایی بین10 هاپلوتیپ موجود در منطقه با استفاده از قطعه 483 جفت بازی ناحیه D-Loop ژن میتوکندری
شکل 4- نمودار مربوط به آزمون منتل جهت تعیین وجود رابطه بین فاصله ژنتیکی و فاصله جغرافیایی بر اساس جمعیتهای مختلف پایکای افغانی
شکل 5- نمودار مربوط به آزمون منتل جهت تعیین وجود رابطه بین فاصله ژنتیکی و فاصله جغرافیایی بر اساس کل افراد
جدول 4- فاصله جغرافیایی و ژنتیکی بین تمام نمونههای صید شده در مناطق سالوک، ساریگل، قورخود و گلول-سرانی (فاصله جغرافیایی بر حسب کیلومتر در قسمت پایین و فاصله ژنتیکی بر اساس روش K2P در قسمت بالا)
Gh97 |
Gh03 |
Gh92 |
Gh103 |
Gl05 |
Gl15 |
Gl16 |
Gl18 |
Sr32 |
Sr66 |
Sr80 |
Sr1 |
Sl78 |
Sl10 |
Sl64 |
Sl67 |
|
Gh97 |
0 |
024/0 |
028/0 |
021/0 |
028/0 |
021/0 |
024/0 |
024/0 |
016/0 |
016/0 |
026/0 |
024/0 |
028/0 |
021/0 |
028/0 |
021/0 |
Gh03 |
9/6 |
0 |
033/0 |
002/0 |
038/0 |
026/0 |
033/0 |
024/0 |
021/0 |
021/0 |
026/0 |
002/0 |
036/0 |
036/0 |
036/0 |
031/0 |
Gh92 |
8/15 |
4/12 |
0 |
031/0 |
005/0 |
026/0 |
014/0 |
024/0 |
021/0 |
021/0 |
007/0 |
031/0 |
002/0 |
002/0 |
002/0 |
012/0 |
Gh103 |
5/5 |
7/1 |
12 |
0 |
036/0 |
024/0 |
031/0 |
021/0 |
019/0 |
019/0 |
024/0 |
0/0 |
033/0 |
033/0 |
033/0 |
028/0 |
Gl05 |
1/150 |
6/143 |
5/136 |
7/144 |
0 |
026/0 |
014/0 |
028/0 |
026/0 |
026/0 |
012/0 |
036/0 |
002/0 |
002/0 |
002/0 |
012/0 |
Gl15 |
3/161 |
8/154 |
8/147 |
8/155 |
5/113 |
0 |
021/0 |
002/0 |
019/0 |
019/0 |
019/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
019/0 |
Gl16 |
2/162 |
6/155 |
7/148 |
7/156 |
2/12 |
9/0 |
0 |
024/0 |
026/0 |
026/0 |
007/0 |
031/0 |
012/0 |
012/0 |
012/0 |
002/0 |
Gl18 |
8/161 |
2/155 |
3/148 |
3/156 |
9/11 |
8/0 |
5/0 |
0 |
016/0 |
016/0 |
016/0 |
021/0 |
026/0 |
026/0 |
026/0 |
021/0 |
Sr32 |
8/125 |
2/119 |
2/120 |
9/120 |
9/89 |
8/94 |
95 |
6/94 |
0 |
0 |
019/0 |
019/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
Sr66 |
6/123 |
9/116 |
4/117 |
6/118 |
6/84 |
8/89 |
90 |
6/89 |
6/5 |
0 |
019/0 |
019/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
024/0 |
Sr80 |
2/120 |
5/113 |
2/114 |
2/115 |
9/85 |
5/91 |
7/91 |
3/91 |
7/6 |
1/36 |
0 |
024/0 |
009/0 |
009/0 |
009/0 |
005/0 |
Sr1 |
1/129 |
6/122 |
124 |
3/124 |
3/93 |
8/97 |
98 |
6/97 |
5/4 |
10 |
4/11 |
0 |
033/0 |
033/0 |
033/0 |
028/0 |
Sl78 |
1/75 |
5/68 |
6/69 |
1/70 |
1/98 |
4/107 |
1/108 |
6/107 |
8/50 |
4/48 |
45 |
3/54 |
0 |
0 |
0 |
009/0 |
Sl10 |
4/79 |
7/72 |
3/73 |
3/74 |
7/93 |
103 |
5/103 |
103 |
9/46 |
2/44 |
9/40 |
6/50 |
5 |
0 |
0 |
009/0 |
Sl64 |
6/74 |
68 |
1/69 |
6/69 |
98 |
4/107 |
108 |
6/107 |
3/51 |
9/48 |
5/45 |
8/54 |
6/0 |
2/5 |
0 |
009/0 |
Sl67 |
3/77 |
6/70 |
9/70 |
2/72 |
3/93 |
7/102 |
3/103 |
8/102 |
3/49 |
5/46 |
3/43 |
1/53 |
8/4 |
7/2 |
7/4 |
0 |
جدول 5- فاصله جغرافیایی بین جمعیتهای صید شده بر حسب کیلومتر بر اساس نرمافزار ARCGIS
|
قورخود |
ساریگل |
سالوک |
گلول-سرانی |
قورخود |
0 |
|
|
|
ساریگل |
3/120 |
0 |
|
|
سالوک |
8/70 |
5/45 |
0 |
|
گلول-سرانی |
2/157 |
5/89 |
4/107 |
0 |
بحث.
ژن میتوکندری برای ردیابی تاریخچه جمعیتها و به ویژه تخمین مهاجرت و جریان ژن بسیار مناسب است (Avise et al., 1994). در تحقیق حاضر، ناحیه
D-Loop ژن میتوکندری برای تحلیل تغییرات ژنتیکی بین جمعیتهای پایکای افغانی (O. rufescens) مورد استفاده قرار گرفت.
الگوهای تنوع ژنتیکی اغلب منعکسکننده تنوع مکانی در جریان ژن هستند که از طریق عواملی نظیر موانع موجود در سیمای سرزمین و فاصله جغرافیایی بر محدود شدن جریان ژن منجر میشوند (Wang and Summers, 2010). از آنجا که مناطق مطالعه شده در مناطق جغرافیایی نهچندان متفاوت از هم قرار دارند بنابراین به نظر میرسد عوامل مؤثر در جدایی از طریق فاصله (مانند اقلیم متفاوت، موانع جریان ژن) بر روند جدایی از طریق فاصله بین هاپلوگروههای مختلف تأثیر زیادی نگذاشته است، به طوری که هاپلوتیپهای مناطق شمالی و جنوبی به طور کامل از هم جدا نشده و برخی از هاپلوتیپهای مناطق شمالی در مناطق جنوبی و بالعکس قرار دارد. بر اساس یافتههای He و همکاران (2006) مقدار Nm بر اساس رابطه Nm ≈ (1/Fst -1)/4 وقتی از 5/0 بیشتر باشد یا میزان Fst کمتر از 33/0 باشد جریان ژن را میتوان بهعنوان عامل اصلی بین جمعیتها لحاظ نمود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تقریباً جریان ژن بین تمامی جمعیتها بالا است، به غیر از پارک ملی سالوک که جریان نسبتاً پایینی را با سایر مناطق دارد. به نظر میرسد جریان ژنی بالا یا تفاوت ژنتیکی پایین بین جمعیتهای مورد مطالعه پایکای افغانی نشاندهنده ارتباط زیستگاهی بین جمعیتهای محلی باشد. حتی میزان جریان ژن بین مناطق حفاظتشده قورخود و گلول-سرانی منفی محاسبه گردید که میزان منفی جریان ژن یا تفاوت ژنتیکی منفی که آن را معمولاً صفر در نظر میگیرند، نشاندهنده جریان ژن بسیار بالا است میتواند ناشی از آن باشد که تغییرات ژنتیکی درون جمعیتی بیشتر از تغییرات بین جمعیتی است (Lim et al., 2002). از سوی دیگر، زمانی میتوان گفت جدایی در داخل افراد یک گونه رخ داده است که فاصله ژنتیکی بین آنها در حدود 10 درصد باشد (Billington and Hebert, 1991). فاصله ژنتیکی در داخل و بین چهار منطقه مطالعه شده پایکای افغانی کمتر از 6/3 درصد مشاهده گردید. بنابراین بر اساس نتایج تحقیق حاضر چهار جمعیت پایکای افغانی در سطح زیرگونه از هم جدا نشدهاند و تفاوتهای آنها فقط در سطح جمعیتهای مختلف مشاهده میشود. برای اطمینان از این یافته و بررسیهای دقیقتر پیشنهاد میگردد تعداد نمونه بیشتر و طول قطعه بیشتر مدنظر قرار گیرد و همچنین از سایر روشهای تحلیل ژنتیکی نظیر ریزماهوارهها نیز استفاده شود.
شاخص توزیع شکل گاما نشان داد که نرخ جهش بین جمعیتها پایین است (ضرایب بزرگتر از یک بهعنوان ضریب ناهمگونی پایین بهحساب میآیند). همچنین شاخص راجرز-هارپندینگ و شاخص تاجیما وجود گسترش ناگهانی جمعیتی درگذشته را نشان ندادند. در صورتی که توزیع عدم تطابق (mismatch distribution) بر اساس شاخص راجرز و هارپندینگ به صورت تکنمایی باشد نشاندهنده گسترش ناگهانی جمعیت درگذشته است و در صورتی که به صورت
دو نمایی یا چند نمایی باشد نشاندهنده ثبات جمعیتی در گذشته است (Rogers and Harpending, 1992). جدایی از طریق فاصله (IBD) فرآیند بسیار مهمی در محدود کردن جریان ژن است (Bay et al., 2004). تحلیلهای مربوط به IBD در مطالعه حاضر نتایج معنیداری (p=0.057) در مقیاس مطالعه شده و بر اساس اندازهگیریهای مربوط به تمام افراد و همچنین بین جمعیتها نشان نمیدهد. به نظر میرسد تفاوت ژنتیکی اندکی بین جمعیتهای مختلف نمونهبرداری در منطقه مطالعه شده وجود دارد و محدودیتهای جغرافیایی که موجب پراکندگی لکهای گونهها در طولانیمدت میشود (Waples, 1998) از قبیل محدودیتهای مربوط به توپوگرافی و عوامل انسانساخت مانند احداث جاده و افزایش مناطق مسکونی با وجود تحرک کم و قلمروی بسیار کوچک پایکا (کمتر از یک کیلومتر) نتوانسته است باعث جدایی در مقیاس کوچک شود.
جمعبندی
نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر میتواند چارچوبی درست جهت طراحی روشهای مدیریتی صحیح را نشان دهد. بر اساس مطالعه تعداد 16 فرد از جمعیت این گونه میتوان نتیجه گرفت که دو هاپلوگروه مشخص در منطقه وجود دارد. چهار جمعیت بررسی شده به صورت کامل از هم جدا نشدهاند و تفاوت ژنتیکی کم و جریان ژنی بالا بین آنها برقرار است. البته بررسی تفاوت ژنتیکی بین جمعیتهای مختلف بر اساس Fst نشان داد که در بین جمعیتهای بررسی شده، پارک ملی سالوک تفاوت ژنتیکی تقریباً بالایی با سایر جمعیتها دارد. بنابراین شاید بتوان اظهار داشت که به طور کلی از لحاظ واحدهای مهم تکاملی (evolutionary significant units) دو واحد مستقل در منطقه وجود دارد که میتوان به صورت جداگانه برنامههای مدیریتی را برای آنها تعریف نمود. نتایج تحلیلهای مربوط به جدایی از طریق فاصله رابطه معنیداری را نه در سطح افراد و نه در سطح جمعیت نشان نداد. شاید بتوان گفت نزدیک بودن مناطق به هم تأثیر جدایی از طریق فاصله را خنثی کرده است. پیشنهاد میشود برای درک دقیقتر تأثیر جدایی از طریق فاصله محدوده بیشتری از ایران در محدوده پراکنش پایکا مورد مطالعه قرار گیرد.
سپاسگزاری
نگارندگان از زحمات همکاران اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان شمالی به ویژه محیطبانان مناطق حفاظت شده گلول-سرانی و قورخود و همچنین پارکهای ملی سالوک و ساریگل که در جهت انجام این تحقیق کمال همکاری را داشتند، قدردانی صمیمانه مینمایند.