A biosystematic study on lizards fauna of the south east regions of Kermanshah

Authors

1 Department of Biology, Faculty of Basic Sciences, Lorstan University, Khorramabad, Iran

2 Department of Biology, Faculty of Sciences, Razi University, Kermanshah, Iran

Abstract

In the present research, lizard fauna of Harsin on the south east of Kermanshah province was investigated. During a two-yeard field work, totally eight different species of lizards including, Laudakia nupta nupta (Agamidae), Trapelus lessonae Cyrtopodion scabrum and Carinatogecko heteropholis (Gekkonidae), Ophisops elegans, Lacerta media and Acanthodactylus boskianous (Lacertidae) and Eumeces schneiderii princeps (Scincidae) were collected, examined, identified and their biosystematic characters were studied. Based on observations in the field and statistical data of the collected specimens, it was found that the lizards of Lacertidae family with 66% was the most and Scincidae with only 2% was the least abundant species in the studied region. In addition, this study revealed that there was a similarity in terms of snout- vent length (SVL) between individuals of this area (Laudakia nupta nupta, Trapelus lessonae, Ophisops elegans) and individuals of the regions previously studied.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

خزندگان به ویژه سوسماران در بسیاری از اکوسیستم‌ها از اجزای مهم زنجیره‌های غذایی محسوب می‌شوند و از ارزش بوم‌شناختی بالایی برخوردارند. اهمیت آنها به عنوان بخشی از زنجیره غذایی بسیار برجسته است،‌ برای نمونه، سوسماران با شکار حشرات و جانوران موذی و از این جهت در حفظ تعادل اکوسیستم‌ها مؤثر و در کشاورزی مفیدند. سوسماران از جمله جانورنی هستند که به علت حساسیت ویژه خود و تخریب زیستگاهشان بیش از پیش آسیب‌پذیر بوده، برخی از گونه‌های آن در خطر نابودی هستند. با وجود داشتن نقش بوم‌شناختی مهم، تنوع زیستی سوسماران کمتر مورد توجه قرار گرفته است (Ahmadzade and Kheirandish, 2006).

بررسی‌ و شناخت بیوسیستماتیک گونه‌های هر منطقه از ضروری‌ترین تحقیقات زیستی آن منطقه است. با شناخت صحیح گونه‌های موجود یک منطقه و ارتباط بین‌گونه‌ای و فراگونه‌ای می‌توان از آسیب‌های فراوانی که به محیط زیست آن وارد می‌شود پیشگیری کرد و از منابع مختلف به نحو بهتر و مطلوب‌تری بهره‌برداری نمود. متأسفانه در کشور ایران مطالعه در مورد خزندگان به ویژه سوسمارها بسیار اندک و اجمالی انجام شده است و افرادی که در این راستا مطالعاتی انجام داده‌اند Moravec, 1994)؛ (Anderson, 1999 یا در حال مطالعه هستند معدودند؛ در حالی که در سایر کشورها افراد بیشتری در این زمینه فعالیت می‌کنند. در حال حاضر با وجود این که اطلاعات ارزشمندی از پژوهشگران داخلی و خارجی در دسترس است اما هنوز راهی طولانی در رابطه با فعالیت‌های خزنده‌شناسی در ایران در پیش رو است. با توجه به نبود مطالعات کافی در گستره فلات ایران، احتمال و انتظار گزارش گونه‌های جدید و ناشناخته در بسیاری از نقاط فلات ایران وجود دارد. پژوهش حاضر، در راستای تحقیقات سال‌های اخیر محققان داخلی نظیر Balouch (1977)، Salehi (1997) و Rastegar-Pouyani (1999) و محققان خارجی نظیر Golubev (1998) و Nilson و همکاران (2003) به منظور شناسایی کامل بیوسیستماتیک سوسماران مناطق مختلف ایران به ویژه جنوب شرق استان کرمانشاه می‌پردازد. این شهرستان از شمال به شهرستان صحنه، از جنوب به استان لرستان، از غرب به شهرستان کرمانشاه محدود می‌شود (شکل 1). از نظر جغرافیایی در 47 درجه و 35 دقیقه درازای خاوری و 34 درجه و 16 دقیقه پهنای شمالی و ارتفاع 1570 متری از سطح دریا واقع شده است. نوع اقلیم آن سرد خشک با توپوگرافی کوهستانی است. منطقه مورد بررسی دارای پوشش گیاهی استپی و مرتعی با پوشش درخت است که در ارتفاعات پراکنده است. میانگین بارش سالیانه 369 میلی‌متر و میانگین دمای هوا حداقل 3/6 و حداکثر 9/35 درجه سانتیگراد است.


 

شکل 1- موقعیت جغرافیایی استان کرمانشاه در ایران (سمت راست) و شهرستان هرسین در این استان (سمت چپ)

 

 

مواد و روش‌ها

طی فعالیت میدانی متوالی در سال‌های 1388 تا 1389، نمونه‌های سوسمار از جنوب شرق کرمانشاه (شهرستان هرسین) با استفاده از تور، تفنگ بادی، گرفتن با دست و حفر چاله به دام انداخته شدند. نمونه‌های جمع‌آوری شده به ظروف پلاستیکی منتقل شدند. پس از انتقال نمونه‌ها به آزمایشگاه، به منظور ریخت‌شناسی که شامل بررسی صفات ریختی و اندازه‌گیری نمونه‌ها بود، ابتدا نمونه‌ها با قرارگیری در دسیکاتور حاوی کلروفرم بی‌هوش شده، پس از تزریق فرمالین 10 درصد به اندام‌ها و شکم، حیوان‌ها در محلول فرمالین 10 درصد نگهداری شدند. برای بررسی ویژگی‌های ریختی و تشخیص دقیق گونه، ابتدا نمونه از محلول تثبیت کننده خارج و پس از شستشو با آب، در زیر استریومیکروسکوپ با بزرگ‌نمایی 4× شاخص‌های کلیدی جانور بررسی و با استفاده از کولیس ورنیه (vernier) بخش‌‌های مختلف بدن تا دقت 1 درصد میلی‌متر اندازه‌گیری شد. شاخص‌های کلیدی مختلف در سوسماران با توجه به گونه آن اندازه‌گیری و شمارش شدند که عبارتند از: طول پوزه تا مخرج (SVL, Snout-Vent Lengh)، طول دم (TL, Tail Length)، طول سر (HL, Head Length)، ارتفاع سر (HH, Head Height)، عرض سر (HW, Head With)، طول اندام حرکتی جلویی (LFL, Length of Forelimb)، طول اندام حرکتی عقبی (LHL, Length of Hind limb)، طول پوزه (LS, Length of Snout)، تعداد فلس‌های لب بالا (SL, Supralabial Scales)، تعداد فلس‌های لب پایین (IS, Infralabial Scales)، طول فلس پوزه‌ای تا سوراخ گوش (STL, Snout to Tympan Length)، تیغه‌های زیر چهارمین انگشت پا (SDL, Subdigial Lamella under 4th toe)، فاصله بین اندام‌های حرکتی عقبی و جلویی (FHL, Forelimb-hindlimb length).

داده‌های حاصل با نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل آماری شد تا نسبت فراوانی گونه‌ها و خانواده‌های مربوط تعیین شود.

 

مشاهدات و نتایج

در مطالعه حاضر، 8 گونه متعلق به 8 جنس و 4 خانواده از فون سوسماران از اطراف شهرستان هرسین جمع‌آوری، صفات ریختی آنها مطالعه و از نظر آماری بررسی شد.

خانواده Agamidae

از جنس Laudakia گونه‌ Laudakia nupta و از جنس Trapelus گونه Trapelus lessonae جمع‌آوری و شناسایی شد (شکل 2 و جدول 1). گونه Laudakia nupta سوسماری صخره‌زی است که معمولاً در اطراف سکونت انسان نیز یافت می‌شود. در این گونه، دُم کم و بیش به بندهای مجزا تقسیم شده که در دو سوم ابتدایی، هر بند از بیش از دو حلقه فلسی تشکیل شده است. این سوسمار معمولاً در گرمترین ساعات روز فعالیت می‌کند و از حشرات و موجودات کوچک دیگر تغذیه می کند (شکل 2-A). گونه Trapelus lessonae در دشت‌های باز و زمین‌های سنگلاخی با پوشش گیاهی پراکنده زندگی می‌کند. این گونه در سطح پشتی به رنگ مایل به خاکستری با پنج نوار عرضی تیره است. همچنین، دارای فلس‌های پشتی غیر یکنواخت و فلس‌های شکمی صاف بوده، دارای دو یا سه ردیف فلس‌های پینه بسته مخرجی است. این سوسمار روز فعال است ولی در روزهای بسیار گرم بیشتر هنگام غروب فعالیت و از حشرات تغذیه می‌کند (شکل 2-B).


 

 

5 mm

 

 

شکل 2- سوسمارهای خانواده Agamidae: (A Laudakia nupta nupta و (B Trapelus lessone

 

جدول 1- داده‌های حاصل از اندازه‌گیری‌ مورفومتریک گونه‌های خانواده Agamidae در شهرستان هرسین، استان کرمانشاه. SVL= طول پوزه تا مخرج، TL= طول دم، HL= طول سر، HH= ارتفاع سر، HW= عرض سر، LFL= طول اندام حرکتی جلوی، LHL= طول اندام حرکتی عقبی، LS= طول پوزه، SL= تعداد فلس لب بالا، LS= تعداد فلس لب پایین، STL= طول فلس پوزه تا سوراخ گوش، SDL= تیغه‌های زیر چهارمین انگشت، FHL= فاصله بین اندام حرکتی جلوی و عقبی. N= تعداد نمونه‌ها، X= میانگین، SD= انحراف معیار و Range= دامنه.

Laudakia nupta nupta.

 

Trapelus lessonae

 

N

X

SD

Range

 

N

X

SD

Range

SVL

5

19/96

08/1388

89/150-50/59

 

10

24/57

28/149

97/71-99/32

TL

5

74/181

37/3387

240-62/92

 

10

28/80

87/339

95/99-19/44

HL

5

80/28

31/118

16/96-79/49

 

10

34/16

91/8

22/19-33/9

HH

5

90/9

63/3

10/12-53/7

 

10

42/6

40/1

70/7-14/4

HW

5

44/20

42/61

18/32-05/11

 

10

36/14

11/7

33/17-07/8

LFL

5

32/49

48/431

82/78-13/24

 

10

89/28

48/26

49/35-35/15

LHL

5

27/65

85/575

13/101-38/37

 

10

69/39

12/48

11/50-14/24

LS

5

78/5

48/3

60/8-38/3

 

10

62/3

5/0

52/4-30/2

SL

5

31

2

33-29

 

10

5/30

7/0

32-29

IL

5

32

2

32-34

 

10

9/30

76/0

33-30

STL

5

95/20

65/62

90/32-62/11

 

10

23/14

07/9

89/17-90/6

SDL

5

04/21

800

22-20

 

10

40/18

48/0

19-17

FHL

5

40/47

68/435

26/80-19/23

 

10

86/28

05/57

89/37-69/14

 

 

خانواده Gekkonidae

از جنس Carinatogecko، گونه Carinatogecko heteropholisو از جنس Cyrtopodion، گونه Cyrtopodion scabrum جمع‌آوری و شناسایی شد (شکل 3 و جدول 2). گونه Carinatogecko heteropholisمعمولاً در نواحی بیابانی و کوه‌های کم ارتفاع سکنی دارد و فلس‌های ناحیه میانی پشتی آن کمی کوچکتر یا برابر با فلس‌های شکمی بوده، دارای برآمدگی‌های دمی متورم است. رنگ این سوسمار در قسمت پشتی خاکستری تا قهوه‌ای با 7 اثر باریک تیره به شکل 8 است که به سمت دم نوک تیز می‌شوند. این گونه شب فعال بوده، از حشرات و عنکبوت‌ها تغذیه می‌کند (شکل 3-A). گونه Cyrtopodion scabrum ساکن نواحی بیابانی تا نیمه بیابانی و گاهی کوهستانی است. دارای فلس‌های زیرچانه‌ای مشخص و فلس‌های زیردمی پلاک شکل بزرگ در عقب مخرج است. رنگ این گونه در ناحیه پشت خاکستری یا حنایی با نقاط قهوه‌ای در ردیف‌های طولی و در ناحیه شکمی سفید است. این گونه شب فعال است و معمولاً در کنار پنجره‌ها در حال شکار حشرات دیده می‌شود (شکل 3-B).

 

 

5 mm

 

 

5 mm

 

 

 

شکل 3- سوسمارهای خانواده Gekkonidae: (A Carinatogecko heteropholis و (B Cyrtopodion scabrum

 

جدول 2- داده‌های حاصل از اندازه‌گیری‌ مورفومتریک گونه‌های خانواده Gekkonidae در شهرستان هرسین، استان کرمانشاه. SVL= طول پوزه تا مخرج، TL= طول دم، HL= طول سر، HH= ارتفاع سر، HW= عرض سر، LFL= طول اندام حرکتی جلوی، LHL= طول اندام حرکتی عقبی، LS= طول پوزه، SL= تعداد فلس لب بالا، LS= تعداد فلس لب پایین، STL= طول فلس پوزه تا سوراخ گوش، SDL= تیغه‌های زیر چهارمین انگشت، FHL= فاصله بین اندام حرکتی جلوی و عقبی. N= تعداد نمونه‌ها، X= میانگین، SD= انحراف معیار و Range= دامنه.

Cytopodium scabrum.

Carinatogecko heteropholis

 

N

X

SD

Range

N

X

SVL

3

10/47

33/9

63/50-20/45

1

05/30

TL

3

59/50

84/1

22/61-51/58

1

5/31

HL

3

26/13

237/0

80/13-85/12

1

68/8

HH

3

64/4

209/0

16/5-30/4

1

12/6

HW

3

92/8

203/0

36/9-46/8

1

39/2

LFL

3

12/17

91/3

28/9-39/15

1

78/9

LHL

3

12/24

69/14

53/28-56/26

1

24/12

LS

3

99/3

265/0

51/4-48/3

1

51/2

STL

3

27/11

588/0

09/12-10/57

1

67/7

FHL

3

3/22

051/0

56/22-17/22

1

79/12

 

 

خانواده Lacertidae

از این خانواده گونه‌های Acanthodactylus boskianous، Lacerta media media وOphisops elegans elegans جمع‌آوری شد (شکل 4 و جدول 3). گونه Acanthodactylus boskianousدر نواحی نیمه بیابانی و تپه‌های شنی در کوهپایه‌ها یافت می‌شود. دور هر انگشت سه فلس دارد و 10 فلس شکمی در طویل‌ترین ردیف عرضی است. پشت بدن این گونه در نرها حنایی رنگ، در ماده‌ها قهوه‌ای روشن و در جوان‌ها سیاه مایل به قهوه‌ای است. این گونه در طول روز فعالیت و از بندپایان تغذیه می‌کند (شکل 4-A). گونه Ophisops elegans یک مارمولک ساکن نواحی نیمه بیابانی، مدیترانه‌ای و کوهستانی است. دارای سپرهای صاف بر روی سر و دارای 27 تا 28 پلاک اطراف ناحیه میانی بدن است. در این گونه سطح پشتی بدن مایل به قهوه‌ای تا زیتونی با دو نوار جانبی-پشتی روشن و ناحیه شکمی سفید مایل به سبز است. این گونه روز فعال است و از بندپایان کوچک تغذیه می‌کند (شکل 4-B). گونه Lacerta media media سوسماری خاص نواحی معتدل است که معمولاً در امتداد رودخانه‌ها و در دامنه‌های خشک صخره‌ای نسبتاً مرتفع یافت می‌شود. در این گونه پلک زیرین بدون سپرهای شفاف است و دارای پلاک‌های شکمی به شکل متوازی الاضلاع یا ذوزنقه‌ای با شکاف‌هایی مابین ردیف‌های طولی است. رنگ حیوان در کناره‌های گردن آبی و در سطح شکمی سفید یا زرد مایل به سبز است. این گونه در روز فعالیت می‌کند و روزهای آفتابی فعالیت بیشتری دارد و از حشرات تغذیه می‌کند (شکل 4-C). از گونه Lacerta media تنها یک نمونه جمع‌آوری شد که اندازه‌گیری‌های آن به صورت زیر است:

SVL= 83/128، TL= 261، HL= 10/29، HW= 56/16، HH= 80/9، LFL= 13/37، LHL= 04/61، LS= 03/7، SL= 18، IF= 17، STL= 01/25، SDL= 26، SVL= 90، FHL= 90/66.

 

 

5 mm

 

 

5 mm

 

 

5 mm

 

 

 

 

شکل 4- سوسمارهای خانواده Lacertidae: (A Acanthodactylus boskianus، (B Ophisops elegans و (C Lacerta media.

 

 

 

جدول 3- داده‌های حاصل از اندازه‌گیری‌ مورفومتریک گونه‌های خانواده Lacertidae در شهرستان هرسین، استان کرمانشاه. SVL= طول پوزه تا مخرج، TL= طول دم، HL= طول سر، HH= ارتفاع سر، HW= عرض سر، LFL= طول اندام حرکتی جلوی، LHL= طول اندام حرکتی عقبی، LS= طول پوزه، SL= تعداد فلس لب بالا، LS= تعداد فلس لب پایین، STL= طول فلس پوزه تا سوراخ گوش، SDL= تیغه‌های زیر چهارمین انگشت، FHL= فاصله بین اندام حرکتی جلوی و عقبی. N= تعداد نمونه‌ها، X= میانگین، SD= انحراف معیار و Range= دامنه.

Acanthodactylus boskianus.

 

Ophisops elegans

 

N

X

SD

Range

 

N

X

SD

Range

SVL

11

20/60

75/145

27/70-01/34

 

27

64/48

16/2

28/52-44/47

TL

11

20/99

80/262

73/116-45/66

 

27

36/101

63/14

53/123-68/49

HL

11

82/16

99/8

29/20-39/10

 

27

37/12

815/0

50/13-31/10

HH

11

75/4

37/1

74/6-89/2

 

27

70/3

337/0

34/4-22/3

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه جدول 3- ...

HW

11

74/9

82/2

24/12-59/5

 

27

07/7

521/0

04/8-15/6

LFL

11

57/21

65/13

50/26-97/13

 

27

64/17

25/1

77/20-15/28

LHL

11

26/36

67/39

86/41-68/22

 

27

24/29

19/2

09/34-55/24

LS

11

68/5

36/1

82/6-33/3

 

27

72/3

360/0

37/4-05/3

SL

11

54/16

27/1

18-15

 

27

07/17

916/0

21-15

IL

11

90/15

89/1

19-15

 

27

92/16

916/0

19-15

STL

11

42/15

72/11

17/19-58/8

 

27

55/10

851/0

12/81-49/8

SDL

11

81/20

56/1

23-18

 

27

62/22

926/0

25-21

FHL

11

40/28

70/30

13/34-34/15

 

27

31/24

49/3

06/29-90/17

 


خانواده Scinsidae

 

از این خانواده، گونه Eumeces schneiderii princeps جمع‌آوری و شناسایی شد (شکل 5). این گونه در نواحی معتدل یافت شده، دارای دو ردیف میانی از فلس‌های پشتی پهن‌تر از فلس‌های مجاور و فاقد سپر عقب بینی است. این گونه در ناحیه پشت قهوه‌ای رنگ با خال‌های خاکستری پراکنده و خط جانبی کم‌رنگ است. ناحیه شکمی این حیوان سفید مایل به زرد تا نارنجی مایل به زرد است. سوسماری است روز فعال که از بندپایان و سایر مارمولک‌ها تغذیه می‌کند.

5 mm

 

 

شکل 5- سوسمار Eumeces schneiderii princeps از خانواده Scinsidae.

 

 

B

 

 

A

 

 

شکل 6- (A فراوانی گونه‌های جمع‌آوری شده از جنوب شرق استان کرمانشاه، (B فراوانی فون سوسماران منطقه جنوب شرق کرمانشاه با توجه به منشأ آنها. حدود 50 درصد از نمونه بومی فلات ایران هستند، 25 درصد از منطقه صحرا-سندی به این منطقه مهاجرت کرده‌اند و بقیه ترکیبی از عناصر ایرانی، بین‌النهرینی و صحرا-سندی هستند.


 

 

تحقیقات میدانی و تعداد نمونه‌های جمع‌آوری شده از هر گونه مشخص کرد که در جنوب شرق استان کرمانشاه سوسماران با منشأ فون ایرانی تعداد خانواده بیشتری را به خود اختصاص داده است. خانواده Lacertidae با 66 درصد دارای بیشترین فراوانی و خانواده Scinsidae با 2 درصد کمترین فراوانی را دارند (شکل 6-A و B).

 

بحث

سوسماران در چرخه‌های زیستی دارای نقش مهمی بوده، به طور مستقیم یا غیر مستقیم نیز با انسان در ارتباط هستند. رشته کوه بیستون با ارتفاع 2860 متر در شهرستان هرسین واقع شده است که با تأثیر بر نوع اقلیم و آب و هوای منطقه بدون شک بر استقرار جوامع گیاهی و به وجود آمدن زیستگاه‌های متنوع برای گونه‌های جانوری مؤثر بوده است، به طوری که برخی از گونه‌های سوسمار فلات ایران منحصراً در این منطقه یافت می‌شوند.

گونه Laudakia nupta nupta در تمام منطقه پراکنش وسیعی دارد. این سوسمار جزو عناصر ایرانی فون سوسماران به شمار می‌آید و فلات ایران مرکز پراکنش این زیرگونه است. دامنه انتشار بیرونی آن به حاشیه فلات می‌رسد (Rastegar-Pouyani and Nilson, 2002). این تاکسون بیشترین تراکم را در کوهپایه‌ها دارد، البته ساختمان‌های ساخت بشر و گورستان‌های متروک مکان‌های زیست دیگری برای انواع گونه‌های صخره‌زی مانند Laudakia هستند. این گونه نه تنها در دشت‌های خاکی و بیابان‌های ماسه‌ای حضور ندارد بلکه این نوع زیستگاه مانعی برای انتشار آن محسوب می‌شود (Hojati et al., 2006). نخستین بار، De Filippi (1843) این گونه را بر اساس نمونه جمع‌آوری شده از تخت جمشید شناسایی کرد. در نواحی غربی ایران این گونه به صورت هم بوم (sympatric) با Laudakia caucasiaدیده می‌شود. از نظر الگوی رنگی در جنوب شرق استان کرمانشاه نمونه‌ها به رنگ سبز، قهوه‌ای روشن، خاکستری بودند در حالی که نمونه‌های مطالعه شده در استان کهکیلویه و بویراحمد در رنگ‌های قهوه‌ای تیره تا خاکستری گزارش شده‌اند. شاید این تنوع رنگ بدن نمونه‌ها در مناطق مختلف به نوع زیستگاه، ارتفاع محل و پوشش گیاهی منطقه بستگی دارد و عاملی برای حفاظت در برابر دشمنان طبیعی است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009). در نمونه‌های بیومتری شده از منطقه مورد مطالعه اندازه طول پوزه تا مخرج 89/150 میلی‌متر است. برای بزرگترین نمونه نر، طول پوزه تا مخرج 166 میلی‌متر و برای نمونه ماده 144 میلی‌متر است (Anderson, 1999) و این اندازه برای نمونه‌های استان کهکیلویه و بویراحمد 163 تا 4/107 میلی‌متر است. در نمونه‌های مطالعه شده از کوه پیغمبر (زمان‌آباد) منطقه خارتوران در استان سمنان اندازه طول پوزه تا مخرج 8/97 تا 4/157 گزارش شده است. در نمونه‌های مناطق مرزی کرمانشاه طول پوزه تا مخرج بین 5/94 تا 154 میلی‌متر بوده است و حداکثر طول نمونه ایرانی مطالعه شده دارای 165 میلی‌متر طول بدن و 246 میلی‌متر طول دم است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009). مقایسه مطالعات بیومتری نشان می‌دهد که بین صفت طول پوزه تا مخرج در این ناحیه با مناطقی که قبلاً مطالعه شده است (سمنان و کهکیلویه و بویراحمد)، شباهت مشخصی وجود دارد.

گونه Trapelus lessonae توزیع گسترده‌ای هم در فلات ایران و هم در سایر کشورهای جنوب شرقی آسیا دارد. بر اساس نظر پژوهشگران (Leviton et al., 1992) این گونه اساساً گونه‌ای مربوط به فلات ایران است و در نواحی غربی، شمال شرقی و نواحی مرکزی ایران به وفور یافت می‌شود. این گونه در جنوب شرق استان کرمانشاه در بخش‌های نسبتاً دشتی و کوهپایه‌ها جمع‌آوری شده است. جنس Trapelus دارای مجموعه پیچیده‌ای است که اختلافاتی را در الگوی رنگی بدن، شکل فلس‌ها، اندازه بدن یا تعداد فلس‌ها، در مناطق مختلف ایران نشان داده است. این گونه قبلاً زیرگونه
T. ruderatus ruderatusبوده است که در سال 2000 توسط Rastergar-Pouyani تغییر نام یافت (Rastergar-Pouyani et al., 2006). در نمونه‌های شهرستان هرسین طول پوزه تا مخرج 97/71 و طول دم 95/99 میلی‌متر است. در گونه‌هایی که توسط Anderson (1999) گزارش شده است طول پوزه تا مخرج 85 میلی‌متر و طول دم 103 میلی‌متر است و در نمونه‌های جمع شده از استان کهکیلویه و بویراحمد 5/27 تا 4/71 میلی‌متر گزارش شده است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009).

در نمونه‌های شهرستان هرسین تعداد فلس دور بدن 95 تا 105 بود در حالی که Leviton و همکاران (1992) این تعداد را 80 تا 121 فلس گزارش کرده‌اند و در نمونه‌های جمع آوری شده در استان کهکیلویه و بویراحمد 91 تا 97 فلس و در استان کرمانشاه 104 تا 110 فلس شمارش شده است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009). مقایسه مطالعات بیومتری نشان می‌دهد که بین صفت طول پوزه تا مخرج این ناحیه با مناطقی که قبلاً مطالعه شده است، تفاوت چندانی وجود ندارد.

گروهی از جکوها مانند Cyrtopodion علاوه بر فعالیت در شب به طور ثانویه روز فعال هم شده‌اند و در طول روز در سایه دیده می‌شوند. گونه Cyrtopodion scabrum جزو عناصر فونی صحرا-سندی است که از خارج از فلات ایران منشأ گرفته است. این گونه از سوسمارهایی است که در سوراخ خانه‌ها زندگی می‌کنند. در کتب مرجع طول پوزه تا مخرج در این گونه 55 میلی‌متر و طول دم 68 میلی‌متر ذکر شده است (Rastergar-Pouyani et al., 2006). در نمونه‌های منطقه مطالعه شده طول پوزه تا مخرج 20/45 تا 63/50 میلی‌متر اندازه‌گیری شد. طول پوزه تا مخرج در بزرگترین نمونه نر 51 میلی‌متر و در نمونه ماده 55 میلی‌متر و در نمونه‌های استان کهکیلویه و بویراحمد طول پوزه تا مخرج 5/44 گزارش شده است (Rastergar-Pouyani et al., 2006). بنابراین، می‌توان گفت که در جنوب شرق استان کرمانشاه طول نمونه‌ها با طول تیپیک گزارش شده برای آنها مطابقت دارد.

جنس Carinatogeckoمنشأ دوگانه (ایرانی-بین‌النهرینی) دارد و فقط دارای دو گونه است. Golubev و Szezerbak (1981) جنس Carinatogecko را شاخه مشتق شده‌ای از جنس Cyrtopodion و خواهر این تاکسون معرفی کرده‌اند (Anderson, 1999). در شهرستان هرسین تنها یک نمونه ازگونه Carinatogecko heteropholis جمع‌آوری شدکه طول پوزه تا مخرج آن، 30 میلی‌متر اندازه‌گیری شد که با طول گزارش شده از نمونه تیپیک در استان اردبیل (31 میلی‌متر) همخوانی دارد.

گونه Ophisops elegans جزو عناصر جانوری ایرانی است. بیشتر طول روز و در اکثر ماه‌های سال فعال است، بنابراین به نظر می‌رسد که با محدوده تحمل حرارتی وسیعی سازش یافته است (Akkaya and Ugurtas, 2006). تنوع رنگ در این زیرگونه وسیع است. این زیرگونه از اطراف زمین‌های زراعتی، تپه‌های پوشیده با گیاه گون جمع‌آوری شد. از کرمانشاه نمونه‌ای که دم آن نارنجی یا قرمز باشد گزارش شده است (Rastegar-Pouyani, 1990) اما در نمونه‌های شهرستان هرسین چنین نمونه‌های دیده نشد. در شهرستان هرسین طول پوزه تا مخرج برای نرها 88/44 تا 28/52 و برای ماده‌ها 47/44 تا 45/51 میلی‌متر و طول دم در نرها 68/49 تا 52/106 و برای ماده‌ها 38/80 تا 53/123 میلی‌متر اندازه‌گیری شد. طول پوزه تا مخرج در نمونه معرفی شده توسط Anderson (1999)، 62 میلی‌متر گزارش شده است. برای نمونه‌های مطالعه شده در استان کهکیلویه و بویراحمد بین 4/32 تا 53 میلی‌متر بوده است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009). مقایسه مطالعات بیومتری نشان می‌دهد که بین صفت طول پوزه تا مخرج این ناحیه با مناطقی که قبلاً مطالعه شده است، تفاوت چندانی وجود ندارد.

گونه Lacerta media دارای منشأ ایرانی و از عناصر فون ایرانی است این تاکسون در شهرستان هرسین در باغ‌های انگورو زمین‌های پوشیده از بوته‌های گل رز و مزارع یونجه و گوجه‌فرنگی دیده می‌شود. بررسی های بیشتر در زیر سنگ‌ها نشان داد افراد این تاکسون لانه زیرزمینی در زیر سنگ دارند. این موضوع نشان می‌دهد که این تاکسون زیر خاک را به زیر سنگ ترجیح می‌دهد. این حالت دقیقاً برعکس گونه‌های خانواده Agamidae است (Torki, 2007). طول پوزه تا مخرج برای نمونه بیومتری شده از جنوب شرق استان کرمانشاه، 83/128 میلی‌متر وطول دم 261 میلی‌متر است. در نمونه ایرانی اندازه‌گیری شده طول پوزه تا مخرج 116 میلی‌متر و طول دم 263 میلی‌متر بوده است (Rastegar-Pouyani et al., 2006).

گونه Acanthodactylus boskianousدارای منشأ صحرا-سندی است. این تاکسون از تپه‌هایی پوشیده با گیاه گون جمع‌آوری شده‌اند. البته در اطراف و دامنه این تپه‌ها زمین‌های کشاورزی و باغ‌های انگور واقع شده است که برخی از نمونه‌ها در این مناطق به ویژه اطراف جاده جمع‌آوری شدند. در نمونه‌های جوان در هر دو جنس نر و ماده، نمونه‌هایی با دم قرمز رنگ مشاهده شد (شدت رنگ از انتهای دم به سمت قاعده آن کاهش می‌یابد) که سطح پشتی بدنشان سیاه مایل به قهوه‌ای و دارای شش نوار روشن مشخص است (Rastegar-Pouyani, 2000). در نمونه‌های بالغ، دم در ناحیه قاعده‌ای دارای دو نوار روشن و بقیه دم خاکستری تیره رنگ است. این دم قرمز رنگ امواج ناحیه قرمز نور مرئی را بیشتر از بقیه بدن منعکس و باعث ایجاد کنتراست بین دم و بدن می‌شود، مشابه چنین فرآیندی در Acanthodactylus beershebensis دیده شده است. نمونه‌های جوان Acanthodactylus beershebensisدارای دم به رنگ آبی درخشان و سطح پشتی بدن تیره با خطوط زرد رنگ است (دم آبی درخشان با بدن راه راه). این دم آبی، ناحیه فرابنفش نور مرئی را بیشتر از بقیه بدن منعکس می‌کند و باعث ایجاد کنتراست بین دم و بدن می‌شود. این الگو چند هفته پس از متولد شدن تغییر می‌کند، رنگ دم، خاکستری مایل به قهوه‌ای و رنگ‌های ناحیه پشت به صورت الگوی رنگی خال‌دار مانند نمونه‌های بالغ تغییر می‌کند (Hawlena et al., 2006). پیشنهاد شده است که رنگ بدن (الگوی راه راه ناحیه پشتی با دم رنگارنگ) با رفتارهای گریزی و الگوی جستجوی غذا ارتباط دارد (Brodie, 1989). حرکت‌های فعالانه برای جستجوی غذا نسبت به رفتار ساکن ماندن، صیادان بیشتری را جذب می‌کند. از این رو، گونه‌هایی که الگوی جستجوی غذا فعال دارند نیازمند سرعت گریز بالا هستند. این افراد الگوی بدن راه راه همراه با سرعت گریز بالا را به عنوان راهکاری علیه شکار شدن نمایش می‌دهند. نمونه‌های جوان A. beershebensis تحرک زیادی دارند و زمان زیادی را در زیستگاه‌های باز می‌گذرانند؛ از این رو، امکان مواجه شدن با شکارچیان افزایش می‌یابد. نیاز این گونه برای به دست آوردن انرژی به خاطر سرعت رشد بالا سبب می‌شود که دارای مکانیسم جستجوی فعالانه غذا همراه با خطرپذیری بالا باشد، از سوی دیگر، اندازه بدن سوسمار در مراحل ابتدایی رشد و نمو بر مراحل بعدی تأثیرگذار است (Grafen, 1988). به طور کلی، نمونه‌های جوان و بزرگترA. beershebensis بهتر زنده می‌مانند و به مرحله بلوغ می‌رسند. این گونه به طور میانگین، پنج ماه پس از تولد به بلوغ جنسی می‌رسد، اما در مقایسه، نمونه‌های جوان گونه A. boskianous در دوره زمانی طولانی‌تری به بلوغ می‌رسند (بیش از یک فصل طول عمر دارد) از این رو، نمونه‌های جوان تحرک کمتر و بنابراین روش جستجوی فعالانه غذا با خطرپذیری کمتری دارند. در نمونه‌های بیومتری شده از شهرستان هرسین برای نمونه‌های ماده طول پوزه تا مخرج برابر با 04/55 تا 13/68 و طول دم 8/97 تا 115 میلی‌متر و برای نمونه‌های نر طول پوزه تا مخرج 84/59 تا 27/70 و طول دم 54/66 تا 37/116 میلی‌متر بود. در نمونه جمع‌آوری شده توسط پژوهشگران طول پوزه تا مخرج 5/65 میلی‌متر و طول دم 134 میلی‌متر اندازه‌گیری شده است (Rastegar-Pouyani et al., 2006). در لوله‌های تخمک بر (اویداکت) نمونه‌های صید شده در اواخر اردیبهشت به طور میانگین 5 تخم شمارش شد که بزرگترین آنها دارای 89 /16 میلی‌متر طول و 04/8 میلی‌متر عرض بود.

زیرگونه Eumeces schneiderii princeps(اسکینک نشانقرمز) منشأ دو منطقه‌ای داشته، از عناصر جانوری ایرانی و صحرا-سندی است. در شهرستان هرسین یک نمونه در تپه‌های اطراف شهر جمع‌آوری شد. یک نمونه از بخش گرمسیری استان کهکیلویه و بویراحمد، بیابان‌های اطراف روستای لنده از توابع دهدشت در زیر تپه ماهورها جمع‌آوری شده است و دو نمونه بالغ از کنار رودخانه فصلی آستانه در امتداد جاده آسفالته روستای شور تنگه به چشمه علی دامغان جمع‌آوری شده است (Parsa and Rastegar-Pouyani, 2009). زیرگونه شناسایی شده از شهرستان هرسین با نمونه گزارش شده از شهرستان سبزوار از نظر رنگ اختلاف چشمگیری را نشان می‌دهد. به این ترتیب که برخلاف نمونه سبزوار که سطح پشتی بدن و اندام‌های مایل به قرمز روشن دارد (Gharzi, 1991)، در نمونه یافت شده در پژوهش حاضر، سطح پشتی مایل به خاکستری است. این اختلاف رنگ می‌تواند نتیجه اختلاف در پوشش گیاهی محیط زندگی یا تفاوت در رژیم غذایی باشد، اما در حال حاضر پاسخ قاطع کننده در این مورد وجود ندارد.

 

جمع‌بندی

به طور کلی، سوسماران جنوب شرق استان کرمانشاه (شهرستان هرسین) شامل مجموعه‌ای از عناصر ایرانی و غیر ایرانی (صحرا-سندی و بین‌النهرینی) است که هر کدام با توجه به سبک زندگی و رژیم غذایی که دارند در نیچ‌های بوم‌شناختی خاصی از این منطقه زیست می‌کنند. با توجه به بررسی‌های انجام شده روی تعدادی از این گونه‌ها از نظر صفات متریک و مریستیک به ویژه طول پوزه تا مخرج (SVL)، این گونه‌ها با نمونه‌های سایر مناطق مطالعه شده در ایران تفاوت بارزی ندارند و مشابه هستند.

 

سپاسگزاری

نگارندگان از همکارهای گروه زیست‌شناسی دانشگاه لرستان قدردانی می‌نمایند.

منابع
Ahmadzade, F. and Kheirandish, A. (2006) Biological diversity of lizards on northwest of Iran. Environmental Science 11: 43-54 (in Persian).
Akkaya, A. and Ugurtas, I. H. (2006) The feeding biology of Ophisops elegans Menetries, 1832 (Reptilia: Lacertidae) populations of the Bursa region. Turkish Journal of Zoology 30: 357-360.
Anderson, S. C. (1999) The lizard of Iran. Society for the study of Amphibian and reptiles, Oxford, Ohio.
Balouch, M. (1978) Reptiles of Iran, biogeography of lizards. Geography Society Press, Tehran (in Persian).
Brodie, E. D. (1989) Genetic correlations between morphology and antipredator behavior in natural-populations of the garter snake Thamnophis ordinoides. Nature 42: 542-543.
De Filippi, F. (1843) intorno ad Alcune Specie de Rettili. Giornale dell I. R. Istituto Lombardo di Scienze, lettere ed Arti e Biblioteca Italiana 6: 407-415
Gharzi, A. (1991) Byosysematic of lizards in Sabzevar region. MSc thesis, University of Tehran, Tehran, Iran (in Persian).
Golubev, M. (1998) A new species of Phrynocephalus ornatus Boulenger (Reptilia: Agamidae) from Eastern Iran, with a key to south-western and Middle-Asian microphrynocephalids. Hamadryad 23(2): 162-168.
Grafen, A. (1988) On the uses of data on lifetime reproductive success. In: Reproductive success: studies of individual variation in contrasting breeding systems. (Ed. Clutton-Brock, T. H.) 54-71. University of Chicago Press, Chicago.
Hawlena, D., Boochnik, R., Abramsky, Z. and Bouskila, A. (2006) Blue tail and striped body: why do lizards change their infant costume when growing up? Behavioral Ecology 17(6): 889-896.
Hojati, V., Kami, H. Gh. and Faghiri, A. (2006) Faunistics study of the lizards in Damghan region. Iranian Journal of Biology 19(3): 325-340 (in Persian).
Leviton, A. F., Anderson, S. C., Adler, K. K. and Minton, S. A. (1992) Handbook of Middle East amphibians and reptiles. Society for the Study of Amphibians and Reptiles, Oxford, Ohio.
Moravec, J. (1994) A new lizard from Iran, Eremias lalezharica sp. n. (Reptilia; Lacertilia, Lacertidae). Bonner Zoologische Beitrage 45(1): 61-66.
Nilson, G., Rastegar-Pouyani, N., Rastegar-Pouyani, E. and Anderson, C. (2003) Lacertas of south and central zagros Mountains, Iran, with description of two new taxa. Russian Journal of Herpetology 10(1): 11-24.
Parsa, H and Rastegar-Pouyani, N. (2009) Systematic and geographic dispersal of lizards in Kohkgiloyeh and Boyerahmad province. Science Journal of Tehran University 35(1): 17-29 (in Persian).
Rastegar-Pouyani, N. (1990) Biosystematics of lizards in a part of Kermanshah province. MSc thesis, University of Tehran, Tehran, Iran (in Persian).
Rastegar-Pouyani, N. (1999) Systematic and biogeography of Iranian Plateau Agamids (Reptilia-Agamidae). PhD thesis, Gothenburg University, Gothenburg, Sweden.
Rastegar-Pouyani, N. (2000) First record of the lacertid Acanthodactylos boskianus (Sauria: Lacertidae) for iran. Asiatic herpetological research 8: 85-89.
Rastegar-Pouyani, N. and Nilson, G. (2002) Taxonomy and biogeography of the Iranian species of Ludakia (Sauria: Agamidae). Zoology in the middle east 26: 93-122.
Rastegar-Pouyani, N., Johari, M. and Parsa, H. (2006) Field guide to the reptiles of Iran (vol 1: Lizards). Razi University Press, Kermanshah (in Persian).
Salehi, H. (1997) Biosystematic study of lizards in some regions of Semnan province. MSc thesis, University of Tehran, Tehran, Iran (in Persian).
Torki, F. (2007) Lizard’s systematic of the southwest of Iranian Plateau (Lorestan province). MSc thesis, Razi University, Kermanshah, Iran (in Persian).